فرهنگ مالیات وسیله موثری برای بسیج منابع توسعه اقتصادی

فرهنگ مالیات وسیله موثری برای بسیج منابع توسعه اقتصادی

گروه اقتصادی: یکی از مهم‌ترین هدف‌های وصول مالیات ، اصل تعدیل ثروت و عدالت اجتماعی است.بنابراین در این مقاله ضمن تعریف مالیات و اجزاء آن به تشریح انواع نرخ_های مالیاتی، ضرورت‌ها و اهداف مالیات انواع مالیاتها در ایران، به تبیین نقش مالیات در تأمین عدالت اجتماعی می پردازد.
سپس نتیجه گیری می کند که: هر چه آثار اجتماعی مالیات مشهودتر باشد شهروندان با طیب خاطر آنرا می‌‌‌پردازند.ودر نهایت پیشنهاد می کند که، فرهنگ پرداخت مالیات وهمکاری با نهادهای مربوطه از طریق رسانه های جمعی آموزش داده شود و آثار اجتماعی آن به مردم منعکس گردد. در این دهه با توجه به سیاست‌های اقتصادی نقش »مالیات« به عنوان تنها راه چاره تأمین منابع مالی دولت، جهت اجرای طرح‌های ملی عمرانی، اهمیتی خاص و اولویتی اساسی یافته است.
قوانین مالیاتی در دوران معاصر و عصر خردگرایی،به مثابه‌ ابزاری در جهت رشد اقتصادی به شمار می‌روند؛ زیرا »مالیات« نه تنها متضمن ایجاد در آمد دولت‌هاست، بلکه باید در راستای سیاست‌های مالی و پولی کشور وصول و هزینه شود، و یکی از مهم‌ترین هدف‌های وصول مالیات ، اصل تعدیل ثروت و عدالت اجتماعی است. تعریف مالیات: در اصطلاح علم اقتصاد مالیات عبارتست از بخشی از درآمد، ثروت فروش و یا بخشی از هر نوع پایه حقوقی دیگر که توسط دولت از اشخاص حقیقی و حقوقی اخذ می‌شود.
یکی از مهم‌ترین، بزرگترین و غیر قابل انکارترین سازمان‌ها در جهان امروز، دولت‌ها هستند. دولت‌ها وظایف مهمی چون امنیت، آموزش، بهداشت و دادرسی را بر عهده دارند که اجرای تمامی این وظایف احتیاج به بودجه‌های کلان دارد؛ تأمین این هزینه‌ها از طریق مالیات صورت می‌پذیرد.به عنوان مثال مالیات در کشورهای پیشرفته در سال ۱۹۹۶ از ۵/۲۸ درصد در ژاپن تا ۶/۵۶ درصد در سوئد در نوسان بوده است. در صورتی که در ایران در سال ۱۳۸۰ مالیات، معادل ۵ درصد نسبت به تولید ناخالص ملی را تشکیل داده است. مالیات‌ها عموماً از اهداف درآمدی، توزیعی، تثبیتی و تخصیصی برخوردارند.
گسترش تعهدات دولت در عرصه اقتصادی و اجتماعی و تلاش در جهت تحقق اهداف مهمی چون رشد اقتصادی، ثبات قیمت ها، افزایش اشتغال، بهبود تراز پرداخت ها ، توزیع عادلانه درآمد و تخصیص منابع تولید هزینه های دولت را با روند افزایشی روبرو ساخته است.
درآمدهای مالیاتی نقش مهمی در منابع درآمدی کشور ایفا می کنند و اتکای دولت به این گونه از درآمدها حکایت از سلامت اقتصادی دارد.
گرچه درآمدهای مالیاتی در اغلب کشورهای توسعه یافته جنبه علمی به خود گرفته ولی در اغلب کشورهای در حال توسعه به علل مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سهم درآمدهای مالیاتی بسیار ناچیز بوده و در مقابل درآمد حاصل از فروش منابع طبیعی بیشترین سهم را در تامین و مخارج دولت داشته است. در ایران نیز نقش اصلی درآمدهای دولت را حداقل در دو دهه اخیر درآمدهای ناشی از فروش نفت ایفا می_کند.
ترکیب نامناسب درآمدهای دولت حکایت از وابستگی ترکیب درآمدهای مالیاتی است و نشان می دهد که عدم کارایی و وجود نارسایی در نظام مالیاتی کشور در هر یک از مراحل جمع آوری اطلاعات، تشخیص و وصول متجلی می_گردد.
ارزیابی مالیات های اقتصاد اسلامی و مقایسه آن با مالیاتهای متعارف در اقتصاد جدید مستلزم شناخت ابعاد فقهی مالیاتهای اسلامی و بررسی نظام تاثیر این مالیاتها و الگوی مصرف آنها با توجه به اهداف کلان اقتصادی است.
در اقتصاد اسلامی در مقایسه با سیستم های مالیاتی دیگر چون افراد داوطلبانه به پرداخت مالیاتهای موظف اقدام می کنند هزینه جمع آوری آن بسیار پایین است .
آنچه تاکنون کمتر مورد توجه خاص محققان اقتصاد اسلامی قرار گرفته است طرح مسئله مالیات در یک نظام اقتصاد اسلامی و براساس فقه شیعه و مقایسه آن با جایگاه مالیات و سیاستهای مالیاتی در اقتصاد جدید متکی برنظام کینز می باشد و این سوال مطرح می شود که آیا اساسا این امکان وجود دارد که در چهارچوب یک دولت اسلامی بتوان مالیاتهای مخصوص مانند زکات، خمس، خراج، جزیه و امثال آن را در سایر منابع مالی دولت ادغام کرد. این سوال نه تنها از نقطه نظر تئوریک بلکه از جهات کاربردی نیز حائز اهمیت است .
امروز اقتصاد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه اعم از اسلامی و غیراسلامی متاثر از نظام فکری کینز می باشد، در واقع تفاوت اساسی سیستم مالیاتی در یک نظام اسلامی با سایر سیستم ها در این است که همه ابعاد آن از اهداف سیاستهای مالیاتی، الگو و ابزار جمع آوری مالیات، الگوی مصرف مالیات و حتی علت اخذ مالیات باید مجوز شرعی داشته باشد و مبتنی برموازین اسلامی باشد در حالی که در سیستم متعارف ضرورت یک سیاست مالیاتی در مقطع خاصی از عملکرد اقتصاد ملی معمولا شرط لازم و کافی برای اعمال آن است.
در اقتصاد اسلامی مالیات به وسیله دولت ها تبیین و به مرحله اجرا گذاشت شده است که امتیاز این مالیاتها به صورت کلی در یک نظام مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی، پایین بودن هزینه وصول و پرداخت داوطلبانه آن می باشد که بنابه اعتقادات شهروندان که پرداخت مالیات را به صورت کلی وظیفه شرعی و اعتقادی خود تلقی می کنند فرار و انتقال مالیاتی در این سیستم به حداقل می رسد. همچنین شفافیت و صداقت در رفتارهای اقتصادی و عملکرد مالی فعالان اقتصادی نیز فاکتور مهم دیگری می باشد که نظام اقتصادی را از سایر نظام ها متمایز می کند.
سادگی و عدم پیچیدگی این نوع مالیات سبب می شود همه مردم از درک مفاهیم و مقررات و قوانین مربوط به شکلی مناسب برخوردار باشند و نهایتا در یک نظام مالیاتی برپایه فقه و اصول و شریعت مترقی همه مردم برابر و از تبعیض و نارضایتی اثری دیده نمی شود. بنابراین این نوع نظام جایگاه ویژه ای در اقتصاد اسلامی دارا می باشد.
امروزه دولتها براى ایجاد تعادل اقتصادى وظایف گوناگونى به عهده مى گیرند. بازارهاى اقتصادى را کنترل و قیمت ها را تعیین و کنترل مى کنند و بر توزیع مزدها فراآورده ها و سایر درآمدها نظارت مى کنند. اما آنچه از همه اینها در تعادل اقتصادى و تامین عدالت اجتماعى نقش ویژه اى دارد مالیات است. مالیات دولت را قدار مى سازد که بر جریانات و مسائل اقتصادى کشور وافزایش درآمدها و ثروت ها نظارت و کنترل داشته واز رکود و فساد و کساد اقتصادی جلوگیرى کند.
البته روشن است در میان انواع مالیات ها، مالیات هاى مستقیم از آنجا که اشخاص پرداخت کننده نمى توانند آنرا به دیگرى منتقل سازند اگر براساس درآمد تنظیم گردد مانع از تمرکز ثروت و اندوخته هاى سرسام آور و روحیه آن خواهد بود. به این جهت فاصله هاى وحشتناک طبقاتى را ترمیم و یا تعدیل مى کند واز طرف دیگر موجب رونق اقتصادى خواهد بود. در میان مالیاتها سیستم مالیاتى تصاعدى موثرترین آن در مسائل اقتصادى مى باشد هم از جهت تامین نیازهاى دولت و هم از نظر نقش آن در تعدیل درآمد.به طور روشن این مالیات مى تواند تقاضاى عمومى و همچنین قیمت کالاها را تغییر دهد زیرا مالیات در آمدها را پائین مى آورد و در نتیجه تقاضاى عمومى نسبت به کالاها و خدمات آن پائین خواهد آمد. از طرف دیگر با کاهش تقاضا با فرض ثبوت سایر متغیرها قیمت ها پائین مى_آیند.
مالیات‌‌ یک نوع هزینه اجتماعی است که شهروندان بابت اعمال وظایف حاکمیتی به دولت می‌‌‌پردازند و بدون شک هر چه آثار این اعمال وظایف حاکمیت نظیر برقراری امنیت و رفاه اجتماعی، آموزش رایگان و… مشهودتر باشد شهروندان با طیب خاطر آنرا می‌‌‌پردازند و در صورت‌‌‌ تغییر نکردن وضعیت معیشت زندگی و فقدان آثار اجتماعی مالیات‌‌، از پرداخت آن طفره خواهند رفت.
لازم به ذکر است که مالیات در صورتی می‌تواند مفید باشد که از سه اصل کارآمدی اقتصادی بودن و عادلانه بودن تبعیت کند و گرنه نه تنها نمی‌تواند به اهداف خود برسد؛ بلکه می‌تواند تأثیرات معکوس نیز بر اقتصاد بگذارد.
در کشور ما همیشه فرهنگ مشارکت عمومی در هزینه‌های اجتماعی از طریق پرداخت مالیات بسیار ضعیف بوده و فاصله گسترده دولت، از ملت موجب شده است که عملاً پرداخت نکردن مالیات، نوعی امتیاز اجتماعی تلقی شود.بنا براین پیشنهاد می شود : فرهنگ پرداخت مالیات وهمکاری با نهادهای مربوطه از طریق رسانه_های جمعی آموزش داده شود و آثار اجتماعی آن به مردم منعکس گردد.
به منظور رفع نابرابری، دریافت مالیات از مشاغل با هزینه ی کم انجام شود و از درآمد های بالا مالیات مستقیم اخذ گردد.
مالیات های غیرمستقیم باید به نحوی اعمال شود که موجب کاهش مصرف های تجملی شود و از طرفی نباید آن قدر سنگین باشد که سبب افزایش بی رویه قیمت کالاهای ضروری شود و بر تولید این کالاها اثر منفی بگذارد. مالیات های مستقیم و غیرمستقیم در مجموع باید به گونه ای اعمال شوند که نابودی انگیزه های پس انداز را به دنبال نداشته باشند.
مالیات وسیله موثرتری برای بسیج منابع موجود توسعه اقتصادی به شمار می آید. بنابراین اعمال مالیات ها با ید به صورت تصاعدی صورت گیرد تا به از بین بردن نابرابری های عمیق و گسترده در توزیع درآمد و ثروت منتهی شود.زیرا مالیات های تصاعدی می توانند سبب کاهش و جذب بخش بزرگی از درآمد و دارایی طبقات غنی و مرفه شود

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۸ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۴:۵۹ ب.ظ

دیدگاه


دو + = 3