سرنوشت روزنامهها و روزنامهنگاران در دوران پهلوی اول
گروه تاریخی:بعد از سقوط دولت قاجار و روی کار آمدن رضاشاه، مطبوعات وارد دورهای متفاوت و جدید شدند. شروع حکومت و روی کار آمدن رضاشاه با نخستوزیری سید ضیاء، با توقیف روزنامه¬ها همراه بود. »سید ضیاء برخلاف رویه قبلی و یا شاید تحت تأثیر رضاخان، دستور توقیف جراید را صادر کرد و عده زیادی از روزنامهنگاران را بهبند کشید«
بعد از سقوط دولت قاجار و روی کار آمدن رضاشاه، مطبوعات وارد دورهای متفاوت و جدید شدند. سر کار آمدن رضاشاه با نخستوزیری سید ضیاء و توقیف روزنامه¬ها همراه شد. سید ضیاء برخلاف رویه قبلی و یا شاید تحت تأثیر رضاخان، دستور توقیف جراید را صادر کرد و عده زیادی از روزنامهنگاران را بهبند کشید.. علاوهبر این، رضاشاه در طول دوران سلطنتش با طرح هر آنچه حول محور آزادی و حقوق مردم بود، مخالفت میکرد. هیچکس جرئت انتقاد صریح و شفاف یا اظهار نارضایتی از شاه و عملکردش را نداشت. تنها نشریاتی مجوز چاپ و انتشار داشتند که تنها به تمجید از شاه و اقداماتش بپردازند. آمار و ارقام مطبوعات موجود، حاکی از آن است که در مدت حاکمیت وی، در کل کشور فعالیت فرهنگی و روزنامهنگاری رشد چندانی نداشته است. بهتبع چنین شرایطی، مجلات و روزنامههای معدودی هم که مجوز انتشار داشتند آرام آرام به درج مطالب سرگرمکننده، رمان¬های پاورقی و مسائل ساده اجتماعی روی آوردند. در این دوره، شهربانی کاملاً بر مندرجات جراید نظارت داشت. دخالت شهربانی نه فقط نسبت به مقالات سیاسی و اخبار داخلی و خارجی جراید بود، بلکه اعلانات روزنامه نیز قبل از انتشار بهنظر اداره شهربانی می¬رسید. برای بررسی وضعیت روزنامهها و روزنامهنگاران در دوره پهلوی اول، ابتدا به سرنوشت برخی روزنامه¬های منتقد مانند »پیکار« و »طوفان« و نیز نویسندگان و مدیران آنها بهعنوان مخالفان دولت حاکم میپردازیم و پس از آن شرایط روزنامههای تمجیدکننده دولت رضاشاه، همچون »سهند« را بررسی میکنیم.
روزنامه پیکار:این روزنامه را سال ۱۳۰۹ دانشجویان ایرانی مقیم آلمان در برلین منتشر کردند. در یکی از شماره های این روزنامه، کاریکاتوری از یک اژدهای آدمخوار کشیده شده بود. از این طرح چنین برداشت میشد که رضاشاه اژدهایی زمینخوار است و املاک مردم را میبلعد.هنگامی که وزارت امورخارجه ایران از این روزنامه و متن منتشرشده آن با خبر شد، با وزیر مختار آلمان در تهران به مذاکره پرداخت و خواستار توقیف روزنامه مذکور و همچنین معرفی نویسنده آن شد. »احمد متیندفتری« که آشنایی کاملی نسبت به قوانین آلمان داشت، بهاتفاق »محمدعلی فرزین«، وزیر مختار ایران در برلین، مأمور مذاکره با مقامات آلمانی در این زمینه شد. سند این اقدام در ادامه آورده شده است. محمدعلی فرزین علیه مدیر و نویسنده پیکار به دادگاه برلین شکایت کرد و مدعی شد مقالات این روزنامه در تضاد با شئون کشور ایران است و ایران کشوری کاملاً آزاد است که بر مبنای اصول دموکراتیک اداره میشود. بعد از مذاکره طولانی بین سفارت ایران و وزارتخانه¬های خارجه و دادگستری آلمان، وزارت دادگستری آلمان با توقیف روزنامه پیکار موافقت کرد. اما برای این منظور با یک مشکل قانونی مواجه بود و آن این بود که بر طبق ماده ۱۰۳ قانون جزای آلمان، در صورتی میشد از توهین به پادشاه مملکتی در آلمان جلوگیری شود که چنین قانونی نیز در کشور طرف مقابل وجود داشته باشد. با این همه، برای مدتی پلیس آلمان بهدستور دادگستری، از انتشار روزنامه پیکار جلوگیری کرده و شمارههای منتشر شده را نیز توقیف کرد. در ادامه، دولت ایران برای سلب هرگونه بهانه از دولت آلمان در مورد عمل متقابل ماده ۱۰۳ جزای آلمان، ماده واحده¬ای در این زمینه از تصویب مجلس شورای ملی گذراند. اما این بار نیز دادگستری آلمان بهعلت اینکه این قانون از طرف ایران پس از قانون آنها نگاشته شده است، از توقیف روزنامه پیکار خودداری کرد.
روزنامه طوفان:روزنامه طوفان، روزنامه یومیهای بود که توسط محمد فرخی یزدی منتشر میشد. طوفان در طول مدت انتشار بهخاطر استبداد حاکم بر دولت پهلوی اول، بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شد. گاه نیز بهسبب زندانی شدن فرخی، انتشار روزنامه با وقفه مواجه شده است. البته در مواقعی که روزنامه طوفان توقیف میشد، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامهها همچون »پیکار«، »قیام«، »طلیعه آئینه افکار« و »ستاره شرق« مقالات و اشعار خود را منتشر مینمود. فرخی اسم طوفان را با توجه به اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور برگزید. نوع و روش طوفان، خبری، تحلیلی و انتقادی و زمینه انتشار آن، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و توزیع گسترده آن، سراسری و مخاطبان آن، عمومی بود و بهشکل روزنامهای منتشر میشد.
انتقادات مستقیم سرمقاله روزنامههای طوفان:نخستین اعتراض جدی فرخی علیه رضاخان به سالگرد کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ مربوط میشود، که رضاخان در پاسخ به جستجوگران عاملان کودتا، در دوم اسفند ۱۳۰۰ در بیانیهای خود را عامل اصلی این ماجرا معرفی کرد؛ «آیا با وجود من، مسبب حقیقی کودتا را تجسس کردن، مضحک نیست؟» با وجود این تهدیدات، فرخی یزدی همچنان علیه دولت رضاشاه موضعگیری مینمود. از جمله، فرخی در روزنامه طوفان سال دوم، شماره ۲۲ علیه اعلامیه تهدیدآمیز رضاشاه مبنی بر اینکه »قلم مخالفان را میشکنم و زبان میبُرم« و قانونشکنیهای وی، سرمقاله تندی نوشت و در بالای آن رباعی معروف ذیل را درج کرد؛از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ / وز یک طرفی عرصه به ملّیون تنگ
قانون و حکومتِ نظامی و فشار / این است حکومت شترگاوپلنگ
این رویکرد فرخی باعث میشود تا روزنامه طوفان بهزودی با مشکلاتی مواجه شود. یکبار آن را توقیف کردند و فرخی مجبور شد خودش آن را زیر بغل بگیرد و در خیابانهای تهران بفروشد. بار دیگر خودش را زندانی کردند. فرخی با وجود این دشواریها چند سال به انتشار آن ادامه داد. فرخی که در جریان انتقال سلطنت از قاجاریه، از رضاشاه طرفداری میکرد، در دوره هفتم به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. ولی در مجلس با انتقادات شدید خود از بعضی اقدامات دولت، موجبات نارضایتی شاه را فراهم آورد. شدیدترین نطق او در رد لایحهای بود که به بانک شاهی انگلیس اجازه میداد در ایران، زمین و اموال غیرمنقول بخرد.فرخی این لایحه را با جریان ورود کمپانی هند شرقی به هندوستان مشابه دانست و گفت: این لایحه مقدمه مستعمره کردن ایران است و با تصویب آن، فاتحه استقلال ما خوانده شده است. پس از آن دیگر به او اجازه ورود به مجلس را ندادند و پس از پایان عمر دوره هفتم – چون مصونیت فرخی از بین رفته بود و امکان داشت او را بازداشت کنند – پنهانی از ایران گریخت و به شوروی رفت. لیکن چون در مسکو هم محیط را با افکار خود مساعد نیافت به آلمان پناهنده شد. زندهیاد فرخی مدتی در آلمان اقامت داشت؛ لیکن از لحاظ مالی و امکانات و محلزندگی در مضیقه بود. دولت ایران از این وضع استفاده کرد و با دادن تأمین و قول و قرار او را راضی کرد به ایران بازگردد. فرخی فریب خورد و به ایران بازگشت. اما هنوز به تهران نرسیده، مجبور به اقامت اجباری در زندان شد. بنابراین، با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ روزنامهنگاران نخستین گروهی بودند که هدف هجوم واقع شدند و نشریاتشان طبق ماده ۴ بیانیه کودتا تعطیل و خیل عظیمی از آنان دستگیر شدند. از کودتا تا انقراض قاجار، جمعی از روزنامهنگاران برای جلوگیری از استقرار دیکتاتوری مرارتها کشیدند و رنجها بردند؛ جمعی محاکمه شدند، عدهای کتک خوردند و چندین تن جان بر سر قلم نهاند. تشکیل اداره اطلاعات نظمیه برای کنترل و سانسور مطبوعات، آتشسوزی دفتر روزنامهها، ممنوعیت خواندن روزنامه در ادارات، سرنوشت نشریه »نسیم شمال« و »سیدشریفالدین حسینی گیلانی«، تأسیس اداره راهنمای نامهنگاری در وزارتکشور، هجوم مأموران شهربانی به دفاتر روزنامهها و حبس روزنامهنگاران ، صدور دستور هیأت وزیران به وزارت معارف در مورد بازرسی روزنامهها و مجلهها، ترور عشقی و قتل فرخی، تعطیل نشریات بنابر پافشاری سفارتخانهها و کنسولگریهای روس و انگلیس و… از جمله رویدادهای مطبوعاتی در دوره پهلوی اول است.»تقی آرانی« نیز که مجله »دنیا« را منتشر میکرد، بهطرز مشکوکی در زندان مخوف رضاشاه درگذشت. بدین ترتیب، فضای اختناق و استبداد، بهخصوص در عرصه مطبوعات، به اوج خود رسید و فضایی ناامن را برای روزنامهنگاران رقم زد. با این حال، بودند روزنامه¬هایی که به تملق دولت پهلوی کوشیدند و عاقبت نیز موفق شدند چند صباحی ادامه حیات دهند. در ادامه بهبرخی از آنها اشاره می¬شود.
روزنامه شفق سرخ:روزنامه شفق سرخ در تهران بهمدیریت »علی دشتی« تأسیس و در سال ۱۳۰۰ هجریشمسی منتشر شده است. شماره اول شفق سرخ در تاریخ ۱۱ اسفندماه سال ۱۳۰۰ هجریشمسی انتشار یافته و در سالهای اول، دوم و سوم، روزنامه هفتهای سه شماره و از تاریخ شنبه ۲۱ آذرماه ۱۳۰۴ هجریشمسی اواخر سال سوم، روزنامه مبدل به یومیه شده و هفتهای پنج شماره منتشر شده است. سال اول انتشار شفق سرخ در تاریخ ۱۱ حوت ۱۳۰۱ هجریشمسی پایان یافته و برای تنظیم امور داخلی روزنامه، مدت یک هفته تعطیل بوده است. مجدداً در تاریخ یکشنبه هفته بعد انتشار یافته و از این تاریخ سال دوم روزنامه شروع شده است. در شمارههای آغازین شفق سرخ واکنش دشتی به رفتار خشن و سرکوبگرانه رضاخانِ سردارسپه در قبال مطبوعات چنین بود؛ با وجود این انتقادات در ابتدای کار، شفق سرخ پس از مدتی و تحتتأثیر شرایط پر اختناق زمان رضاشاه، حامی وی و الگوی کمالیستی رژیم ترکیه شد. این مسئله ناشی از شرایط سانسور و خفقان شدید دوران پهلوی اول بود که روزنامهنگاران حیات خود را منوط بهحمایت و طرفداری از حکومت و شخص رضاخان میدیدند. مسئله حمایت شفق سرخ از رضاخان بهجایی رسید که ملکالشعرای بهار در منظومه جمهورینامه، نام دشتی را در کنار میرزاکریمخان رشتی و سیدمحمد تدین، بهعنوان یکی از گردانندگان اصلی ماجرای جمهوریت آورد.
روزنامه سهند:این روزنامه به صاحبامتیازی »محمود غنی¬زاده سلماسی« از سال ۱۳۰۵ هجریشمسی در تبریز منتشر می¬شد. بنا بهروایت کتاب »تاریخ جرائد و مجلات ایران«، نام غنیزاده در ردیف مؤسسان مشروطیت ایران در آذربایجان قرار دارد. بعد از مرگ او در سال ۱۳۱۳ هجریمشی روزنامه بهمدیریت »احمدزاده دهقان« انتشار یافته است.
مضمون و محتوای سرمقاله شمارههایی از روزنامه بهشرح زیر است؛ تمجید و تعریف از رضاشاه و تاریخ باستانی ایران، تبلیغ برگزاری جشن تولد اعلیحضرت در ۲۴ اسفند، قدردانی از رضاشاه بهخاطر انتصاب میرزا خلیلخان فهیمی به استانداری آذربایجانشرقی، اخبار مسافرت اعلیحضرت همایون به ترکیه و نتایج آن، سیل ۸ مرداد ۱۳۱۳ تبریز و خسارات آن با عنوان »تبریز دهسال عقب افتاد، چه باید کرد؟« و…با توجه به موارد فوق، بهنظر میرسد دلیل طولانی بودن عمر این روزنامه، آن بوده است که کمتر به موضوعات انتقادی در حوزه سیاسی و اجتماعی دوره پهلوی اول میپرداخت تا از تعطیلی و سرکوب در امان باشد. روزنامه سهند در شمارهای توجه نمایندگان شورای ملی را بهوضعیت اسفناک و رقتآور شهر سلماس جلب کرده است که در نتیجه غائله سمیتقو و اکراد آن حدود اتفاق افتاده بود. نویسنده سرمقاله از نمایندگان خواسته بود که برای بهبودی وضعیت منطقه سلماس اقدامات عاجلی انجام دهند. در یک جمعبندی کلی باید بیان داشت که در عصر رضاشاه، مطبوعات تحت کنترل و نظارت شدید حکومت قرار داشت و بسیاری از روزنامههای مخالف اراده حکومت توقیف شدند. بههمین دلیل، بسیاری از روزنامهنگاران مخالف، زندانی و یا با گرفتن پول، محکوم به سکوت اجباری شدند.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۳ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۶:۲۲ ق.ظ