فرهنگ آزادی بیان در رسانههای ما لکنت دارد
یوسف خجیر
گروه فرهنگی: بارها به بحث ظهور شبکههای اجتماعی در عرصه اطلاعرسانی و جریانسازیهای سیاسی اشاره شده است، اما گویی برخی اهالی رسانه هنوز به تاثیر حضور این شبکههای مجازی که دیگر از آنها به عنوان رسانههای اجتماعی یاد میشود، باور ندارند.
اگر رسانههای ما با همین روند پیش بروند مطمئناً متهم به نابودی هستند. کافی است به اتفاقات سیاسی و اجتماعی چند ماه اخیر نگاهی بیندازید تا متوجه شوید که رسانههای رسمی شکست خوردهاند و اغلب اخبار از طریق رسانههای تعاملی به دست مردم میرسید.
به طور کلی با این ایده مخالفم که رسانههای اجتماعی، باعث تضعیف رسانههای رسمی میشوند. این دیدگاه بدین شیوه در دنیا وجود ندارد، اما در کشور ما به دلیل شرایطی که حاکم است، رسانههای رسمی توانستند درست از این رسانههای اجتماعی استفاده کنند.
دیدگاه اول این است که رسانهها همدیگر را تضعیف میکنند؛ در این دیدگاه رسانههای نوظهور بر رسانههای قبلی یا سنتی ارجحیت دارند و فضا را بر آنها تنگتر میکنند. اما دیدگاه دیگر که خودم نیز به آن باور دارم، همزیستی مسالمتآمیز رسانههاست.
در دیدگاه دوم این باور وجود دارد که رسانههای نوظهور با رسانههای سنتی همزیستی مسالمتآمیز دارند و نقش تکمیلی برای همدیگر ایفا میکنند. اما از آنجا که کاربر (انسان، رسانه جامعه، سازمان و …) دربارهی رسانههای نوظهور آگاهی ندارند و با توجه به اینکه رسانه همیشه با شیفتگی همراه است، این حس ایجاد میشود که رسانههای جدید، رسانههای پیشین را از رده خارج میکنند.
مشکل رسانههای ما در ایران رسانههای اجتماعی نیست، بلکه نحوه بهرهبرداری ما از این رسانههاست. چراکه رسانههای اجتماعی میتوانند برای روزنامهها، خبرگزاریها و حتی صداوسیما نقش مکمل داشته باشند. ما به دلیل زیرساختها و محدودیتهایی که برای رسانههای رسمیمان در استفاده از ابزارها و تکنولوژیها وجود دارد، عقب افتادهایم. علت این ناتوایی در استفاده از سیستمهای جدید اطلاعرسانی میتواند محدودیتهای سازمانی قانونی، سختافزاری، تکنولوژیک و مدیریتی باشد. یکی دیگر از دلایلی ناتوانی رسانههای رسمی در بهرهبرداری از رسانههای اجتماعی این است که برخی از مدیران رسانههای ما با این فناوریها آشنا نیستند، از ورود به این عرصه ترس دارند و خلاقیت و نوآوری در استفاده از رسانههای نوین ندارند. خیلی از مدیران رسانهای به عنوان رقیب به رسانههای نوین نگاه میکنند و برخی اصلاً آنها را به عنوان رسانه نمیشناسند و این رسانهها را صرفاً ابزار سرگرمی و تفریحی تصور میکنند.
رسانههای ما به نوعی در استفاده از شبکههای اجتماعی با ترس قانونی مواجه هستند؛ چراکه زمانی برخی از این شبکهها فیلتر بودند و مجاری قانونی برای استفاده از این شبکهها محدودیتهایی را قائل میشد، اما امروز با توجه به اینکه خیلی از این محدودیتها رفع شده است، هنوز آن انگاره ذهنی وجود دارد.
یکی از کارکردها این است که رسانههای اجتماعی میتوانند منبع خوبی برای رسانههای رسمی باشند، اما اینکه چطور میتوان به اخبار این رسانههای اجتماعی اعتماد کرد، به توانایی و کارآمدی خبرنگاران برمیگردد. اهالی رسانه باید بتوانند از میان مطالب منتشر شده در رسانههای اجتماعی، اخبار مهم را پیدا کنند. به نظرم شبکهها اجتماعی یک فرصت برای رسانهها محسوب میشود. ما امروز بینهایت خبرنگار بالفعل در جامعه داریم که خبرگزاریها میتوانند از آنها استفاده کنند؛ بینهایت منبع خبری داریم که صداوسیما میتواند از آنها بهره ببرد، اما اینکه تشخیص صحت اخبار به توانمندیهای خبرنگار برمیگردد.دومین کارکرد رسانههای اجتماعی برای رسانههای رسمی را جریانسازی رسانهای است. رسانههای رسمی در جریانسازی رسانهای با محدودیتهای قانونی بسیار زیادی مواجه هستند که برای آنها در نظر گرفته شده و هنوز هم اصلاح نشده است. اسم این را میتوان »ارائه اخبار فراتر از چارچوبهای قانونی« گذاشت. ما رسانههای رسمی کشورمان را در یک چارچوب قانونی بسیار سخت و تنگ گذاشتهایم که یکی از دلایل گسترش شبکههای اجتماعی در کشور ما این است که رسانههای رسمی نمیتوانند خوب در میان مردم حضور پیدا کنند.
آزادی بیان رسانههای ما لکنت دارد، به خاطر همین لکنت است که شبکههای اجتماعی در کشور ما در عرصه اطلاعرسانی و جریانسازی تا این اندازه توانمند عمل میکنند. اگر این محدودیتهای قانونی را برای رسانههای رسمی کمی کمتر و عقلانیتر کنیم، آنها نیز میتوانند در خیلی موارد بهتر ظاهر شوند. امروز در خیلی از موارد شاهد هستیم که اخبار منتشر شده در شبکههای اجتماعی از سوی خبرنگاران است و نه کاربران اصلی؛ چراکه نمیتوانند این اخبار را در رسانههای رسمی که در آن فعال هستند منتشر کنند و به همین خاطر مجبور هستند آنها را در شبکههای اجتماعی منعکس کنند. استفاده دیگر رسانههای رسمی از شبکههای اجتماعی افکارسنجی است؛ در دنیای امروز بهترین وسیله برای سنجش افکار مردم درباره پدیدههای مختلف برای رسانههای رسمی و حتی برای حاکمیت و دولت، رسانههای جمعی است. مردم راحت در این شبکهها اظهار نظر و دیدگاههایشان را مطرح میکنند. در نهایت وقتی رسانههای رسمی با این کمکها و فرصتها از سوی شبکههای اجتماعی رو به رو است، میتوان گفت رابطه رسانههای اجتماعی و رسانههای رسمی باید همزیستی مسالمتآمیز و فرصتمحورانه باشد.رسانههای ما نمیتوانند به درستی از شبکههای اجتماعی بهرهبرداری کنند .یکی از دلایل این موضوع، ضعف و ناتوانی علمی و تجربی مدیران رسانهها است؛ اغلب مدیران رسانههای ما تجربه رسانهای کمی دارند و بیشتر به دلیل وابستگیهای نهادی، سازمانی و حزبی و فعالیت در حوزههای سیاسی در این عرصه حضور دارند.
آن زمان هم که میخواستیم روزنامهنگاری دیجیتال را بپذیریم، تقریباً ۱۵ سال با دنیا اختلاف داشتیم. برای روزنامهنگاری سایبر و آنلاین هم همین اتفاق افتاد و امروز هم در استفاده از شبکههای اجتماعی ما همچنان این تاخیر را که میتواند سازمانی، حقوقی، فرهنگی و … باشد را داریم. این در حالی است که رسانههای رسمی میتوانستند با بهرهبرداری درست از شبکههای اجتماعی بسیار موثرتر در صحنه حضور داشته باشند. اگرچه امروز برخی از خبرگزاریها در شبکههای اجتماعی فعال هستند، اما فعالیتشان بسیار محدود و ابتدایی است؛ به عنوان مثال کانالهای خبری برخی از خبرگزاریها در تلگرام، به همان شیوه اخبار را منتشر میکنند که در سایت آنها را بارگذاری کردهاند. ااین در حالی است که کارکردهای این دو مدیوم کاملاً با هم متفاوت است. این مشکل هم به عدم شناخت کافی از رسانههای نوین موبایلی برمیگردد.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۰۴ ق.ظ