سازی به وسعت تاریخ

سازی به وسعت تاریخ

گروه فرهنگی:»عود یکی از محبوب‌ترین سازهای موسیقی اسلامی بوده است. فن و اسلوب موسیقی اسلامی تابع قوانین دقیقی است اما در عین‌ حال باز هم آزادی عمل زیادی در اختیار اجراکننده است تا تخیل و قدرت آفرینش خود را نشان دهد.«
»به مناسبت ثبت ساز عود در فهرست میراث ناملموس یونسکو به نام ایران و سوریه بر آن شدم که شرح مختصری از تاریخ پرفرازونشیب این ساز تقدیم دلباختگان هنر و فرهنگ این مرز پرگهر کنم.
از پیشینه نام و ساختار نسل‌های گوناگون عود، اطلاعات قابل‌توجهی باقی مانده است. مهرها و سنگ‌نگاره‌های بازمانده تا حدودی سابقه کهن این ساز را نشان می‌دهد.
با توجه به مهر به‌دست‌آمده از چغامیش خوزستان که تصویر اولین ارکستر جهانی را نشان می‌دهد می‌توان وجود سازی با صدای بم را پذیرفت که وجود نقوش برجسته سنگی از نوازندگان سازی شبیه تنبور می‌تواند گواه این امر باشد.
در بیان جایگاه و اهمیت این ساز در دوره‌های مختلف تاریخی می‌توان به برجستگی این ساز و نوازندگان آن در دوره ساسانی و وجود اصطلاح »عود کامل« در فرهنگ موسیقی دوره اسلامی به‌عنوان قادرترین ساز در بیان نغمات دلپذیر و اثرگذار اشاره کرد. برخی عود را به معنی رود جامه بیان کرده‌اند.
فرهنگ فارسی معین، عود را یکی از آلات موسیقی و سازی از زوات الاوتار (سازهای زهی) که از نواحی شمال شرقی پدید آمده است، می‌داند؛ به این صورت که سر آن‌که جای گوشی‌های ساز است به‌طرف عقب برگشته و کاسه آن از پوست پوشیده شده است، ولی در اغلب رساله‌ها نام عود به دلیل ساختار چوبی صفحه آن (به‌جای پوست) دانسته شده است.
مروج الذهب، اثر مسعودی به نقل از ابن خردادبه، عود را ساخته ( لمک بن منوشلخ ) دانسته و نام عربی قدیم این ساز را مزهر گذاشته است.
در عربستان از قدیم سازی به نام مزهر وجود داشته که روی صفحه کاسه آن باپوست پوشانیده شده ولی بعداً عود که روی صفحه‌اش به‌جای پوست، چوب به‌کاربرده بودند در عمل جای مزهر را گرفت و نام عود که به معنای چوب است به آن داده شد.
برخی دیگر عود را به معنی چوب، شاخه‌ی بریده از درخت و چوبدست را از ریشه شریانی udaمعرفی می‌کنند.
در مورد جایگاه نمادین ساز عود و از و اجزای آن در فرهنگ کهن و آئین ایران باستان اطمینان داریم اما تعارض تعاریفی از نقش نمادین آن در چین ژاپن و اروپا مشاهده‌شده است. در دایره‌المعارف‌ها درباره لوت (شکل اروپایی عود) آمده است که: لوت در دوران رنسانس و اروپای باروک خیلی محبوب بوده و نماد انسان انگاره‌های موسیقی و شنوایی است ولی قدیمی‌ترین نمادپردازی‌ها درباره عود را می‌توان در شرق آسیا و در فرهنگ‌های موسیقایی ژاپن و چین یافت.
جمیز هال بیان داشته که قدیمی‌ترین نوع آن با حجم کم و گردن‌دراز و دو سیم روی برجستگی‌ها و تندیس‌های کوچک اوایل هزاره دوم قبل از میلاد دیده شده است.
عود کوتاه که سر آن باریک‌تر می‌شده است بر تندیس‌های کوچک ایرانی سده هشتم پیش از میلاد دیده می‌شود و در تندیس‌سازی‌ها سازی کهن درگاندهارا دوباره ظاهر می‌شود و در حدود سده سوم میلادی به چین می‌رسد.
بدین‌صورت عود با چهار سیم ویژه متمایز مولی‌های (یکی از چهار پادشاه آسمانی) و الهه ژاپنی به نام بنتن یکی از خدایان شادی است.
ابزار دیگری معروف به عود که دقیقاً نوعی سنتور دراز است، نماد موسیقی یکی از چهار هنر دانشمند چینی است همه این ابزارها نیز نماد پاکیزگی و وفاداری بود.
عود در یونان باستان و روم کمیاب بود در اروپا با یازده سیم در اواسط سده ۱۵میلادی، به‌صورت تکامل‌یافته‌ای ظاهر شد.
عود نشان موسیقی یکی از هفت هنر آزاد و نشانه شنوایی، یکی از پنج حس است اما با سیم گسسته نماد اختلاف در نقاشی‌های تمثیلی اشیای بی‌جان به‌کار رفته است.
گالپین بر کاربرد اشکالی از عود برای همراهی با چنگ در موسیقی سومر باستان اشاره می‌کند و می‌گوید که سومری‌ها برای همنوازی با چنگ‌های بزرگ و کوچک از عود در اندازه و شکل‌های گوناگون استفاده می‌کردند.
می‌توان گفت مهم‌ترین آن‌ها قیش _ ال _ قار یا ساز چوبی که موسیقی می‌نوازد نام دارد که ساختار چوبی آن گواهی بر شکل ایرانی آن در برابر نمونه پوستی آن به شمار می‌رود.
گالپین در مورد این عود کهن سومری (قیش_ ال _ قار) می‌گوید: از این ساز ظریف تصاویر زیادی روی اشیا مرصع مجسمه و مهرها نقش شده است.
همچنین تعداد زیادی از نمونه‌های تزئین شده آن در دست است که پوشش طلایی و نقره‌ای دارند که به‌وسیله سرلئوناردولی در “اور” کشف شده‌است.
دقیق‌ترین نمونه این عود به شکل سرگاوی است که روی یک مهر از (فاره) به‌دست‌آمده که متعلق به سومری‌های کهن (شورو پاک) که در ساحل فرات زندگی می‌کردند.
همچنین نسلی از این ساز در مصر باستان وجود داشته است که متعلق به دوران سلسله دوازدهم است که مصری‌ها آن را (کن نارن) نام نهاده بودند.
به‌جز روایت افسانه گونه که نوازندگی عود را به یوبال پسر لمک نسبت داده، نشان دیگری از حضور چنین سازی در فرهنگ قوم یهود مشاهده نشده تا این‌که در برهه‌ای از تاریخ این قوم که دوران پادشاهان نامیده می‌شود و شروع آن از هزاره پیش از میلاد به نقل از سفرا شعیا به عود اشاره‌شده است. نشانه مشخص و قابل‌ارائه از حضور عود در دوره مادها مشاهده نشده است اما در برخی متون پژوهشی آمده است که سازهایی که در دوره هخامنشی مورداستفاده بوده است عبارت است از عود، چنگ، سرنا، دهل و نوعی ارغنون و شاید که منظور پژوهنده این بوده از گروه ۳۶۰نفر نوازنده دربار هخامنشی، تعدادی هم نای و کوبه و عود می‌نواختند البته تصاویری از نوازندگان چنگ و فلوت و برخی از سازهای کوبه‌ای منسوب به دوره اشکانیان موجود است.
در دوره ساسانیان وجود طرح و نقش عود بر ظروف بازمانده از دوره ساسانیان و همچنین اسناد و مدارک موجود نشان‌دهنده این است که این ساز از عمده‌ترین ابزار موسیقی این دوره بوده است احتمال می‌رود که باربد برجسته‌ترین نوازنده این ساز در دربار خسروپرویز بوده و در تحول نوازندگی و شاید ساختار آن نقش‌آفرینی کرده باشد در آثار پژوهشی کریستین سن درباره موسیقی ساسانیان واژه عود با تلفظ و روایت‌های قابل تعمق آورده شده است مثال عود هندی موسوم به ون و عود متداول موسوم به دار که این پژوهش می‌تواند ایده تنوع این شکل از ساز (دسته‌بلند_دسته‌کوتاه دو سیم یا چهار سیم) در این دوره را تقویت کند و هم به ایده تأثیر باربد در ایجاد ساختار تازه از این ساز صحه بگذارد.
برخی از پژوهشگران عرب سابقه‌ای تا حدود سده سوم میلادی برای چنین سازی در مناطق عرب‌نشین را گزارش داده‌اند این تاریخ می‌تواند به دوره بلوغ فرهنگ موسیقی کشور حیره که توسط شاپور اول بنانهاده شده بود ارتباط داشته باشد که به‌طور مستقیم تحت تأثیر فرهنگ موسیقی ایران عصر ساسانی بوده است.
عود یکی از محبوب‌ترین سازهای موسیقی اسلامی بوده است. فن و اسلوب موسیقی اسلامی تابع قوانین دقیقی است اما در عین حال بازهم آزادی عمل زیادی در اختیار اجراکننده است تا تخیل و قدرت آفرینش خود را نشان دهد.
در دوره خلفای راشدی زندگی پرتب‌وتاب عود در این برهه از تاریخ به دلیل نگاه تند و مخالف خلفای راشدین نسبت به موسیقی و یا هر نشانه فرهنگی که به‌ویژه از جانب ایران شناسانده شده بود تا حدود زیادی دچار رکود و سکوت شد.
گزارش‌های فراوانی از شکستن انبوه‌سازها و قتل‌عام نخبگان و از جمله هنرمندان در برچسبی اوراق هرچند تاریک تاریخ این دوره‌ای به‌جا مانده است.
در دوره امویان با روی کار آمدن امویان نفوذ فرهنگ و هنر ایرانی در میان عرب‌ها گسترش‌یافته است و موسیقی ایرانی و سازهای آن در میان اعراب از امکانات بیشتر و تأثیرگذارترین برخوردار شد.
گزارش تاریخ‌نویسان قدیم حاکی از آن است که عصر خلفای عباسی به‌ویژه از زمان خلافت سفاح تا زمان خلافت معتصم دوره بلوغ موسیقی اسلامی بوده است و شواهد نشان می‌دهد که در این دوره با وجود تنوع ساز، عود مهم‌ترین و پراستفاده‌ترین ساز بوده است. ظهور نوازندگان برجسته چون ابراهیم موصلی و فرزند او اسحاق و دیگر عجوبه‌های چون زلزل باعث شد تا موسیقی به‌ویژه عود نوازی در این دوره به شکوه خاصی برسد.
در این دوران زریاب اولین کسی بود که ارکستر را طبقه‌بندی و از گروه همسرایان استفاده کرد که صد نوازنده عود و صد نوازنده نی داشت و با احتساب این تعداد نوازنده عود می‌توان به‌جایگاه رفیع و بسیار رشد یافته این ساز در آن دوره پی برد.
در دوره سلسله‌های ایرانی‌تبار حاکمان فرصت یافتند تا پس از به قدرت رسیدن و استیلای مناطق اجدادی خود به احیای آداب و فرهنگ پیشینیان خود پرداخته و در این میان موسیقی ایرانی به همراه ساز عود سرنوشت شایسته‌ای در این دوره جدید به دست آورد. شواهد نشان‌دهنده حرکت و رشد موسیقی در این دوره با برپایی کلاس‌های رسمی، آموزش و نگاه علمی به آن همراه بود.
موسیقی علمی و عملی ایرانی در دوره غزنویان از جنبش و جهش نسبتاً ویژه‌ای برخوردار بوده است. شاعران معروفی چون فردوسی، منوچهری دامغانی، ناصرخسرو و غیره در دوران غزنویان در آثار خود به عود به‌عنوان سازی متداول اشاره داشته‌اند. در دوران سلجوقیان در آثار شاعرانی چون خیام محمد نیشابوری و فخر رازی به عود اشاره شده است.
هجوم وحشیانه چنگیز مغول به ایران باعث رکود و انزوای هنر و فرهنگ این مرزوبوم شد صفی‌الدین ارموی، بزرگ‌ترین موسیقیدان ایران در سده هفتم هم زمان با حمله مغول به ایران متولد شد و تمام عمر خویش را در این برهه تلخ از تاریخ ایران سپری کرد در پاره‌ای از تصاویر به‌جامانده از این دوران نقش‌هایی از نوازندگان ای که عود در دست دارند، مشاهده می‌شود.
در دوره تیموریان موسیقیدانان و نوازندگان به دلیل علاقه تیمور به موسیقی مورد توجه بودند و ساز عود در این میان از رونق خوبی برخوردار شد. حضور برجسته موسیقیدان‌ها و عودنوازانی چون عبدالقادر مراغی و حبیب عودی در این دوران گویای این رونق است.
از عودنوازان به نام این دوران می‌توان از استاد قل محمد، استاد حسین و سیدنجم‌الدین عودی نام برد.
از پژوهش‌های مربوط به موسیقی دوره صفویه چنین استنباط می‌شود که عود از مهم‌ترین نیازهای این دوره بوده است در اکثر منابع و رساله‌های دوران صفوی از عود نام برده شده است در دوران شاه‌طهماسب نام عود هم به چشم می‌خورد ولی به فرمان همین پادشاه نواختن همه سازها جزنی و آواز ممنوع شد و بسیاری از هنرمندان مجبور به مهاجرت شدند.
نام عود در میان سازهای ممنوعه ماه‌های مذهبی در دوره صفویه به‌ویژه شاه‌عباس دوم به چشم می‌خورد، در حالی که در همین ایام موسیقی در دربار رواج داشته و این روند تا پایان دوره صفویه ادامه داشته است.
با مرور مختصر بر تاریخچه ساز عود در موسیقی ایران شاهد آن هستیم که بارها گذار و تحول و تکوین این ساز در فرهنگ موسیقی ایران به‌وجود آمده که برخی بندرت کامل و اغلب ناقص صورت گرفته است.
عمده‌ترین عامل رشد و تکوین ناقص این ساز وقوع حوادث ناخواسته سیاسی، فرهنگی و اجتماعی متعددی است که متجاوزین به این سرزمین رقم زده‌اند.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایمنا،امید است با این اتفاق مهم که ساز عود بنام ایران ثبت شده شاهد رونق و استفاده بیش از پیش این ساز جاودانه باشیم.«
.Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۰ دی ۱۴۰۱ ساعت ۸:۱۷ ق.ظ

دیدگاه


نُه − = 2