طرح بنگاههای اقتصادی در رفع مشکل بیکاری استان نتیجهبخش نبود
گروه اقتصادی: هرساله تعداد زیادی از واحدهای تولیدی در گوشه و کنار آذربایجان غربی به تعطیلیهای اجباری و ورشکستگی سوق داده میشوند و این امر بیکار شدن عدهای بی شمار را موجب شده است.به گفته مسئولان بخش صنعت و برنامه ریزی تاکنون بیش از ۷۰ درصد یعنی ۲۰۰۰ باب از واحدهای تولیدی استان به دلیل مشکلات اقتصادی تعطیل و یا نیمه فعال شدهاند که در پس آن هم با در نظر گرفتن متوسط اشتغال مستقیم ۵۰ نفر در هرکدام از این واحدها رقمی بسیار تاسف بار در زمینه بیکار شدن کارگران این واحدها را شاهد هستیم، موضوعی که مورد اذعان »غلامرضا دیزج نژاد« مشاور اقتصادی استاندار آذربایجان غربی است و در این ارتباط سوالاتمان را پاسخگو شد:
ریشه این بیکاری ها که جامعه ما را گریبان گیر خود کرده است از کجا نشات میگیرد؟
اشتغال باید از ابعاد مختلف مورد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد چرا که این موضوع تنها زاییده مباحث اقتصادی نیست و گاهی مشکلات فرهنگی و اجتماعی هم باعث ریشه دار تر شدن این معضل شده است.
امروزه با افزایش سطح تحصیلات جوانان بسیاری از آنان و در برخی مواقع به اصرار خانوادههایشان تن به برخی مشاغل که شاید تناسبی با سطح مدرک تحصیلیشان ندارند نمیدهند و به عبارتی از این جا مانده و از آنجا رانده میشوند.بالا بودن سطح توقعات مردم و جوانان از جامعه و نبافتن شغل مورد دلخواه باعث میشود تا فرصتهایی را هم در اختیارشان قرار می گرد از دست بدهند و در مقابل افراد بی سواد تر راحتتر شغل پیدا میکنند و تحصیلکردهها حتی با وجود اینکه هزینههای سنگین زندگی را بر دوش دارند انجام کارهای یدی را دور از شأن خود میدانند در حالی که در گام نخست هیچ کس نباید انتظار پشت میز نشینی داشته باشد و حتی در ادارات هم از کاردانها، کمک کارشناس شروع و سپس میتوانند به درههای بالاتر ارتقا یابند و باید در جامعه این پیش زمینه برای فعالیت در بخش آزاد و خصوصی هم ایجاد شود.
یعنی از نظر شما اگر این مشکل فرهنگی رفع شود میتوان به آینده جامعه آذربایجان غربی به لحاظ اشتغال امیدوار بود؟
هم اکنون با توجه به ظرفیت سازی که در سطح استان از بابت زیرساختها فراهم شده است، اگر بانکها همکاری لازم را داشته باشند به طور یقین میتوان گفت ۲ مشکل اصلی بخش اشتغال استان مرتفع خواهد شد که یکی از موانع به نبود سرمایه در گردش واحدهای فعال مربوط میشود و دوم به تکمیل شدن ظرفیتهای نیمه تمام واحدهای تولیدی در حال ساخت که به دلیل بروز تحریمها، کمبود و گرانی مواد اولیه و مشکل دسترسی نداشتن به بازارهای مورد نیاز برای تامین قطعات ارتباط دارد که حل هر دو در گرو داشتن پول است و این مهم میتواند از طریق بانکها تامین شود.
آیا ظرفیت بخش خصوصی استان در تولید به اندازه است که اگر موانع اقتصادی حل شود بتوان به ادامه حیات آنها امیدوار بود؟
بله، صد در صد چرا که بخش خصوصی توانایی عرض اندام در بازارهای داخلی و خارجی به لحاظ کیفیت را دارد و همچنان امکان رقابت این صنایع حتی با رقبای خارجی وجود دارد ولی باید بانکها به همکاری در این زمینه تشویق کرد.
شما چه راهکاری برای ورود فعال و اندکی با نرمش بانکها در توسعه بخش تولید و اقتصادی استان دارید؟
مشکلاتی و موانعی که از سوی بانکها ایجاد میشود کاملا وجهه قانونی دارد و در اصل مشکل در قانون بانکهاست، سیستم مریض بانکها و انعطاف ناپذیرشان باعث شده است تا در اصل همین بانکها که قرار بود تسهیل کننده راه سرمایه گذاران باشند خود به مانع بزرگی برای فعالیت آنها تبدیل شوند.در شرایط کنونی که وضعیت اقتصاد فعلی از هم پاشیده و بی رونق بوده و از طرفی تحریمها سایه سنگینی بر بخش تولید کشور شده است چنین قوانینی در حکم زهری کشنده برای بخش تولید به شمار میشود.نباید غفلت کرد که این قوانین برای شرایط عادی در نظر گرفته شده است و باید در وضعیت کنونی اندکی انعطاف بر قوانین داد، زمانی برای شروع یک فعالیت اقتصادی در قالب واحد صنعتی ۲ میلیارد تومان برای واحدی تسهیلات در نظر گرفته شده بود اما افزایش قیمت مواد اولیه و تجهیزات باعث شد تا این میزان جوابگوی حتی نیمی از نیازهای آن واحد نباشد و بانکها هم زیر بار افزایش میزان تسهیلات نمیروند و از طرفی برای دریافت تسهیلات جدید باید واحدها هیچ معوقهای نداشته باشند که اگر اینگونه باشد یعنی واحد سود ده است و در اصل نیازی به وام نخواهد داشت.به عبارتی در این ارتباط باید تدبیری از سوی بانک مرکزی اتخاذ شود تا با اصلاح سیستم امکان فعالیت راحت سرمایه گذارانی که هدف سویی غیر از تولید ندارند، فراهم شود.
اما مشکلات بانکی فقط مربوط به تامین سرمایه در گردش و یا پرداخت بار دوم تسهیلات نیست بلکه در همان مرحله اول و حتی زمانی که معوقات وجود ندارد هم سرمایه گذاران با مشکلات بسیاری روبرو هستند؟
حرف درستی است، یکی از این مشکلات ضمانتها است که بانکها درخواست سند ملکی با ارزش ۱/۵ برابر مبلغ وام را میکنند، واحدهای بسیار کمی هستند که چنین ملکی دارند و برخی هم میگویند اگر چنین ملکی داشتیم به جای دریافت وام و پرداخت کارمزدهای کلان آن را فروخته و به زخممان میزدیم، به واقع اصلاح سیستم بانکی برای رفع مشکلات بیکاری و جلوگیری از خشک شدن ریشههای اشتغال زایی ضرورتی غیر قابل اجتناب است.
هم اکنون نرخ بیکاری که از سوی دولت در آذربایجان غربی ارائه میشود با آنچه در واقعیت دیده و مردم آن را با پوست و گوشت خود حس میکنند تفاوت دارند، آیا شاخصههای در نظر گرفته شده برای این نرخ درست است؟
نخیر، نرخ بیکاری در کشور ایران با وجود تفاوتهای بسیاری که در زمینه تولید و اشتغال با سایر ممالک جهان دارد با همان معیارها محاسبه و همین امر باعث بروز اختلاف در واقعیت و ارقام میشود.در شکورهای اروپایی فروش مشروب شغل است اما در ایران چنین شغلی جرم و شغل کاذب به شمار میآید، در ایران سربازان و دانشجویان درآمدی که بتواند گوشهای هزینههایشان را تامین کند ندارند اما در اروپا این اقشار از درآمد مناسبی برخوردار هستند و آنها را در لیست افراد شاغل قرار می دهند از این رو باید شاخصههای تعیین نرخ بیکاری را بومی سازی کرد تا این رقم به صورت واقعی بدست آید و در نتیجه برنامه ریزیها هم واقعی و قابل عملیتر شود.
روی اصلی سخن شما در مورد بیکاری و اشتغال بیشتر به سمت بانکها و بخش خصوصی بود، در این میان دولت به طور مستقیم چه نقشی دارد؟
آنچه از دست دولت در این زمینه بر میآید فراهم کردن زیرساختهای توسعه برای شکل گیری اشتغال است، شهرستانهایی که شهرک صنعتی ندارند و امکانات ابتدایی برای زندگی و فعالیت اقتصادی در آنها فراهم نیست را باید شناسایی و در کوتاهترین زمان ممکن نسبت به ایجاد آنها اقدام کنند.به لحاظ جهت گیری در زمینه تخصیص اعتبارات هم نگاه مثبتی وجود دارد اما مشکلات اقتصادی مانع از عملیاتی شدن این جهت گیریها و برنامههای میشود که در این زمینه هم میطلبد تا دولت براساس شرایط فعلی از ابزارهای دیگری استفاده کند بیش از این شاهد بیکار شدن جوانان نباشیم، از جمله این تغییر رویکردها میتوان به زیرساختهای گمرکی و کمتر کردن عوارض آنها، مناسب کردن ثبت سفارشات به نفع سرمایه گذاران و برخی دیگر اقدامات ضربتی اشاره کرد، در بخش خصوصی هم به دین خود عمل کند.
دین بخش خصوصی؟
منظورم از دین بخش خصوصی دیون مالی به بانکها و یا دولت نیست بلکه دینی که به جامعه دارند، باید دوسویه ساختارها اصلاح شود از یک طرف که میخواهیم دولت رویههای خود را برای ایجاد زمینههای درآمد پایدار و در پی آن اشتغال اصلاح کند در مقابل باید از بخش خصوصی هم این انتظار را داشت تا بالا بردن کیفیت خود، کاهش آلایندگی ها و پاسخگو بودن به نیاز مصرف کنندگان از طریق تولید کالا و خدمت مناسب و استاندارد، بهره مندی از تکنیکهای جدید و ماشین آلات به رود با جنس خوب و قیمت معقول و تولید کالای مقبول در بازار، خود نیز در حفظ زمینههای اشتغال مشارکتی پویا داشته باشند که از این طریق هم میتوان به محکمتر کردن پایههای تولیدی زاینده اشتغال هم دست یافت.
طرح بنگاههای زودبازده اقتصادی هم که قرار بود گره از مشکلات بیکاری را باز کند سرانجام موفقی نداشت، قبول دارید؟
با این نظر تا حدود زیادی موافقم، طرح بنگاههای اقتصادی پرت منابع زیادی وجود داشت که باعث هدررفت اعتبارات شد به طوری که برخی دریافت کنندگان تسهیلات هرگز منابع را برای ایجاد شغل هزینه نکردند و به مصرف دیگری رساندن و البته این موضوع هم در مباحث اقتصادی زیاد غیر منطقی نیست اما میشد با اندکی اهرمهای نظارتی و برخورد جدیتر مانع از این هدررفت ها شد.
شاید بتوان گفت همین پرت منابع هم زمینه توقف طرح را ایجاد کرد و بعد از سال ۹۱ این طرح مسکوت ماند، تا آن سال ۲ هزار میلیارد تومان اعتبار برای آذربایجان غربی اختصاص یافته بود که هزار و ۶۲۶ میلیارد تومان آن پرداخت شد و طبق آمار ایجاد ۱۲۹ هزار شغل را از قبل این میزان تسهیلات پرداختی باید شاهد باشیم.
*با وجود چنین ظرفیت بالقوهای اما تاکنون اقدام در خوری برای بالفعل کردن آن انجام نشده است؟
بله، دقیقا همینطور است در حالی که این بخش از جنبههای مختلف قابل سرمایه گذاری است، میتوان زمینههای مختلفی را برای اشتغال جوانان در آن ایجاد کرد از مرحله تولید گرفته تا برداشت، بسته بندی، توزیع و فروش.این بخش میتواند قوت دهنده بخش صنعت استان و ایجاد واحدهای مختلف صنایع تبدیلی باشد که بی توجهیها به این بخش و از طرفی مشکلات اقتصادی نقش زیادی در نابودی حیات صنایع تبدیلی استان داشته و میتوان با تدابیری جان دوبارهای به آن بخشید.
*چرا بخشهای دیگر صنعت استان همچون پتروشیمی که تعداد فارغالتحصیلان هم کمی ندارد، مورد توجه قرار نمیگیرد؟
حرکتها و اقدامات در این زمینه آغاز شده است هرچند روند کندی دارد اما در آینده نزدیک به ثمر رسیدن این تلاشها تحول شگرفی را در ایجاد بسترهای توسعه اقتصادی و رفع مشکل بیکاری جوانان شاهد خواهیم بود، از سال بعد بی شک صنایع تبدیلی پایین دست پتروشیمی باید در استان شکل گیرد که این موضوع هم سلسله مراتب توسعه و رفع بیکاری که مهمترین شاخصه توسعهیافتگی محسوب میشود را ایجاد خواهد کرد.
*راهکارهای شما برای جلوگیری از ادامه روند بیشتر شدن تعداد بیکاران و قطع این معضل در آینده چیست؟
در گام نخست دانشگاهها باید براساس نیاز بازار نیرو تربیت کنند، متأسفانه هم اکنون پیوند دانشگاه و بازار آن گونه که باید تعریف شده نیست و در این ارتباط از کلیه دانشگاههای استان تغییر در شیوهها را خواستهایم هرچند تحقق این موضوع نیازمند جهت گیری کشوری است تا بازار کار آتی از دانشگاهها تامین شود، به طور مثال ما قول آغاز بکار فعالیتهای پتروشیمی و صنایع پایین دست آن را دادیم اما نیروی کمی در این زمینه تربیت شده است باید از هم اکنون و شاید پیشتر از این زمان به فکر بودیم.از طرفی مهارت آموزی در بخشهای خصوصی باید ایجاد شود، کارکنان باید برای داشتن امنیت شغلی و اینکه بتوانند موقعیت خود را در محیط کاری حفظ کرده و ارتقا یابند و جلوگیری از عقبماندگی باید به روز شوند. در این زمینه سند جامع آموزشهای فنی و حرفهای استان توسط اساتید مجرب در دست مطالعه است تا با نگاه بومی ریشههای عدم اشتغال که از نبود مهارت کافی است شناسایی و رفع شود و در مرحله نهایی باید سیستم بانکها اصلاح شود تا یک واحد به دلیل داشتن یک ماه معوقه از دریافت تسهیلات و خروج از بحران بی بهره نماند، به طور مثال میتوان برای خلاصی واحد از بدهکاری به بانک تا مدتی بخشی از سود تولیدکننده را توقیف کنند و بعد از اتمام معوقات و حصول از اطمینان ادامه تولید پرداخت مابقی اقساط را بر عهده واحد تولیدی بگذارند.?
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۴:۱۱ ق.ظ