فرهنگ گریزی قانونی …

فرهنگ گریزی قانونی …

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی: آنچه که عنوان فوق را برای نویسنده این نوشتار مهم و موجه می‌سازد، نمود عینی و حتی دائمی شکستن هنجارها و قاعده‌های رسمی و غیررسمی در شهری است که هر روز خدا نفس‌مان به نفسش می‌خورد. البته این عادت مرسوم فقط مختص شهر عزیز ارومیه نیست که همه شهر‌های کشور عزیزمان ایران و بزرگ‌تر از آن همه جهان در صورت‌های مختلف کلان و خرد با آن دست و پنجه نرم می‌کند.
اما فرق ما به خصوص با جهان پیرامون در آن است که خلاقیت‌مان قانون-شکنی است به عبارت دیگر از »قاف« خلاقیت یک نقطه کم می‌کنیم می‌شود خلاقیت که از خلاف و قانون‌گریزی مشتق می‌شود البته در کلام اصطلاحی!
در یک کلام موضوع این نوشتار کلیتی است که می‌خواهد نقش بر آب واژه قانون را در زندگی روزمره و روزانه اهالی شهر ارومیه به عنوان مشت نمونه خروار را، بنمایاند!
مشکل اساسی ما در آنجاست که قانون_گریزی قانون شکنی و دیگر اصطلاحات مشابه را، فقط در قتل و سرقت و… خلاصه می‌کنیم. اگر دقت کنیم می‌توانیم ببینیم که به شکل محسوس و غیر‌محسوس روزانه و حتی به شکل ساعتی به شکل‌های گوناگون خود ما قانون را به عمد یا غیر عمد نقض می‌کنیم. قتل و سرقت و… فقط نمود عینی فجیع و شکل متورم این قانون شکنی و قانون‌گریزی است.
وقتی رانندگی می‌کنیم، وقتی در محل کار خود مشغول خدمت رسانی به ارباب رجوع یا مشتری هستیم و… به هر حال این خلاقیت عجیب ما مردم ایران و خلاصه آن شهر ارومیه بی‌دلیل و بی‌علت نیست. پاره‌ای از دلایل به فقر فرهنگی عموم باز می‌گردد، پاره‌ای دیگری نیز به وضع اقتصادی و معیشتی و به اصطلاح فقر اقتصادی مردم باز می‌گردد، پاره‌ای دیگر از دلایل هم به نوع و شکل اعمال مدیریت و قانون و حتی نحوه تنظیم و شکل قانون گذاری آن باز می‌گردد.
در بیشتر موارد، در نقض قانون و قانون‌گریزی چه در ارتکاب جرم و یا زمینه‌های ارتکاب آن و چه در بعد مطالعاتی علل ارتکاب و علل قانون گریزی و قانون شکنی بعد مورد مهم، فقر فرهنگی و فقر اقتصادی مطرح بوده است. از این رهگذر می‌توان به روشنی دریافت که بعد سوم یعنی مدیریت، اعمال و قانون گذاری نیز خالی از خلل نبوده و نیست!
فقر فرهنگی و فقر اقتصادی در وهله اول نشان از عدم کارایی قوانین موجود و یا عدم کارآمدی مجریان قانون می‌دهد. فلذا چه دلیل دیگری می‌توان برای فقر اقتصادی و فقر فرهنگی در نزد عموم یافت!
برنامه ریزی برای ساحت فرهنگ (توسعه فرهنگی، توسعه انسانی و…)، برنامه ریزی برای ساحت اقتصادی جامعه (توزیع عادلانه سرمایه و ثروت، فرصت اشتغال و…) آیا در حکم قانون_گذاری و الزام به رعایت قانون نیست!؟به هر حال موضوع قانون‌گریزی در مفهوم خود، فرایندی چند بعدی و چند لایه است که با هر بار وقوع قتل و یا سرقتی بزرگ، فقط از آن رونمایی می‌شود و بس! آن هم برای مدت محدودی! که این مدت محدود هم خوراک خوب خبری و تبلیغاتی برای رسانه‌های کوچک و بزرگ فراهم می‌نماید. با این توصیف اصل ماجرای قانون‌گریزی و علل واقعی آن خواسته و ناخواسته مهجور و مغفول می‌ماند تا نوبت دیگر که کی رونمایی بزرگ دیگری اتفاق بیفتد.
فقر فرهنگی: یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که در باب قانون گریزی مورد اشاره قرار می‌گیرد فقر فرهنگی است (موضوع فقر فرهنگی تابع مهمی از فرایند توسعه انسانی و توسعه فرهنگی به شمار می‌آید) در رابطه با موضوع فقر فرهنگی لازم است واکاوی کوتاهی داشته باشیم. کارشناسان علوم اجتماعی معتقدند از جمله پدیده‌هایی که پس از بروز فقر (به معنی فقر مالی) در طولانی مدت در جامعه ظاهر می‌شود نوعی خاص از زندگی است که به صورت الگو در جامعه پدیدار می‌شود. فقر در طولانی مدت قدرت خلق فرهنگی را دارد که مدت‌ها پس از فقر مالی باقی می‌ماند و در جامعه حیات پیدا می‌کند و خلاصی از آن بسیار مشکل است.
در حقیقت فرهنگ فقر، نوع و منش زندگی را متناسب با وضعیت خانواده‌های فقرا تغییر می‌دهد. وقتی خانواده‌ای خود را با فقر درگیر می‌یابد، ناچار است نوع زندگی خود را تا حد زیادی با شرایط فقر هماهنگ کند. این هماهنگی به مرور زمان به صورت عرف و عادت درآمده و برای حذف یا کاهش آن در جامعه تلاش و هزینه بسیاری لازم است و به شدت زمان را می‌کشد. بر این اساس است که کارشناسان بین فقر فرهنگی و شرایط مالی جامعه در ادوار فعلی و گذشته ارتباط قائلند. در چنین شرایطی وقتی می‌گوییم فقر فرهنگی در ارتباط با قانون‌گریزی دخالت دارد و باعث به وجود آمدن فرهنگی متناسب با نوعی فقر شده است که این فرهنگ علاقه‌ای به قانون و رعایت آن ندارد.
سخن آخر اینکه در هر جامعه محدودیت‌هایی نظم آفرین به نام قانون به وجود آمده است. این محدودیت‌ها باید توسط همه افراد از همه طبقات و گروه‌ها رعایت شود تا شاهد اثرگذاری و گسترش روحیه قانون مداری در عرصه عمومی جامعه باشیم.
اگر این قوانین مراعات نشوند شرایط به قطع یقین در جریان حیات اجتماعی جامعه مختل خواهد شد. طبیعی است که هر قدر این رعایت از سوی رأس هرم جامعه بیشتر باشد به همان اندازه تأثیرگذاری آن نیز بیشتر خواهد بود چرا که در هر حال خواص بیشتر در معرض دید بوده و چه خوب و یا بد و چه خواسته یا نخواسته برخی از آن‌ها به عنوان الگو نیز مطرح هستند.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۵ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۰۸ ق.ظ

دیدگاه


− 3 = سه