قصه پلی ارتباطی میان فرهنگ و ملل مختلف

قصه پلی ارتباطی میان فرهنگ و ملل مختلف

گروه فرهنگی:قصه اززمانی متولد شده است که انسان به وجود آمده و تا زمانی که انسان هست قصه هم خواهد بود . یعنی تاریخ تولد قصه را زمان بی آغاز انتخاب کرده اند . انسان ها به دلایل ویژگی های فطری و مشترک ، نقش متعاملی در زندگی هم دیگر دارند . دلایل مختلفی وجود دارد که انسان های امروزی را از دورترین مرزهای ممکن به هم نزدیک می کند . انسان به علت داشتن ویژگی حضور اجتماعی و ایجاد ارتباط متعامل با انسان های دیگر، اجتماعی بودن از ویژگی های بارز انسان بوده است .
همین ویژگی نیزعمری به درازای تاریخ خلقت دارد . ازهمان لحظه ای که جمعیت جهان به تعداد انگشت های دست ها نمی رسید ، احساس نیاز به ایجاد ارتباط با انسان های دیگر در ضمیر انسان طراحی شده بود .
انسان ها با تبادل تجربیات و ایجاد ارتباط های کلامی و رفتاری سعی در برطرف نمودن یک سری نیازهای فردی اجتماعی و روانی داشته است .
قصه ها گاه فرار پاسخی به ناکامی های انسان است .به قول »صادق هدایت« نویسنده ی مطرح ؛ » قصه یک راه برای رسیدن به آرزوهای ناکام است.با چیدن این تعاریف کنار هم و جمع بندی آن ها ، درمی یابیم که جریان حساب و تعریف شده ای این تعاریف را به هم متصل کرده است . حضور لازم و بایایی در آن دیده می شودکه شاید به راحتی به چشم نیاید .
در این تعاریف ،حرکتی جریان دارد که ریشه در زمان و مکان و محور مثلث انسان قرار دارد . زمان در تعریف قصه این گونه محاسبه شده که در لحظه ای از خلقت ، اتفاقی مبارک افتاده است . اتفاقی که بی شک انسان مسبب وقوع آن بوده است .
همان لحظه ای »آنی« که به صورت میراثی کهن از گنجینه ی فرهنگ بشری تا به امروز رشد و تعالی داشته است . لالایی های مادرانه ، یکی از نمونه های برجسته ی این گنجینه است .
مکان دروقوع زمان و وقوع زمان در پیدایش قصه ، در محدوده و پرچین نمی گنجد . مکان مرزها را به سرعت طی کرده . گاه سر از مکانی در آورده که در تقسیم بندی جغرفیایی ، نامی برای آن ثبت نکرده اند و گاه در آن سوی آب ها و اقیانوس ها تعدادی انسان را دور هم جمع کرده و . . . قصه ، توانسته میان فرهنگ های مختلف ملل نقش پلی ارتباطی ایفا کند . می دانیم فرهنگ مجموعه ای از آداب و رسوم و دانش و معرفت بشر است . انسان برای ماندگاری خود و اندیشه هایش ، به قول هِگِل – فیلسوف» انسان چیزی نیست جز مجموعه ای از کارهایش «به ابزاری قدرت مند و تأثیر گذار نیازمند است .
ابزاری که زبانی مشترک و گویا و مؤثر داشته باشد و به راحتی بتواند نقش پیوندی میان اندیشه ها را ایفا نماید . ابزاری که به راحتی در دست باشد و در کوتاه ترین زمان ممکن ، کارایی خود را نشان دهد .قصه همان وسیله ی معتبر و در دسترس است که مهمترین عامل در انتقال فرهنگ ها و تجربیات بشری ایفا نماید .هر ملت ، دارای فرهنگ های مختلف و متنوعی است .«تحقیق و مطالعه در قصه های ملل از طری به این علت مهم است که بتوان به برداشت هایی از زندگی که مبنا و پایه ی این قصه هاست پی برد و از جانب دیگر از آن رو که بتوان به کشف روابط بین فرهنگ ها نایل آمد و برآن پرتو افکند« قصه به عنوان بخشی از ادبیات شفاهی ملل میراث فرهنگی سایر ملل را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده است . در دهکده ی جهانی که در آن زندگی می کنیم ، فاصله به اندازه یک کوچه تغییر پیدا کرده است.فرهنگ بشر تا قبل از پیدایش خط و الفبا ، به واسطه ی زبان و گفتار به بالندگی رسیده ، از آنجاست که با کشف الفبا ادبیات شکل مکتوب به خود می گیرد و از این روست که ماندگاری ادبیات بیمه می شود. با این امید که روزی از راه برسد و نسل حاضر از تجربیات و اندیشه های نسل پیش استفاده ببرد .
قصه ، بخشی از ادبیات شفاهی است و ادبیات شفاهی مجموعه ای از نوشتار و گفتاری است که دیده نمی شود اما شنیده می شود . نوشتار شفاهی ، پویا و بالنده است. نوشتارشفاهی ریشه درزبان دارد و زبان عنصری فعال و جان دار است . زبان همواره قابل کشف و بررسی بوده است . دنیایی که زبان در آن سیر می کند ؛ بسیار وسیع ، غنی و گسترده است . زایندگی و پالایش ازویژگی های برجسته زبان است . زبان ، ساختاری قدرت مند و غیر قابل نفوذ دارد .
ادبیات شفاهی ملل ،ازدرخت زبان ریشه گرفته و شاخه هایش در سراسر جغرافیای مرزها گسترده شده ، این درخت با شاخه های پربرکت و متنوعش ، در هر جای جهان ، سایه انداخته است . به همین خاطر است که داستان و افسانه های ملل ، سایه در جاهای ظریف و تعریف شده ، به هم می رسند و همدیگر را تکمیل می کنند . نمونه های بسیاری از نوشتار شفاهی وجود دارد که نسل ها ست سایه به سایه ی اقوام با آن ها حرکت می کند و رو به طلوع و »رشد« ۱۳ در تلاش بوده است . ((سیندرلا ، کُرکچل ، حسن کچل ، نخودی ، بزبزقندی ، شنگول و منگول حبه ی انگور ، قصه های ننه دریا ، پریا و … ))هیچ گاه تنها نبوده اند. اینان دارای خواهران و برادران تنی و ناتنی بی شماری اند که به واسطه ی جبر و گاه اختیار ، در سراسر جغرافیای بشری پراکنده شده اند . و هم چنان پیوند خواهری و برادری خود را محکم نگه داشته اند .
درادبیات اقوام سایر ملل همین اتفاق نو افتاده . در منطقه ی غرب ایران و در میان قوم کرد . قصه ها و افسانه هایی درشت اندیشه و ماندگار در کتاب سینه ی بزرگترهای قوم نوشته شده که بهانه های ورق زدن آن ، شب نشینی ها و دور هم جمع بودن هاست . که لحظه ای از عمر را به لذت و خاطره ای خوش سپری کنند .
قصه¬های«برادر دیوانه،برادرعاقل» روابطی نزدیک با حقه ی شاهزاده وگدا مارک تواین دارد . یا قصه ی پینوکیو آدمک چوبی با(عروس باران ) مناطق کردنشین کشوردارای وجوهی مشترک است.
به بیان دیگر تاثیرگذاری این نوع فرهنگ ها بر یکدیگر را می توان ازاتفاقات قصه به حساب آورد. »ادبیات قومی کودکان ایران پیش ازآن که ریشه در فرهنگ این سرزمین داشته باشد از ادبیات و فرهنگ کشورهای همسایه تاثیرپذیرفته است.«این بحث قابل بررسی وتجزیه است.زیراگذر زمان خودموجب ایجادتغییرات نسبی ومطلق درروابط اجتماعی و فرهنگی سایرکشورهامی شود ولی به علت غنای وسیعی که برادبیات قومی ملل حاکم است هرگز نتوانسته اصل قصخ رادست خوش تغییردهد و به علت همین نزدیکی عاطفی میان اندیشه ی ملل از اهمیت و قدمتی خاص برخوردار است.
»ادبیات کهن به لحاظ جنبه های بسیارسرگرم کننده ی آن برای چندین هزارسال محفوظ مانده و این امر در نزد کودکان امروزی دارای ارزش بسزایی است.«اقوام ومردم جهان باتبادل این قصه هابه هم نزدیک ترمی شوند.دردنیای شادوغم ناک هم سهیم می شوندواین گونه خودرابه هم نزدیک می کنندتا روزی به ملکوت خودبازگردند.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۸ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۵:۴۰ ق.ظ

دیدگاه


+ دو = 4