قصه گویی خود به سان تاریخ

قصه گویی خود به سان تاریخ

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی:رایج ترین ابزار برای فهم وروایت جهان وپدیده های گوناگون آن وحتی ثبت بی واسطه ی این پدیده ها قصه گویی است. زبانی کودکانه و یا منشی کودکانه که اساسی ترین مسائل و ابعاد زندگی انسان را آماده ارائه و پذیرش برای همگان می کند. قصه گویی یگانه نشانه یست که دوران کودکی بشریت، به صورت تاریخ و سنت و فرهنگ از خود به جا گذراده است.بشریتی که همچون کودک به پیرامون خود می نگریسته و به همه چیز از سرپناه و پوشاک و خوراک و… همچون یک کودک نظر می کرده است. از دیدن صاعقه و رعد و برق می هراسیده ،از تاریکی شب و نورخورشید و ستارگان نزد خود تصور و تصویر می ساخته و زمانی آنها را خدا و خیر و زمانی شر و شیطان می دیده است؛ از همه تحولات و تغییرات وشناخت وشناسایی اطراف خود به اسطوره و مثل و باور می رسیده است. و به مرور به آن شکل روایت می بخشیده و از آن قصه و متل می ساخته است. تا امروز که این یادماندهای دیرین به صورت سنت و آئین در آمده و فرم فولکلورو ادبیات شفاهی و… به خود گرفته ودر این میان قصه گویی به شکل ستون فقرات این فرم و آئین در آمده و به فراخور تنوع زمانی و مکانی و فرهنگی و تاثیر و تاثرات متقابل خود را روزآمد کرده و اینک با شکلی نوین و با دغدغه های بزرگ و عمیق در عصر بزرگسالی بشریت به خدمت او و بزرگسالی او و کودکان و نسل های آتی او در آمده است.
قصه گویی در جهان امروزجدید ترین رهیافتی است که بشر در مقاطع بزرگسالی خود از چند صد سال گذشته به این سو برای حمل و نقل دغدغه های خاطرخود وایجاد تغییر در بنیانهای زبانی و فکری خود و اصلاح ابعاد روحی و روانی زندگی جمعی و فردی و حتی حریم های شخصی خود، تعریف و ارائه کرده است. این رهیافت ورویکرد جز از راه دسترس پذیرکردن مفاهیم وپدیده های اطراف و پیرامونی انسان و استفاده و بازیافت مجدد آنها به جهت خلق و آفرینش هنری و فرهنگی و فکری در حوزه زبان و جهان راه و چاره ای دارد. این راه و چاره همان روایت و بینش کودکانه و ساده کردن مفاهیم بزرگ و پیچیده برای آدمهای بزرگ است،همان فرم معلوف قصه گویی که هوییتی جز هویت کودکانه نداشته وندارد. این ابزاربه تنوع فرهنگها وزبانها ،درجهان ریشه وشکل دارد.به فراخور تغییرات زمانی شکل وروش روایت آن وهمچنین موضوعات و دغدغه های آن نیزمتحول شده و دست خوش تغییر قرار می گیرند.قصه گویی رابطه ی وثیقی با زبان مادری و فرهنگ بومی دارد. ارائه آثار، نشانه ها و نمادهای بومی و ملی در روایات و قصه گویی ها که نمود عینی و تربیتی، اجتماعی و فرهنگی خود را درقالب زندگی اجتماعی در هر کشور و منطقه به نمایش می گذارند و در برخوردهای و گفتمانهای جمعی نظیر پانزدمین جشنواره بین المللی قصه گویی، مهمترین جلوه های آن در معرض قضاوت و داوری قرار خواهد گرفت، مهمترین وسیله برای به رخ کشیدن ویژه گی های فرهنگی و تربیتی جامعه میزبان می تواند باشد.
*قصه گویی در قرآن و کلام حق متعال
قرآن کریم و وحی الهی نیز از بدو زندگی بشر از زبان قصه و با قصه گویی سخن گفته است. گذشته او و احوال پدران و پیشینیان اورا با فرم قصه باز می گوید و او را به نتیجه گیری از این احوال فرا می خواند. قصص قرآنی با اسلوبی زمانمند و زبانی همه گیر وقایع زندگی بشر و احوال او را از خلقت تا عصر زندگی او باز می گوید.
*حق متعال با قصه گویی از حقایق و باز گویی
ساده و اثر گذار آنها ، بشریت را به معصومیت و کودکی خود فرامی خواند و از آنها می خواهد آن گونه که پا به عرصه هستی نهاده اند ، پاک و کودکانه به محضر او باز گردند و او را در یابند. حق متعال با قصه گویی و قصه خوانی، بشر سرکش را آرام می کند و به خواب آرامش و نیکی فرو می برد تا او در برخاستن دوباره از این خواب که روح خسته و گناه آلود او را تسکین داده (و این خواب را با خواب مادی و عادی روزانه و شبانه جسم بشر نسبتی نیست…) به انسان بودن در آید تا بشر از ریشه شر!
*قصه گویی در ایران
از نقالی و پرده خوانی آغاز می شود و تا شکل گیری و تدوین نو از آن، بوسیله کسانی نظیر صبحی مهتدی و ادامه کسانی چون حمید عاملی و محمد رضا رهگذر تهرانی و… در قالب رادیو و اجرایی شفاهی ادامه دارد. با هزار و یک شب و شهرزاد قصه گو و کلیله و دمنه و سمک عیار و … شکل مکتوب می یابد تا عصر حاضر و تخصصی شدن آن و تقسیم آن به حوزه های قصه گویی و قصه خوانی و…با نقد جدید ادبی و پردازش آن در دوران معاصر (از قرن نوزدهم تا حال) که منجر به بازشناسایی قصه های پریان و اسطوره شناسی جدید و رد یابی آن تا کتیبه های بین النهرین و داستانهای گیل گمش و… شد ،پیوند دارد و ادامه دار شده تا امروز.
*قصه گویی در آذربایجان
قصه گویی در آذربایجان قدمتی هم اندازه ی زبان ترکی آذربایجانی در این منطقه، دارد. اصولا ً قصه گویی شاخصه ی اصلی این زبان است. فولکلور غنی و ادبیات شفاهی مبتنی بر موسیقی و باورهای مردمی و بومی، محلی همراه با نمود عینی این باور ها که در رقص و حرکات موزون آذری و اشعار روایی و قصه گویی محض خلاصه می شود، خود محل و منبع عظیم قصه پردازی و قصه گویی برای کودکان و حتی بزرگسال است.
از ریشه های اصلی این محل و منبع بزرگ قصه گویی در زبان وادبیات ترکی آذری باید به آیین آشیقی ( ونه عاشیقی) اشاره کرد.آیینی که در تاریخ فولکلوراین زبان سر به پهنای تاریخ تا قصه ها ی( دستانلار) دد قورقود و بعد از آن به تاریخ آوزان ها که اسلاف آشیقها در گذشته بوده اند، می گذارد. قصه های که برمحور فاَبل ( قصه های که براساس تکنیک های زبانی به زبان حیوانات و جانوران به شکل ناطق و انسان وار ، ارائه می شود) و با گذری بر حوادث گوناگون اطراف انسانها ، سعی در پردازش و حل این حوادث و کشف علل آنها و یا در نهایت شرح این کشف و معنا سازی آن دارد. در ادوارمتاخرتر و گستره فوکلور زبان ترکی آذری، با قصه های به مراتب شفاف و مبتنی بر نیاز انسانهای هم عصر به ویژه کودکان، مواجهه پیدا می کنیم. نظیر:پسر کچل (کل اوغلان)، دمرول، کور اوغلو،و… از معاصران قصه گو و قصه ساز در آذربایجان نیز می توان به زند یاد صمد بهرنگی اشاره کرد،درسالهای بعد از پیروزی انقلاب نیز باید به مصطفی رحماندوست به عنوان یکی ازشاخصه اصلی در قصه گویی و قصه پردازی کودکان در ایران ،اشاره کرد.
سخن آخر اینکه قصه گویی یعنی بروز خلاقیت¬های هوشی،زبانی، بصری و ابتکاری کودکان و نوجوانان از یک سو و ایجاد رابطه ی منطقی و مبتنی بر نیازهای سنی وتربیتی و پرورشی برای راه یابی به دنیایی بغرنج و معصومانه آنان است.با توجه به مطلب فوق باید کوشید که در چهارچوب برگزاری جشنواره¬ها و کارگاه¬های قصه گویی ( نظیر جشنواره بین¬المللی قصه¬گویی در سال ۱۳۹۱ و با جشنواره های منطقه¬ای و استانی و…) ظرفیت¬های کاربردی برای رسیدن به مطلوب¬های پرورشی، تربیتی و آموزشی کودکان، همچنین شیوه و روش-های بروز، علمی و مطرح در جهان اخذ شده و با محتوا و فرم ملی و بومی و مبتنی بر فرهنگ دینی کشورمان، به اجرا و عمل نزدیک شود. در جهت مقابل نیز باید سعی شود داشته¬ها و اندوخته های کاربردی و علمی و عناصر دینی و بومی و ملی تآکید کننده بر آنها را در عرصه قصه¬گویی کودکان به عرضه و ارائه شود.
و دست آخر اینکه…:یکی بود یکی نبود، غیراز خدا هیچ کس نبود. یه سرزمین بود به اسم ایران که بچه¬هاش عاشق قصه¬های بزرگ شدن این سرزمین و رسیدنش به زمان حال بودند. بچه¬ها جونم واستون بگه که ایران….

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۳:۰۵ ب.ظ

دیدگاه


نُه × 3 =