ضرورت تغییرات مدیریتی با مدنظر قرار دادن اصل شایسته‌سالاری

ضرورت تغییرات مدیریتی با مدنظر قرار دادن  اصل شایسته‌سالاری

لعیا نورانی زنوز
اساس و شالوده دولت‌ها در نظام جمهوری اسلامی ایران بعد از استقرارشان تغییر یا تثبیت مدیران در سطوح مختلف مدیریتی است، در این پروسه که به شکل یک فرهنگ غالب درآمده مدیرانی انتخاب می‌شوند که هم‌فکر و هماهنگ با سیاست‌ها، اهداف و برنامه‌های دولت هستند. به‌کارگیری نیروهای وفادار و هم‌سو با دولت حق طبیعی و امری منطقی است اما آنچه باعث از هم گسیختگی امور می‌شود جایگزینی افراد غیرمتخصص براساس رابطه است که در این صورت مسیر تعیین شده برای مدیران و زیرمجموعه آن‌ها در راستای منافع شخصی خواهد بود.
برای هیچ‌کس پوشیده نیست که مهم‌ترین ابزار برای تحقق اهداف عالی نظام، نظام اداری است لذا ضروری است این نظام از راس هرم گرفته تا پایین باید براساس ضوابطی انتخاب و به کار گرفته شود تا منجر به ایجاد نظام اداری سالم با کم‌ترین ضعف و آسیب شود و این مستلزم انتخاب مدیرانی توانمند حرفه‌ای، متعهد و با دارا بودن نگرش راهبردی و بلندمدت است. از طرفی ثبات مدیریتی در نظام اداری (به معنی اعتماد داشتن به مدیران و باور داشتن به دانش و تجربه آن‌ها) یکی از نشانه‌های رشد و توسعه جوامع است، مدیران باسابقه به دلیل در اختیار داشتن زمان کافی برای اجرای برنامه‌ها حامل کوله‌باری از تجربه هستند که به آن‌ها امکان می‌دهد قدرت تصمیم‌گیری را ارتقا دهند و در برخورد با مشکلات سریع‌ترین و بهترین راه‌حل ممکن را اتخاذ نمایند، امری که برای مدیران تازه کار مدت‌ها زمان لازم است تا تجربه کسب کنند اما روند طی شده در هشت سال گذشته به نحوی بود که به واسطه تغییرات مکرر و مستمر مدیران بی‌ثباتی و تزلزل مدیریتی به یک اصل پذیرفته شده بدل شد و خلاف شعار احمدی‌نژاد مبنی بر عدم انتصابات فامیلی و شایسته‌سالاری مشخصا در آذربایجان غربی و در دولت نهم به اثبات رسید به طوری که بسیاری از انتقادات را متوجه خود دید، استان را با مشکلات جدی مواجه و ضربه‌های اساسی به توسعه استان وارد کرد.
بنابراین آنچه در این مجال می‌توان به عنوان یکی از انتظارات مردم از دولت تدبیر و امید عنوان کرد دقت در به‌کارگیری مدیران توانمند و باتجربه و پایان دادن به روند ناصواب عزل و نصب‌ها در پست‌های اجرایی است تا علاوه بر به دست آوردن اعتماد عمومی به رتق و فتق امور مردم بپردازند. اما واقعیت این است که اگر تغییری در راستای بهبود عملکردها باشد، مثبت است و اگر تغییری همراه با تقویت و تعالی نباشد و منجر به جلب اعتماد عمومی مردم نشود نمی‌توان از آن معنای ایجاد تحول برداشت کرد.
هر چند در آذربایجان غربی بعد از انتصاب سعادت به عنوان استاندار بومی که به تمام جوانب، مشکلات و معضلات استان آشناست و از طرفی دارای سابقه خوبی در مدیریت می‌باشد، موج تغییرات آغاز شده و جایگزینی شایستگان بر سمت‌های گوناگون نویدبخش تصمیمات جدید سعادت برای به گردش درآوردن چرخ مدیریت استان در یک فضای آرام است، فضایی که روحانی وعده آن را به مردم داده است.
آنچه تاکنون شاهدیم این است که تصمیم‌سازان برای تداوم تغییرات مدیریتی ثابت‌قدم هستند و این یعنی تضمین آینده و پیشبرد مسائل براساس عقلانیت و اعتدال و نتیجه اتخاذ چنین رویه‌ای حمایت مردم را در پی خواهد داشت.
در پایان انتظار می‌رود تغییرات مدیریتی با مدنظر قرار دادن اصل شایسته‌سالاری که تاکنون حلقه مفقوده مدیریت استان بوده به سرعت دنبال شود تا مدیران با انگیزه بیشتر به خدمت‌رسانی بهتر مشغول شوند، دغدغه رشد و توسعه استان را جایگزین منافع شخصی نمایند و از تمام توان و سرمایه انسانی به نحو احسن و مناسب استفاده کنند.?

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۲ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۶:۴۳ ق.ظ

دیدگاه


− یک = 0