ادبیات پایداری و رسالت هنرمندان آن

ادبیات پایداری و رسالت هنرمندان آن

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: اشاره، پیش از این و در این صفحه مطالب و نوشتارهای گوناگون و مختلفی از حیث موضوع، زاویه دید و محتوا پیرامون ادبیات مقاومت و پایداری به ساحت انتشار راه پیدا کرده¬اند.
گاه از زاویه دید ادبیات انقلاب اسلامی، گاه به قامت ادبیات دفاع مقدس و گاه سینما و هنر دفاع مقدس، گاه از زبان راوی و روایت خاص آن، زمانی از زوایه دید تاریخ شفاهی و خاطره نگاری و زمانی نیز به دیدگاه نقد و انتقاد!
هرچه بوده حاصل ذهنیت نویسنده این پیشانی نویس بوده و به قلم سپرده شده است. اما نوشتار زیر از دریچه حیات هنرمندان به عرصه ادبیات پایداری و مقاومت نگریسته شده است. نوشتاری به قلم میررامین هاشمی حبشی نویسنده جوان ارموی و از محققان این خطه:
مبادا خویشتن را واگذاریم/امام خویش را تنها گذاریم
ز خون هر شهیدی لاله‌ای رست/مبادا روی لاله پا گذاریم
(قیصر امین‌پور)
ظلم ستیزی و نپذیرفتن ظلم در آثار نویسندگانی در کشورهای مختلف جهان نمود و بروز داشته است. در طول تاریخ این قشر به عنوان طلایه¬دار مبارزه با تجاوز و آگاه سازی و تشویق آحاد مردم برای دفاع از ارزش¬ها و آزادی خود با ابزار هنر و ادبیات بوده¬اند.
همچنین اینان بعد از هر واقعه و برهه تاریخی با پرداخت به اتفاقات گذشته از نسیان آن وقایع از حافظه جامعه جلوگیری کرده و برای نسل¬های آینده وقایع را منتقل می¬کنند.
می توان برای حفظ ارزش¬های یک جامعه و انتقال آن به نسل های بعدی از ابزارهای مختلفی همچون شاخه¬های مختلف هنر و علی الخصوص ادبیات استفاده برد، که به این نوع از هنر و ادبیات صفت پایداری و مقاومت اطلاق می شود.
پایدارى در برابر هرگونه تجاوز، ظلم و دست یازی به آزادگی یک ملت ،ستودنی و یک ارزش است و ادبیات پایدارى این ارزش را با تمام ابعاد و جوانب آن می تواند به تصویر بکشد.
پس از پایان جنگ تحمیلى علیه جمهورى اسلامى ایران، آثار ادبى زیادى در خصوص شهدا و جانبازان دفاع مقدس نوشته شده است، که در اغلب موارد این نوشته¬ها اعم از شعر و یا داستان با دو چالش مهم روبرو بوده¬اند.
در برخی از آثار بیشتر تکیه بر محتوا شده و ظرافت¬های ادبی کمتر مورد توجه قرار گرفته است و در برخی دیگر از محتوا غافل مانده ایم، و این شاید از آن جهت باشد که در کشور ما جایگاه این شاخه از ادبیات آنگونه که شایسته و بایسته است در بین نویسندگان مورد توجه قرار نگرفته است.
لذا ما بر آن شدیم تا بانگاه اجمالی به ادبیات پایداری درعصر حاضر، به ضرورت وجودی آن در فضای ادبی موجود و رسالتی که بر دوش یک هنرمند ارزشی در این راستا می¬باشد بپردازیم.
ادبیات پایداری و مقاومت به شعرها، داستان ها، نمایش نامه ها، سرودها، ترانـه ها و تصنیف هایی گفته می شود که در دوران خاصی از تاریخ ملتی یا قومی به وجود می آید و هدف آن ایجاد روحیه ی مبارزه و پایداری در مردم است.
معمولاً این نوع آثار در دوره ی خاصی به وجود می آیند و اگر هنرمندانه پرداخته شوند، از حیطه ی تنگ ادبیات قومی و ملی بیرون می آیند و به صورت شاهکارهای ادبیات ماندگار می‌شوند.
ادبیات پایداری معمولاً به توصیف دلاوری ها و جدال ها و از خودگذشتگی هایی می پردازد که ملتی یا قومی بر ضد ملتی یا قومی دیگر که اغلب اشغالگر یا متجاوز است، از خود نشان می دهد.
این گونه ی ادبی عموما با زبانی صریح بیان می‌شود و با توجه به شرایط و مقتضیات هر دوره تاریخی جلوه آن و نحوه بروز و ظهورش می‌تواند متفاوت با دوره دیگر باشد ؛ چنان که در یک برهه تاریخی نوع ادب معترض ، افشاگر و هشدار دهنده و در دوره ای دیگر نوع ادب عارفانه و زاهدانه و در روزگاری دیگر ادب سوگ و مرثیه را در مجموعه ادبیات پایداری به حساب می¬آوریم.
ادبیات پایداری ادبیاتی است که ذاتا ازگرایش به فرد گرایی پرهیزدارد چرا که این ادبیات برسه عنصرثابت (توده مردم ، تحولات اجتماعی وپیشروان فکری)استواراست. ادبیات پایداری را نوعی از ادبیات متعهد و ملتزم می دانیم .
ادبیات ملتزم بنابر آنچه در منابع مربوط به نقد ادبی معاصر آمده است به نظریه سارتر ( ۱۹۴۶ ) نسبت داده شده است که پس از جنگ جهانی دوم در فرانسه ابراز نموده است : ( ما می خواهیم در تغییر دادن جامعه ای که ما را در میان گرفته است شرکت کنیم . ما می خواهیم ادبیات وظیفه اجتماعی خود را ، که هرگز نباید فرو می گذاشت ، دوباره به عهده گیرد .
نوشتن شکل ثانوی عمل است و بنابر این ادبیات موظف است مانند دیگر شکل های عمل ، به ویژه عمل سیاسی ، در تحول تاریخی و اجتماعی فرانسه شرکت کند). ژان پل سارتر در مورد ادبیات ملتزم ، به صراحت می گوید : ( غرض از ادبیات ، تلاش و مبارزه است . تلاش و مبارزه برای نیل به آگاهی ، برای تحری حقیقت و برای آزادی انسان و از این روست که نویسنده در مقابل عملی که می کند مسئول است .
برای چه می‌نویسدودستبه چه اقدامی زده است وچرااین اقدام مستلزم توسل به نگارش بوده است . زیرا سخن گفتن در حکم عمل کردن است).
در مقابل دیدگاه های سارتر و پیروانش ، عده ای از نویسندگان غربی جبهة مخالف التزام را در ادبیات گشودند.
آنها تحت عناوینی از جمله : رمان نو و نظریة هنر برای هنر ، مدّعی ادبیّاتی ورای مسائل سیاسی و اجتماعی شدند و برای آنان مطلوب و مقصود ، خود ادبیّات و خود هنر بود . از نظر آنها صورت(فرم ) رمان ها و شعر ها بسیار مهم تر از محتوا و مطالب نهفته در آن است.
اما بر اساس آنچه که از مفهوم التزام وتعهد در پیوند با اهداف بلند و آسمانی ادبیّات دریافت می‌شود ، نظریة ادبیّات متعهّد و ملتزم به زمانی بر می گردد که بزرگ ترین معجزة الهی برای هدایت نوع بشر به وقوع پیوست و قرآن کریم بر نبیّ مکرم اسلام نازل گردید .
قرآن که راهنمای جامع و کامل انسان در هر زمینه ای است در باب شعر به عنوان مظهر اتمّ کلام ادبی نکاتی را مطرح کرده و تفاوت شاعر و شعر متعهّد را از غیر متعهّد در آیات مختلف بیان فرموده است .
دراینجاتنهابه ذکرآیاتی که به واژههای شعروشاعرتصریح دارند اشاره می شود ؛ در قرآن کریم یک بار واژة شعرا ، یک بار واژة شعر و چهار بار واژة شاعر آمده است : ( سوره شعراء ، آیات ۲۲۴ تا ۲۲۷- سوره یس ، آیه ۶۹- سوره انبیاء ، آیه۵- سوره صافات ، آیه ۳۶- سوره طور- سوره حاقه ، آیه ۴۱(. باهمین برداشت از قرآن ، شعر جهت پیدا کرد و در باب شعر و شاعر باید و نباید و مقصد و مقصود مطرح گردید . و این باید و نبایدها مفهوم شعر متعهّد را نمایان می کند. در صدر تاریخ اسلام نمونه هایی از ادبیات پایداری به چشم می خورد.
قصاید ابوطالب(ع) در ستایش و دفاع از ساحت پیامبر و مسلمانان شکنجه‌دیده سروده است از این نمونه ها می باشد. در عصر حاضر هم نمونه های بسیاری در این زمینه وجود دارد.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۵:۲۸ ق.ظ

دیدگاه


1 × دو =