فرهنگ مالیاتی گام بلند تحقق سلامت اقتصادی

فرهنگ مالیاتی گام بلند تحقق سلامت اقتصادی

گروه اقتصادی: درآمدهای مالیاتی بهترین و سالمترین منابع درآمدی دولتها جهت نیل به اهداف اقتصادی و اجتماعی در جامعه می باشد . مالیات ، مشارکت مردم در تامین هزینه های عمومی و نوعی هزینه اجتماعی که مردم بعنوان بهای استفاده از خدمات دولت میپردازند بوده و در واقع ، مالیات ابزار توزیع عادلانه ثروت ملی بوده و اخذ دقیق و به موقع آن به کاهش طبقاتی منجر می شود. مالیاتی که در ایران داده می شود معادل ۲۵ درصد بودجه بوده این در حالیست که آمریکائیها ۹۷%، اتریشیها۹۴% و اتحادیه اروپا ۹۳% بودجه دولتها را مالیات تشکیل می¬دهد.بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول، تولید ناخالص ملی ایران در سال ۲۰۱۱ به ۹۹۰ میلیارد دلار رسیده و ایران هفدهمین اقتصاد بزرگ جهان شناخته میشود لیکن متاسفانه مالیاتی که در ایران گرفته میشود دهها برابر کمتر از کشورهایی است که در ردیف آنان قرار داریم.
منتقدین سازمان مالیاتی درگذشته، ساز و کار و دستگاه مالیاتی را به “تور ماهیگیری” تشبیه نموده و میگفتند که این دستگاه همچون توری است که ماهیان ریز را صید کرده و ماهیان بزرگ (کنایه از مودیان بزرگ و دارای درآمد هنگفت) اصلا از دهانه تور وارد آن نمی شوند که بخواهند به چنگ آیند. بد نیست بدانید که امروزه بیش از۴۰ درصد اقتصاد کشور ما از مالیات معاف بوده و حدود ۲۰ درصداز کشور هم یا اصطلاحا خاکستری هستند یعنی اینکه فعالیت رسمی دارند و مالیات نمیدهند و یا لایه سیاه هستند یعنی فعالیتهایی هستند که رسمی نیستند و به هیچ عنوان در اقتصاد شناسائی نمی شوند و یا نمی خواهد که شناسائی شوند(مثل قاچاق) و عملا حدود ۶۰ درصد اقتصاد کشوردر تور مالیات مالیات نبوده و کل بار مالیاتی بر روی ۴۰ درصد اقتصاد کشور میباشد. تحقیقات نشان داده است که رابطه افزایش سطح درآمد با میزان ارتکاب فرار مالیاتی مستقیم بوده و افراد با استخدام مشاوران خبره ، راههای کمتر مالیات دادن را طی میکنند.از همین رو دو لت در چند ساله اخیر با مکانیزه نمودن سیستم مالیات بر مشاغل خودرو و املاک ، الکترونیکی نمودن پرونده ها و اظهارنامه های مالیاتی ، استقرار سیستم یکپارچه اطلاعاتی ، تلاش در جهت کاهش زمان دادرسی مالیاتی ، برقراری مالیات بر ارزش افزوده و غیره گامهای بلند و اساسی ای در تغییر نگرش نسبت به مالیات انجام داده که درخور توجه و قابل تحسین بوده لیکن آمارها همچنان نشان از عدم توفیق به نسبت دیگر کشورها را دارد. براستی علت این همه نابرابری در اخذ مالیات چیست؟چرا کشور ما علیرغم تلاشهای زیادی که در عرصه مالیات انجام داده همچنان فاصله زیادی با دیگر کشورها دارد؟ متاسفانه بخش عمده ای از رواج فرهنگ غلط مالیاتی در ایران که فرار از پرداخت مالیات از دید عموم جامعه به یک ضد ارزش و عملی نکوهیده که ارزشی در خور تخسین بوده به تاریخ حکومت های پادشاهی در کشور باز میگردد ، جایی که مالیات نه ابزاری برای آبادانی کشور ، که روشی تنبیهی برای مجازات مردم و البته هزینه های پادشاهی بود و وقتی مردم می دیدند نقشی در حکومت ندارند و پولی به اسم مالیات و خراج و … پرداخت می کنند در جایی هزینه میشود که نفعی برایشان ندارد تا میتوانند از پرداخت آن دوری می کنند. باید پذیرفت که پرداخت مالیات ، با وجود تمام مزایایی که برای اقتصاد کشور به دنبال دارد هنوز به صورت یک فرهنگ پذیرفته شده در اقتصاد ایران نیامده است و همین امر موجب می شود مالیات از دید بسیاری از مردم کسبه و صاحبان بنگاه اقتصادی ، پولی می باشد که دولت از دسترنج آنها میگیرد. بخش مهمی از این دیدگاه به ضعف فرهنگ مالیاتی در کشور باز میگردد و بخشی دیگر به وضعیت ساختارهای نظام مالیاتی کشور باز میگرددکه نتوانسته آنگونه که شایسته یک اقتصاد رو به پیشرفت است ، بخش مالیات را تقویت کند. از سوی دیگر بدلیل ساختار سنتی حاکم بر نظام های مالیاتی کشور ، بسیاری از فعالان اقتصادی همواره چانه زنی با ماموران مالیاتی را یکی از بهترین گزینه ها در کاهش مالیات خود می دانند. یکی از بزرگترین مشکلات اینست که مردم نمیدانند درآمد مالیاتی بطور دقیق در کجا هزینه میشود که اگرچه لزومی بر اعلام جزئیات آن توسط دولت نیست لیکن اعلام میزان هزینه های عمرانی از محل مالیات میتواند تاثیر داشته باشد. اگرچه بسیاری عوامل مختلفی همچون پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی ، ضعف سیاستهای مالیاتی، بی توجهی به منابع انسانی کارآمد، فقدان پاداش و تنبیه متناسب متناسب با عملکرد مودیان ، اطلاع نداشتن مودیان از حقوق خود و وجود نداشتن نظام های اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی افراد را عمده مشکلات پیش روی سازمان مالیاتی میدانند اما آنچه که از همه این عومل مهمتر میباشد موضوع”گسترده نبودن فرهنگ نظام مالیاتی” میباشد. همانطور که در بالا نیز گفته شد دولت در جهت حل معضلات فوق گامهای خیلی خوبی برداشته و یکی از هفت طرح مهم اقتصادی خود را بحث ” تحول مالیاتی” را مطرح نموده و یکی از محورهای مطرح شده این طرح اطلاع رسانی و ارتقا فرهنگ مالیاتی میباشدکه نشان از وقوف دولت بر چالشها داشته وتلاشهای انجام شده هر چند که مفید است اما در مقابل سالها بی توجهی به این بخش از راه درازی است که پیش روی برنامه ریزان این بخش قرار دارد تا فرهنگ پرداخت مالیات در جامعه نهادینه شود و با چنین سابقه ذهنی چند صد ساله ای ، حتی کارآمدترین نظامهای مالیاتی نیز بخش مهمی از کارآمدی خود را از دست میدهند.
در یک حکومت مردم سالار ، در تمامی زمینه ها مردم ،خود را در آینده و سرنوشت دخیل دانسته و میبایست علاوه بر مشارکت در انتخابات جهت امور سیاسی به این باور نیز برسند که برای رفاه و آسایش بیشتر وآینده خود و فرزندانش مالیات پرداخت نمایند و پرداخت کم مالیات به منزله کاهش خدمات عمومی است و باور این مسئله افراد را تشویق به پرداخت مالیات بصورات داوطلبانه مینماید. که تمام این مطالب مستلزم اعتماد مردم به دولت میباشد .نمونه دینی آن میتوان به مسئله خمس و زکات اشاره نمود که مردم با توجه به آموزه های دینی و با اعتقاد و باوری که دارند سالانه در صورت مشمول بودن پرداخت مینمایند و نیاز کشور ما نیز حرکت بسمت این باور است.
بحث “فرهنگ مالیاتی” موضوعی نیست که تنها دولت اراده کرده و به صورت دستوری به مجموعه زیردست ابلاغ نموده آن را نهادینه کند. فرهنگ مالیاتی نیاز به یک باور و اعتقاد قلبی و یک عزم جدی در بین شرکتها و موسسات دولتی و بخش خصوصی و مسئولین حکومتی دارد و نمیتوان تنها با چند جلسه همایش و کنفرانس و به به و چه چه گفتن سخنرانان اکتفا نموده و زمانیکه خود مسئولین دولتی ملزم به پرداخت مالیات شوند با انحاء مختلف از دادن مالیات خودداری و طفره بروند اتفاقی که در مورد مالیات ارزش افزوده اتفاق افتاد موید این واقعیت تلخ است که مسئولین دولتی که میبایست خود سردمدار زمینه سازی فرهنگ مالیاتی باشند در این زمینه تعلل میکنند.
تلاشهای زیاد سازمان امور مالیاتی کشور در چند ساله اخیر تنها یک وجه قضیه بوده و وجه دیگر آن خواست و اراده رسانه های ارتباط جمعی و فعالان عرصه فرهنگ و هنر است . وجهی که اگر همچون گذشته نادیده گرفته شود فعالیت سازمان را ابتر و ناقص مینماید و بر همه رسانه های جمعی لازم است که با حضور جدی تر نقش خود را پررنگتر نمایند. و این به ضرورتی غیر قابل انکار مبدل گردیده و برای ساختنی ایرانی آرمانی باید همه با هم تلاش نمائیم.
عوامل اقتصادی نیز به نوبه خود می‌تواند در توسعه و گسترش فرهنگ مالیاتی نقش بسزایی ایفا کند. عوامل مهم در این مورد اشتغال کامل، سیاست‌های ضدتورمی ‌و درآمد بالای افراد جامعه است. اصولاً وصول مالیات‌ها و قوانین مالیاتی که توسط دست‌اندرکاران و مسئولین امر تهیه و تنظیم می‌شود، در شرایطی قابل اجرا است که اشتغال کامل و میزان تورم در کنترل دولت باشد. در چنین وضعیتی ظرفیت‌های اقتصادی و تولیدی جامعه در حد شکوفایی هستند‌ و مالیات به‌عنوان عامل مؤثر در این شکوفایی نقش بسزایی ایفا می‌کند‌. در این موقعیت که تلاش و کوشش اقتصادی و بازار عرضه و تقاضا در حد تعادل است،‌ مردم از درآمد نسبی و متعادل برخوردار هستند؛ بنابراین پرداخت مالیات و تأمین هزینه‌های دولت و تأیید خط‌مشی دولتی با موافقت بیشتری همراه است و گسترش فرهنگ مالیاتی در چنین فضایی خودبه‌خود از حالت بالقوه به‌صورت بالفعل درمی‌آید. حال اگر جامعه در وضعیتی قرار گرفته باشد که اشتغال ناقص و تورم شدید، باعث توزیع مجدد درآمد و ثروت بدون توجه به ضابطه کار و کارآیی شود، این توزیع مجدد در بسیاری از موارد از نظر اجتماعی غیرعادلانه است. در تورم، درآمد پاره‌ای از افراد کمتر از نرخ تورم و درآمد برخی بیش از نرخ تورم افزایش خواهد یافت.
گروه اول که افراد مزدبگیر و حقوق‌بگیر، معلمان، اساتید دانشگاه‌ها، کارمندان و… را شامل می‌شود، از تورم زیان خواهند دید، ولی دسته دیگر که اکثراً در خدمات تجاری، بازرگانی و به‌ویژه واسطه‌گری به‌کار مشغول هستند، افزایش‌ بادآورده و چشمگیری را در درآمدهای خود شاهد خواهند بود. چنین تغییراتی می‌تواند آثار روانی بسیار مضری در سطح جامعه و در نگرش و باورهای مردم بگذارد و این تأثیر بر فرهنگ مالیاتی آثار مخربی خواهد گذاشت. از این‌رو‌ دولت در این زمان باید اصلاحاتی را در زمینه قوانین مالیاتی ازجمله معافیت افراد کم‌درآمد افزایش نرخ مالیاتی بعضی مشاغل و ایجاد پایه‌های مالیاتی جدید برای کنترل تورم انجام دهد.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۵:۴۲ ق.ظ

دیدگاه


8 − = شش