سطح رفاه مردم زمان جنگ بهتر از حالا بود

سطح رفاه مردم زمان جنگ بهتر از حالا بود

زهرا علی‌اکبری
گروه اقتصادی : محمد خوش‌چهره اقتصاددان مطرح ایرانی که در مجلس هفتم نمایندگی مردم تهران را عهده‌دار بود، از نقد دولت اصولگرا ابایی ندارد چرا که معتقد است نقد هدیه‌ای است که می‌توان پیشکش دولت‌ها کرد تا مشکلاتشان را حل کنند.
پیش از این نیز، این اقتصاددان، هشدار داده بود که دولت سیزدهم نه فرصت اشتباه دارد و نه امکان از دست دادن فرصت را چراکه با علم به شرایط وارد میدان شده و حالا لازم است کار را پیش ببرد. وی در بخشی از سخنانش نقدی جدی به سیاست‌های اقتصادی دولت سیزدهم زد و به شکلی مصداقی موضوع مسکن و شیوه‌ی تصمیم سازی را مورد بررسی قرار داد. شاید یکی از تکان‌دهنده‌ترین سخنانش این باشد که تاکید دارد از منظر رفاهی وضعیت مردم ایران حتی در دوره‌ی جنگ تحمیلی بهتر از حالا بوده است.
او هر چند از ورود به مصداق‌ها ابا داشت اما مصاحبه با وی بحثی ریشه‌ای و جدی را در باب مشکلات سیاستگذاری در ایران فارغ از دولت‌ها و البته با نگاه به عملکرد دولت مستقر شکل داد.
خوش‌چهره توضیحاتی مبسوط را درباب جامعه‌ی ایران و فضای اقتصادی ایران ارائه کرد. او معتقد است زیاد کار کردن فی‌نفسه مستوجب تشویق نیست و اگر ساعاتی کاری طولانی هفده- هجده ساعته مانع از اتخاذ نصمیم درست می‌شود، باید مورد بازنگری قرار گیرد. مصاحبه با این استاد اقتصاد دانشگاه که البته سال‌هاست درس آینده پژوهی را در مقطع دکترا می‌دهد پیش روست.
یک سال از استقرار دولت سیزدهم می‌گذرد، در حالی روبروی شما نشستیم که سال گذشته هشدارهایی جدی از سوی شما خطاب به مقامات دولت سیزدهم مطرح شد. صراحتا گفتید به واسطه‌ی انباشت اشتباهات و افزایش بحران‌ها، دولت سیزدهم اجازه اشتباه ندارد. حالا از پس یک سال سخت برای اقتصاد ایران، بفرمایید تا چه وضعیت را امیدوار کننده می‌بینید. مهمترین نقد شما به دولت سیزدهم در این فضا چیست؟
ببینید اگر از نقد شروع کنیم، سطح بحث ما تقلیل پیدا می‌کند. باید از کلان‌تر موضوع را شروع کنیم. اتفاقا اشاره خوبی به صحبت‌های سال گذشته داشتید و این نشان می‌دهد شما در جایگاه یک رسانه مطالبه‌گر هستید و با هدف، پیگیری مطالبی که منتشر می‌کنید را در دستور کار دارید. این برای یک رسانه در شرایط فعلی نقطه قوت است. لازم دیدم به این مساله اشاره کنم. اما نکته دوم. من تلاش کردم نقدم را به دولت به خود مقامات ارائه کنم.
منظورتان نشستی است که رییس‌جمهوری با اقتصاددانان داشت و شما شرکت کردید؟
به همین نشست انتقاد دارم. این نشست‌ها از سوی مقام معظم رهبری هم برگزار می‌شود. ایشان وقتی اساتید اقتصادی را در کنار خود جمع میکردند، فرصت طرح مباحث را می‌دادند و حتی صدا و سیما نیز این فیلم نشست‌ها را پخش می‌کرد تا هم افکار عمومی و هم کارشناسان در جریان موضوعات مطرح شده و داده‌ها و ستانده‌ها قرار بگیرند.
به هر حال روشن می‌شد اساتید و کارشناسان اقتصادی چه چیزی را به رهبری گفتند و چه پاسخی گرفتند. مردم نیز این موضوعات را دنبال می‌کردند. اما به نظر می‌رسد دعوت از نخبگان در دولت سیزدهم اقدامی تقریباً نمایشی بود، چرا که از یک سو اطلاع‌رسانی دقیق در این باره صورت نگرفت و از سوی دیگر زمانی کوتاه برای طرح چهار سوال در نظر گرفته شد. به عبارت دیگر برای چهار سوال حدود ? دقیقه فرصت پیش‌بینی شده بود. هر چند بنده بیشتر از این پنج دقیقه صحبت کردم اما نکته این بود که سئوالات چهارگانه هر کدام یکی از بزرگترین مباحث مطروحه در اقتصاد ایران را به خود اختصاص می‌داد.
نکته اینجاست که در یک سالگی دولت که نه تنها غول تورم مهار نشده بلکه نرخ تورم بسیار بالاتر از گذشته است و بحران‌های اقتصادی باز هم پیچیده‌تر از قبل شده است، از این رو پرسیدم مهمترین نقد شما به عملکرد دولت سیزدهم چیست، حالا جور دیگری سئوال را مطرح می‌کنم. مهمترین اشتباه دولت چه بود که سبب شد پیش‌بینی‌های شما در سال گذشته محقق شود و نرخ تورم بیشتر شود و اقتصاد با مشکلات عدیده‌تری دست و پنجه نرم کند؟
باید بگویم متاسفانه پیش‌بینی‌ها درست از آب درآمد. یکی از دوستان از من پرسید چرا می‌گویید متاسفانه، بالاخره این نشان می‌دهد ارزیابی شما درست بوده است، پاسخ دادم که از این بابت می‌گویم متاسفانه که دلم می‌خواست اشتباه می‌کردم. مثل این می‌ماند که پزشکی بگوید که بیمار اگر فلان اقدامات را انجام بدهد، با مشکل روبرو می‌شود. بعد وقتی بیمار همان کار را کرد و از دنیا رفت، به خود ببالد.
طبیعی است که دکتر از این اتفاق ناراحت می‌شود. درست است که من نیز پیش‌بینی ‌کردم مشکلات اقتصادی پیچیده‌تر می‌شود اما ناراحتی امروزم این است که پیش‌بینی ما به حقیقت نزدیک شد. در ادبیات دینی نقد هدیه است. حتی در ژاپن اگر کسی به کسی عتاب کند و اشکال کار او را گوشزد کند، با تکریم آن شخص مواجه می‌شود. آنها می‌گویند از شما متشکریم که به خاطر ما عصبانی شدید و به ما تذکر دادید. متاسفانه در فضاهایی که کمی آشفته است، مثل همین فضای ایران، نقد دیگر هدیه نیست. انتقاد بیشتر برای تخریب اشخاص صورت می‌گیرد. بنابراین با این مقدمه کوتاه موضوع نقد را روشن می‌کنم و می‌گویم هدف من هدیه دادن به دولت است. دلم می‌خواهد این برداشت را داشته باشید که قصد تخریب ندارم. اصلا موضوع من دولت سیزدهم یا دولتی دیگر نیست و من فرایند تصمیم‌گیری را مد نظر دارم. در آن زمان، در ابتدای روی کار آمدن دولت سیزدهم گفتم در فرایند تصمیم‌گیری اهداف باید به اهداف آنی، کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت باشند تا امکان ارزیابی آنها فراهم شود. اما من این نکته را در فرآیند تصمیم‌گیری ندیدم. این تقسیم‌بندی وجود خارجی نداشت.
دولت سیزدهم وعده داده بود که سفره‌ی مردم را به مذاکرات گره نمی‌زند و اقتصاد را معطل تحریم نگه نمی‌دارد. معتقد بودند با همین تحریم می‌شود مشکل را حل کرد اما نتیجه یک ساله این را نشان نمی‌دهد. ارزیابی شما چیست؟
در شرایط فعلی این خطر وجود دارد که یک رئیس‌جمهور بتواند ایده‌ها و سلایق شخصی خود را مانند رگبار به خود نظام بدهد و آنها را به لحاظ علمی مورد بررسی و تدقیق قرار ندهد. این وضعیت حتی در سطح وزیر و معاون و استاندار هم وجود دارد. حالا فرض را بر این بگذاریم که همه می‌خواهند ایران اعتلا پیدا کند در این فضا دولت قبل معتقد بود همه مشکلات ایران از بیرون نشأت می‌گیرد و اگر مشکل برجام حل شود، مشکلات ایران نیز برطرف می‌شود در همان زمان این موضوع قابل بحث بود و محافل آکادمیک به شکل منصفانه و غیرحزبی می‌توانستند این موضوع را مورد بررسی قرار دهد. به عبارت دیگر دولت سابق برون گر بود اما در مقابل آنها کسانی بودند که می‌گفتند بیرون اصلاً اهمیتی ندارد و هر مشکلی که در ایران وجود دارد از داخل کشور نشات می‌گیرد.
به عبارت دیگر ما همچنان دچار افراط و تفریط در نظام تصمیم‌گیری ایران هستیم. یادم هست زمان آقای احمدی‌نژاد، ایشان می‌گفتند تحریم کاغذپاره است و … بعد که مشکل زیاد شد گفتند هشتاد درصد مشکلات ناشی از تحریم است. خاطرم هست همان زمان در مجلس بنده به این موضوع اعتراض کردم و گفتم کسی که زمانی می‌گفت تحریم‌ها کاغذپاره هستند و هیچ چیز را قبول نداشت حالا می‌گوید ۸۰ درصد مشکلات کشور از تحریم ناشی می‌شود، احتمالاً در آینده نزدیک نیز خواهد گفت ۱۰۰ درصد مشکلات ناشی از تحریم است. کسی نیست بگوید که شما خودتان می‌گفتید خارج از ایران چیزی نیست و باید مشکلات را در داخل حل کرد اما در پایان دولت دهم می‌گویید همه مشکلات کشور به تحریم بازمی‌گردد. نمی‌شود موقعی اعتقاد داشته باشی که تحریم‌ها هیچ تاثیری بر سرنوشت کشور ندارد و زمانی دیگر بگویی هشتاد درصد مشکلات کشور ناشی از تحریم‌هاست.
مگر می‌شود با این پیش‌فرض‌های عجیب و غریب و متناقض کشور را اداره کرد. همین حالا می‌شنوم که برخی دوستان می‌گویند تحریم هیچ تاثیری بر اقتصاد کشور ندارد اما این حرف کاملا روشن است که گوینده آشنایی با ساختار اقتصادی و الگوی مصرفی در کشور ندارد. قدرت خرید مردم کاهش یافته و مجبورند وسایل مصرفی بادوامشن را تعمیر کنند اما هر جا مراجعه می‌کنی می‌گویند قطعه نیست چون تحریم هستیم. خوب این چه ضعیتی است؟ سراسر کشور را پر از بوتیک‌ها و پاساژهای بزرگ و مغازه‌های خاص کردید و ذائقه مصرفی مردم دستخوش تغییر شده و خانواده‌ها کلی وسایل خریداری کرده‌اند که نیاز به نگهداری و تعمیر دارد اما نمی‌توانید قطعه وارد کنید. به جای این حرف‌های کلی، شما به عنوان دولت باید مردم را توجیه کنید و بگویید که ما با تحریم رو به رو هستیم. در جنگ هم سطح رفاه خانوارهای ایرانی پایین آمد اما واقعیت این است که چون فاصله طبقاتی چندانی در کشور وجود نداشت مردم تحمل کردند.
آن زمان کسی که بسیار گرسنه بود نیز کوپن داشت کسی که از تمکن مالی هم برخوردار بود باید از کوپن استفاده می کرد. امروز اگر نگاه کنیم می‌بینیم سطح رفاه مردم در مقیاس ملی با، بررسی گروه‌های فقیر و کم‌درآمد و حتی بخشی از دهک‌های متوسط در دوره جنگ بهتر از حالا بود. چرا که در آن دوران، مردم مقداری گوشت ارزان و تخم‌مرغ، مرغ و پروتئین و روغن و غیره دریافت می‌کردند اما حالا با اینکه شعار تامین معیشت مردم شده هنوز نتوانستیم به آن وضعیت برسیم. جنگ و تحریم بر وضعیت رفاه تاثیر دارد اما باید برای مردم توضیح داده شود و جلوی تبعیض‌ها نیز گرفته شود.
برخی خریدهای بسیار آن‌چنانی دارند اما حتی در میدان میوه و تره‌بار کسانی را می‌بینیم که قدرت خرید ندارند. سطح فروش در میادین میوه و تره‌بار نیز کاهش پیدا کرده است، پس چطور می‌گوید که تحریم اثر ندارد وقتی چنین حرفی را می‌زنید، قادر نیستید توانید برنامه‌ای برای حل این مشکل ارائه کنید. در ضمن فشار اقتصادی با سمپاشی‌های نظام سلطه می تواند به یاس و ناامیدی منجر شود.
با این وضعیت بگویید مهمترین مشکل ما فعلا چیست و باید اصلاح را از کجا آغاز کرد؟
یکی از مهمترین مشکلات ما همین سیاست‌های ارزی است. اگر سیاست‌های ارزی درست تدوین شود، مشکلات حل خواهد شد. البته چون ۹۵ درصد ارز حاصل از صادرات نفت و پتروشیمی و غیره در اختیار دولت است، دولت‌ها همواره ترجیح می‌دهند ارز را به گرانترین قیمت بفروشند تا پول بیشتری به دست بیاورند و هزینه‌هایشان را تامین کنند اما فکر نمی‌کنند این افزایش قیمت، تورمی را در بردارد که این تورم‌ها بنیان‌کن است. تورم بالا خود دولت تحت فشار می‌دهد چرا که دولت مصرف‌کننده اصلی در جامعه است و دیگر نمی‌تواند مشکل را حل کند. مصداق این ضرب‌المثل است که »عرض خود می‌بری و زحمت ما میداری«
این‌ها بارها گفته شده، هشدارها داده شده اما هنوز سیاست‌های ارزی نیازمند اصلاح است. مصارف ارز باید مشخص باشد تا کسی در گاوصندوق ارز نگه ندارد و توجیه کند من باید حفظ دارایی‌ام را کنم. چه معنی دارد در این کشور بیماری ترامپ باعث بالا و پایین رفتن قیمت بشود. نکته مهم این است که خود ترامپ اشاره کرد که بازار ارز را هدف گرفتند. ابزارشان چه بود؟ درست است که سوداگری و دلالی در داخل و منفعت‌طلبی در نظام بانکی و کانون‌های قدرت و ثروت و نفوذی‌ها همگی در ایجاد بحران ارزی موثر بوده‌اند اما سخنان پمپئو، جان بولتون و ترامپ را نباید نادیده گرفت.
ان‌ها صراحتا در سال ۹۷ و ۹۸ اشاره کردند که ما حمله نظامی به ایران می‌کنیم اما توانستیم با کمک امارات و عربستان و در برخی موارد، اسرائیل، ارزش پول ملی ایران را ۳۰۰ درصد کاهش دهیم. این گزارش را به کنگره دادند. آمریکا صراحت اعلام می‌کند که پول ملی ایران را هدف قرار داده و سیاست‌های ارزی در چنین شرایطی ابزار مدیریت است.
در حقیقت ابزار سیاست‌گذاری که نرخ تعرفه و ارز مبنای واردات و صادرات را مشخص می‌کند، خودش به کالاهای قابل مبادله تبدیل شده است در حالی که هیچ کشوری این‌گونه پول ملی را مدیریت نمی‌کند. شما اگر خارج از ایران پولی همراه خود ببرید، باید ثابت کنید که چرا پول با خودتان برده‌اید، منشاء پول باید روشن شود اما اینجا به راحتی می‌توانید از صرافی‌ها ارز بخرید و معلوم نیست چه کسی می‌فروشد. چون دولت ارز را به عنوان کالا دارد و به جای آن ریال می‌خواهد. حالا مصرف‌کننده کیست؟ ممکن است قاچاقچی باشد. سیاستگذاری برای حفظ ارزش پول ملی از این منظر رها شده است. هنوز نتوانستیم بفهمیم منظور ترامپ از حمله به ارزش پول ملی چه بود و با کمک چه نفوذی‌هایی این کار را کرد؟ بروید این را دربیاورید. ببینید ترامپ چگونه و با چه ابزاری توانست ارزش پول ملی را کاهش دهد پس نتیجه می‌گیریم اگر تلاش همراه با عقلانیت نباشد خستگی ایجاد می‌کند و راندمان را کاهش می‌دهد. توصیه‌ی من این است به جای شانزده- هفده ساعت کار کردن و افتخار به این موضوع، چند ساعت کمتر کار کنید تا بتوانید عقلایی‌تر تصمیم بگیرید. حالا با حرفهایی که زدم خودتان قضاوت کنید که دولت درست کار کرده است. در این فضا حتی مسکن که شعار دولت بود نیز رها شده و تیم اقتصادی نیز نه انسجام و مواضع روشنی دارد نه برنامه‌ی دقیقی.
Arazazarbaijankhabarname@gmail.com

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۲۲ ق.ظ

دیدگاه


− دو = 7