فرهنگ و آیین شهروندی
علی رزمآرای
گروه فرهنگی: در جوامع شهری کوچک تناسب خاصی بین جغرافیای شهر با امکانات و نحوه اندیشه و فرهنگ اهالی وجود دارد. هر قدر شهر کوچکتر باشد ظرفیت فرهنگی و اندیشه فرهنگی در آن هم کوچک است. در شهر کوچک بنا به نسبت جمعیت و ترکیب جمعیتی آن پراکنش امکانات مختلف شهری وجود دارد اما این امر مطلق نیست. چرا که یک سوی دیگر ماجرا خود مردمان و اهالی شهر هستند که چگونه فکر کردن و چگونه کسب کردن امکانات و یا چگونه فعالیت کردن و زیستن با امکانات موجود را مییابند و با همان امکانات کم زمینه فراهم شدن امکانات بیشتر را فراهم میکنند. به دیگر کلام حلقه اتصال فرهنگ شهروندی به توسعه انسانی، اخلاق شهروندی است. گوهری که مبنای فکر و اندیشه شهروندی است. مبداء همه تغییرات و تحولات مثبت و مکمل فرایند توسعه انسانی و توسعه فرهنگی منتج از آن است. قبل از ورود به اصل موضوع و ماجرا، مقدمه فوق را برای دومین یا چندمین بار از نظر بگذرانید و با موضوع کلان شهریت (کلان شهر شدن) بزرگ!؟ شهر ارومیه یک معادله بسازید که هیچ مجهولی در آن دیده نمی¬شود. اما اصل ماجرا:
آسیبشناسی فرهنگ شهرنشینی:شما هم به یقین در حین عبور از کوچه و خیابان شاهد اموری که مخل نظم اجتماعی و فرهنگ شهرنشینی است بودهاید. آیا تاکنون با دیدن رفتارهایی نامتعارف همچون پرتکردن زباله یا تهسیگار از داخل خودرو به بیرون یا عبور راننده متخلف از چراغقرمز و دهها رفتار غیراجتماعی که هر روزه از سوی برخی شهروندان سر میزند این سؤال در ذهنتان به وجود آمده است که چرا مردمی با هزاران سال تمدن و فرهنگ غنی قانونگریزی و نظمستیزی را پیشه خود کردهاند!؟
مشکل ساختاری جامعه ما: یکی از دلایل نظمگریزی و قانونستیزی در جامعه ما ناشی از حافظه تاریخی مردم ماست؛ از آنجا که در طول تاریخ گاه در کشور ما پادشاهان ظالمی در رأس قدرت بودهاند و با ظلم و زورگویی اعمال ضدقانونی خود را در قالب و تحت لوای قانون پیش بردهاند، برخی افراد نیز با این سابقه ذهنی در توجیه تخلفات و هنجارشکنیهای خود گفتهاند که اگر من تخلف میکنم به این دلیل است که مسئول مافوق من هم تخلف میکند؛ لذا جامعه ایرانی در طول ۱۰۰ سال گذشته با وضعیت آشفتهای در زمینه آداب و رسوم شهرنشینی مواجه بوده است که با توجه به اینکه زندگی در عصر حاضر که عمدتا از نوع شهر است نیاز به قوانین، ارتباطات و تعاملات خاص خود دارد و هرگونه وقفه، کوتاهی و نادیده گرفتن قوانین و آداب شهرنشینی و رعایت نکردن حقوق دیگران، تنشها، خشونتها و ناملایمات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بسیاری را دامن میزند. در بسیاری از کشورهای روبهتوسعه ازجمله ایران گسترش شهرنشینی با سرعتی بیسابقه و حتی سریعتر از کشورهای صنعتی اتفاق افتاده است و از آنجا که بسیاری از شهروندان آمادگی لازم برای ورود به این نوع زندگی را پیدا نکردهاند با بیتوجهی به قوانین شهرنشینی و رعایت نکردن حقوق شهروندی موجبات آزار دیگر شهروندان و حتی خود را فراهم میآورند. در نتیجه، گسترش این بیسازمانی اجتماعی که پیونددهنده روابط فردی با روابط اجتماعی است، موجب ایجاد هرجومرج اجتماعی و در نتیجه از هم پاشیدن اعتماد اجتماعی میشود و هر فردی به فکر منافع فردی بهجای منافع ملی خواهد بود. در چنین جامعهای اگر کسی به فکر منافع جمعی یا قانونپذیری باشد به نوعی خود را مغبون و رعایت کردن آیین شهروندی را به زیان خود میداند. اگر سری به راهروهای دادگاهها و دادگستریها بزنیم میتوانیم نمونههای فراوانی را مشاهده کنیم که عامل تمامی آنها فقط رعایت نکردن نظمپذیری و احترام به حقوق دیگران بوده است و اگر شهروندان خود را مقید به رعایت حقوق دیگران و آیین شهروندی میدانستند چنین دعاوی هرگز وجود خارجی پیدا نمیکرد.
راههای ساماندهی فرهنگ شهرنشینی: یکی از راههای ساماندهی فرهنگ شهرنشینی در ایران استفاده از تجارب کشورهای دیگر است. دراینباره نباید خود را سرزنش کنیم که چرا ما با فرهنگ غنی و باسابقهای که داریم باید از جوامعی درس بگیریم که حتی یک دهم فرهنگ و تاریخ ما را ندارند. استفاده از تجربه دیگران به هیچوجه نکوهیده نیست. اگر تجربه را نوعی علم بنامیم، در اسلام نیز فراگیری علم بسیار توصیه شده است.
اساسیترین و آشکارترین قوانین شهروندی در جامعهای چون ایران، احترام به حقوق دیگران وقتشناسی، عدم ایجاد مزاحمت در انواع مختلف آن، حفظ محیط زیست، ایجاد فضا و محله سالم، پیشگیری از هرگونه آلودگی از نوع محیطی و صوتی، مشارکت در اداره شهر و جلوگیری از تخریب اموال عمومی است که باید با ایجاد زمینههای فرهنگی جدید و دقت لازم در اجرای قوانین، بنیاد قوانین شهروندی را هر چه بیشتر تقویت و آن را برای دهههای آینده نهادینه کنیم. بهترین راهحل مشکل رفتارهای ضداجتماعی شهرنشینی، ایجاد فرهنگ خودکنترلی در افراد است. مادامی که رفتارهای غیراجتماعی افراد بهصورت ضدارزش در اذهان و فرهنگ عمومی شکل نگیرد، هیچ نوع کنترلی از خارج نمیتواند نتیجهبخش باشد. در چنین شرایطی میتوانیم به دوام و پایداری فرهنگ شهرنشینی و رعایت قانون توسط همه افراد جامعه امیدوار باشیم.
ویترین شهروندی: شهروند رابطهای دوسویه است که در پرتو آن شهروندان از یکسو دارای حقهای سیاسی، اجتماعی و قضایی هستند و از سوی دیگر تکالیف و وظایفی را در برابر حاکمیت برعهده دارند. مهمترین تکلیف و وظیفه شهروند، اطاعت و تبعیت از قوانینی است که حاکمیت برای نظم و عدالت وضع میکند. شهروندان حق دارند از زندگی مناسب ازجمله خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش، دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و درمانی برخوردار باشند. حضور وکیل در فرایند دادرسی، باعث کاهش اشتباهات قضایی و افزایش دسترسی به عدالت میشود. بنابراین برخورداری شهروندان از داشتن و تعیین و انتخاب وکیل از جلوههای بارز دادرسی عادلانه محسوب میشود.
آموزههای شهری و شهروندی:پارک و توقف خودروها در پیادهرو ازجمله مصادیق نقض حقوق شهروندی است چرا که هر روز شاهد پارک خودروها در مسیر عبور و مرور پیادهروها هستیم در ضمن بعضی صاحبان املاک یا کسبه با این استدلال که پیادهروی مقابل ملک آنها متعلق به آنهاست خودروی شخصی خود را پارک میکنند. عابران پیاده بدانند وقتی که از خیابانی عبور میکنند باید در پیادهرو راه بروند و در کوچهها از سمت راست حرکت کنند و اگر خواستند از چهارراهها عبور کنند به چراغ راهنمای مخصوص عابرین نگاه کنند و هر وقت چراغ سبز شد از محل خطکشی شده عبور کنند. در میادین یا اتوبانها از پلهای مخصوص عابر پیاده استفاده کنند. حداقل سودمندی در رعایت این موارد، جلوگیری از تصادف و خطرات جانی و مالی و کاهش ترافیک و تسهیل در رفتوآمد است.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۴ ق.ظ