فرجام نگاه به بیرون در تحولات سیاسی معاصر

فرجام نگاه به بیرون در تحولات سیاسی معاصر

گروه تحلیل :بررسی تحولات سیاسی در تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که هرگاه ایرانیان برای حل مشکلات خود نگاه به بیرون داشتند و به کشورها ودولت‌های خارجی به‌ویژه قدرت‌های بزرگ استکباری و استعماری تکیه کردند، نه‌تنها مشکل آن‌ها حل نشد بلکه همواره مشکلی بر مشکلاتشان افزوده شد؛ بالعکس هر زمان به نیروها و توان داخلی تکیه کردند توانستند مشکلات خود را حل کنند.
*نگاه به بیرون در جنگ‌های ایران و روس :
یکی از موارد نگاه به بیرون در جنگ‌های ایران و روس بود. وقتی روس‌ها در سال ۱۲۱۸ ق. به ایران حمله کردند، حکومت وقت قاجار دو بار با انعقاد قرارداد با انگلیسی‌ها سعی کرد با کمک مالی و نظامی آن‌ها، در مقابل روس‌ها از خود دفاع کند، اما در هر دو مرتبه انگلیسی‌ها خیانت کردند و کمک لازم را به ایران نکردند.
حتی در زمان آتش‌بس در همین جنگ‌ها وزیر خارجه ایران میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی با همراهی سرگوراوزلی انگلیسی به مذاکره با روس‌ها رفت و نتیجه آن قراردادهای خیانت‌بار ترکمانچای و گلستان شد.
در همین جنگ‌ها هنگامی که مردم با فتوای علما به صحنه میدان جنگ رفتند، ظرف چند هفته روس‌ها را از کشور بیرون کردند، هرچند ضعف فرماندهی و خیانت کشورهای فرانسه و انگلیس و عوامل دیگر موجب شکست ایران شد.
*نگاه به بیرون در نهضت عدالتخانه و انحراف آن به مشروطه غربی :
در اواخر دوره قاجاریه به دلیل ستم ناشی از نظام حاکم و نفوذ برخی کشورهای غربی نهضت عدالتخانه به رهبری علمای شیعه در تهران و دیگر نقاط ایران شکل گرفت. این نهضت به تعبیر کسروی رنگ و بوی مذهبی و بومی و شریعت‌طلبانه داشت.
در تلگرافی که متحصنین حرم حضرت معصومه(س) در مهاجرت کبری به دربار فرستادند، اذعان کردند که به دنبال اجرای احکام اسلامی و تدبیر امور دولتی بر اساس قوانین شرع مقدس و کوتاه‌کردن دست بیگانگان و فرنگی‌مآبان از امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این کشور هستند.
جالب این است که مقامات انگلیسی در برخوردهای حضوری ومراسلات رسمی دیپلماتیکشان با دولت ایران و روس تزاری، همه جا به »سیاست بی‌طرفی«! تظاهر می‌کردند، اما در عمل، عمال سفارت انگلیس در ایران، چه در داخل سفارت و چه در خارج آن، همگی برای فریب آزادیخواهان و ایجاد انحراف در خط اصیل اسلامی‌ـ‌مردمی قیام و کشاندن آن به خطوط بدلی استعماری و غیراسلامی (اما مردمی‌نمایانه) بسیج شده بودند و به طور هماهنگ (آن هم نه‌چندان پنهان!) فعالیت می‌کردند.
سخن مخبرالسلطنه از درباریان حاضر در جریان نهضت عدالتخانه مؤید این مطلب است. وی درباره موضع انگلیسی‌ها راجع به تحصن مردم در سفارت می‌نویسد:سفیر انگلیس در مقابل درخواست عده‌ای از مردم که خواهان تحصن بودند در ظاهر اظهار عدم موافقت کرده باطنا مساعدت داشت.
مؤید دیگر، مطلبی است که در کتاب‌های تاریخی درباره مستر چرچیل ـ‌دبیر کهنه‌کار امور شرقی سفارت انگلیس‌ـ‌ آمده است که وی که با زبان و خط فارسی به خوبی آشنا بود هنگام مهاجرت علمای تهران به قم، به عنوان آخوند طالقانی به قم رفته بود.
*تبدیل عدالتخانه بومی و مذهبی به مشروطه سکولار غربی :
نخستین نتیجه تحصن در سفارت انگلیس تبدیل خواسته بومی و دینی مردم یعنی تأسیس عدالتخانه به مشروطه غربی بود. بر اساس اسناد تاریخی در طول نهضت عدالتخانه، بحث مشروطیت به عنوان خواسته مردم ایران نخستین بار در تجمعات مردم در محوطه سفارت انگلیس مطرح شد. شیخ ضیاء‌الدین دری، مدرّس فلسفه و مدیر یکی از مدارس تهران، که ناظر حوادث صدر مشروطه بوده است، با اشاره به تحصن سفارت انگلیس می‌نویسد: تا زمان تحصن مزبور، سخن از مشروطه در میان نبود و این کلمه را کسی نمی‌دانست! فقط مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القا کردند!
وی در تفصیل این مطلب به حضور کالسکه خانم شارژدافر به درب سفارت اشاره می‌کند که از تعدادی از حضار سؤال کرده بود: شما برای چه به این‌جا آمده‌اید؟ یک نفر روضه‌خوان گفته بود:‌ ما آمده‌ایم این‌جا یک مجلس عدالت می‌خواهیم. خانم گفته بود: نمی‌دانم مجلس عدالت چیست؟ روضه‌خوان گفت: یک مجلسی که دانشمندان ریش‌سفیدانمان بنشینند نگذارند حکام و سلاطین به ما ظلم کنند. خانم گفت: پس شما یقین مشروطه می‌خواهید. به تعبیر دری، این اولین بار بود که لفظ مشروطه از دهان خانم انگلیسی شنیده شد. دری می‌نویسد: طولی نکشید که یکی فریاد می‌کرد ما مشربه می‌خواهیم،‌ یکی فریاد می‌کرد ما شرطه می‌خواهیم و آن فرد هم فریاد می‌زد: بگویید آن‌چه را خانم گفت؛ مشروطه می‌خواهیم.
نقشه طراحی شده مزبور چنان مزوّرانه و سریع صورت گرفت که به زودی شعار اسلامی،‌ شفاف و ریشه‌دار »عدالتخانه«، به شعار وارداتی چندپهلو و متشابه »مشروطه« تغییر نام داد. عناصر مرموز همچنین به یاری کاردار سفارت، مستر گرانت داف، در دستخط شاه محتضر مبنی بر اجازه تأسیس مجلس شورای اسلامی دست برده و درست در بحبوحه باردهی درخت نهضت عدالتخانه، زمینه را به گونه‌ای چیدند که دستخط جدیدی صادر گردید و ضمن آن، قید »اسلامی« برای همیشه در دوران مشروطه، از عنوان مجلس حذف و جای خود را به عنوان »ملی« داد. ناظم‌الاسلام کرمانی در این باره می‌نویسد:مشهور شده است تلگرافی از لندن برای شارژدافر مخابره شده است،‌ قریب به این مضمون: انجام مقاصد مشروعه! متحصنین را از دولت ایران بخواهید… لذا تجار چند نفر از رؤسا را فرستادند قلهک که مزرعه و ده ییلاقی سفارتخانه است، و از آن‌جا با شارژدافر رفتند منزل صدراعظم و مذاکره کردند و قرار شد دو دستخط سابق را تغییر دهند و مضامین هر دو را در یک دستخط بنویسند و نیز در دستخط که »مجلس شورای اسلامی« نوشته‌اند باید به این عبارت »مجلس شورای ملی« تبدیل شود.
*انتخاب فرنگی‌مآبان برای تدوین قانون :
پیامد دیگر به دنبال انحراف نهضت از مسیر اصلی و نگاه بومی و دینی آن، انتخاب روشنفکران غربزده و کسانی برای تدوین پیش‌نویس قانون اساسی بود که تعلقات فرنگی‌مآبی و در مواردی ماسونی داشتند. افرادی چون سعدالدوله، تقی‌زاده، متشارالدوله و … . اوژن اوبن، سفیر فرانسه، از سعدالدوله به عنوان شخصی »بسیار اروپازده« یاد می‌کند که خیلی خوب فرانسه صحبت می‌کرد و … در مجلس جدید نماینده افکار رادیکال و افراطی بود. والتر اسمارت، از اعضای سفارت انگلیس، نیز درباره تقی‌زاده می‌نویسد: وی »نظریات مترقیانه‌ای دارد که با افکار اروپایی و عقاید سوسیالیستی متجانس است.«
به همین دلیل هم نظام‌نامه انتخابات و قانون اساسی مشروطه بر اساس قوانینی اروپایی نوشته شد و این تقلید ظاهری و سطحی مشکلاتی را پدید آورد. مخبرالسلطنه هدایت در این باره می‌نویسد:
متأسفانه به حکم عادت سیاسی، قانون اساسی بلژیک را مصدر قرارداده‌اند که بر اساس فرانسه بود. مردم فرانسه آتشی مزاج، همان قانون کنستیتوان را هم مجرا نکردند. کنوانسیون سابق را از ریشه برآورده، اوباش غلبه کردند وخرابی‌ها به بار آوردند و ما همان رشته را دنبال کردیم … تندروی‌ها و بلهوسی‌ها ما را از جاده صلاح بیرون برد، به مقصد نرسیدیم.
به همین دلیل شاهد مشکلات فراوان دینی و … در متمم قانون اساسی دوره مشروطه هستیم که موجب اعتراض علما شده و اصلاح آن منجر به اضافه‌کردن اصل دوم متمم توسط شیخ فضل‌الله نوری مبنی بر نظارت فقها بر قوانین و مصوبات مجلس شورا شد که البته عملا این اصل مورد توجه جدی قرار نگرفت.
*نگاه به بیرون در نهضت ملی‌شدن صنعت نفت:
نهضت ملی شدن صنعت نفت نهضتی بود که با وحدت بین تمام گروه‌های سیاسی ایران و با پیشنهاد و رهبری آیت‌الله کاشانی به عنوان رهبر مذهبی و تلاش‌های مصدّق و برخی از نمایندگان مجلس و اعضای جبهه ملی به ثمر نشست و دست انگلیس را از نفت ایران کوتاه کرد. مصدّق که در اردیبهشت ۱۳۳۰ به نخست‌وزیری ایران رسید، کم‌و‌بیش در جهت حفظ دستاورد ملی‌شدن صنعت نفت تلاش کرد. بعد از ملی‌شدن شرکت نفت ایران و انگلیس و تأیید آن توسط مجلسین ایران، دست بریتانیا از نفت ایران کوتاه شد و این کشور که دست خود را از این خوان یغما کوتاه می‌دید، درصدد بازگرداندن این فرصت از دست رفته برآمد.
مصدّق درصدد بود تا با کمک آمریکا به نوعی مشکلات داخلی خود را که در اثر تحریم‌های یکجانبه انگلیس به وجود آمده بود برطرف و مشکلات ناشی از به فروش نرفتن نفت ایران را حل کند. اشتباه مصدّق این بود که برای مقابله با دو قدرت سنتی انگلیس و روسیه، به قدرت سوم یعنی امریکا گرایش یافت. وی آن‌قدر خوش‌خیال و خوش‌بین بود که به »آیزنهاور« نامه نوشت و از او درخواست کمک کرد! وی در نامه خود چنین می‌نویسد:
»ملت ایران امیدوار است که با کمک و مساعدت حکومت آمریکا موانع به‌وجود آمده در کار فروش نفت ایران برطرف گردیده و چنان‌چه حکومت آمریکا قادر نیست چنین موانعی را مرتفع سازد، می‌تواند کمک‌های اقتصادی را در اختیار ایران قرار دهد تا این کشور بتواند سایر منابع طبیعی خود را مورد بهره‌برداری قرار دهد. ایران، سوای نفت، منابع طبیعی دیگری نیز دارد که بهره‌برداری از آن‌ها به حل مشکلات آن کمک می‌نماید، لکن تحقق این منظور بدون کمک اقتصادی خارجی مقدور نیست. در خاتمه، توجه مساعد و مثبت آن جناب را به وضعیت خطرناک کنونی ایران جلب نموده و اطمینان دارم که جنابعالی نسبت به کلیه نکات این پیام توجه لازم مبذول خواهید داشت.«
بیش‌تر از همه عملکرد آمریکا بعد از کودتای ۲۸مرداد و عقد قرارداد با ایران نشان‌دهنده اهداف آمریکا بوده است. کسب ۴۰درصد عایدات نفتی طرف‌های قرارداد با ایران توسط شرکت‌های آمریکایی بعد از سرکوب مصدّق و سرریز کمک‌های مالی به حکومت ایران نشان‌دهنده برخورد غیرانسانی حکومت آمریکا با حکومت مصدّق و حمایت از حکومت موردنظر خود بود.نزدیک‌شدن و اعتماد مصدّق به آمریکا در کنار دشمنی عمیقش با انگلیس، باعث شد که وی بدون توجه به مشی مشترک این دو کشور، از این ارتباط صمیمی با آمریکا متضرر شود و در واقع تمام نهضت را دچار اضمحلال کند. همین هم بود که در نهایت موجب سقوط دولت مصدّق و کودتا علیه وی شد، به‌طوری‌که بعد از گذشت شصت سال از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ایالات متحده اسناد دخالت خود در کودتا علیه دولت مصدّق را منتشر ساخت.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۵:۱۷ ق.ظ

دیدگاه


سه × = 3