رسیدن به حقیقت با آرامش سازگار نیست
غلامحسین ابراهیمی دینانی
گروه دین و زندگی : رسیدن به حقیقت، با آرامش سازگار نیست. کسی که برای رسیدن به حقیقت میکوشد، در کوشش او سختی است.
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، هم شب و هم روز دارد؛ هم زیبایی و هم زشتی دارد، هم رنج و هم لذت دارد.آیا عالمی که ما در آن زندگی میکنیم، خانه ماست یا زندان، به طور قطع میتوان گفت که برای برخی اشخاص همیشه خانه است و برای بعضی اشخاص همیشه زندان است. برای هر فردی گاهی محل سکونت و گاهی محل زندان است؛ پس جهان هم خانه ماست و هم زندان ماست.آیا ما باید منفعلانه نگاه کنیم یا میتوانیم زندان را به خانه و همچنین خانه را به زندان تبدیل کنیم؟ اگر ما همیشه منفعل باشیم، همیشه در زندان هستیم. به طور کلی ما در زندگی باید هم منفعل باشیم و هم فعال باشیم.
اگر فعال باشیم، انفعالها را به نحو نیکو جهت میدهیم. انسان یک موجود اجتماعی است دوست دارد از لاک خودش بیرون بیاید و با آدمهای دیگر گفتگو کند. انسان به ذات منزوی نیست، به ذات اجتماعی است. به قول حکمای ما مدنیبالتبع است و امروزه جامعهشناسان میگویند اجتماعی به ذات است. انسان به ذات مدنیباالتبع است.ابراهیمی دینانی با بیان اینکه ما تا چه اندازه میتوانیم باطن خود را با دیگران در میان بگذاریم، خاطرنشان کرد: آیا جامعه آیینه است، یا من آیینه جامعه هستم؟ از یکسو من خود را آیینه جامعه میبینم، از سوی دیگر من خود آیینهای برای جامعه هستم. من به جامعه دروغ نباید بگویم، اما من همه باطنم و آنچه در درون من است را نمیتوانم بگویم، آنچه که برای جامعه مضر نباشد، باید بگویم. باطن من و همچنین همه باطن دیگران نباید ظاهر شود. چون اگر چنین شود، همه چیز نابود میشود.وی تأکید کرد: لازم نیست همه سرّ انسان پیدا شود، اما به اندازهای که اجتماعی هستید و به جامعه احتیاج دارید آیینهصفت باش؛ دروغ نگو، لازم نیست باطنِ باطنت را بگویی.عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران افزود: آیا انسان میکوشد به آرامش برسد یا به حقیقت؟ خیلیها آرامش را پیدا میکنند، ولی حقیقت ندارند که همان آرامش شان، مانع رسیدن به حقیقتشان میرسد. آرامش خودش را در چیزی یافته و دیگر نمیکوشد به حقیقت برسد. رسیدن به حقیقت، با آرامش سازگار نیست. کسی که برای رسیدن به حقیقت میکوشد، در کوشش او سختی است. انسان برای رسیدن به حقیقت میکوشد یا برای رسیدن به آرامش؟ اگر اهل حقیقت است، هر چند آرامش نباشد، باید برای رسیدن به حقیقت تلاش کرد.ابراهیمی دینانی اظهار کرد: انسان برای رسیدن به حقیقت میکوشد و به دنبال حقیقت میرود. انسان بر حسب فطرت، حقیقتجو است. البته بعضیها هم که ذوق حقیقتجویی ندارند، ممکن است به آرامشی بسنده کنند و اهل آرامش باشند.
وی درباره طمع گفت: همه چیز ایستگاه دارد طمع ایستگاه ندارد. وقتی که سیر شدید دیگر غذا نمیخورید، وقتی که آب خوردید، دیگر تشنه نیستید. هر نیازی یک حدی دارد؛ طمع حدِ یقِف و ایستگاه ندارد، آدم طمعکار هیچوقت نمیگوید بس است. اگر چنانچه طمع و آز آمد و تقوای تو را به هم زد، این لباس دیگر رفوشدنی نیست. تنها بیماری که قابل ملاحظه نیست و حد یقف و ایستگاه ندارد، طمع است. طمع خیلی وحشتناک و هیچ وقت سیر نمیشود.وی گریزی هم به یکی از اشعار مولانا زد و گفت: انسان بدنش کوزه است، اما درونش دریاست و از هر بیابانی گستردهتر است. انسان از نظر درون و باطن غیرمتناهی است. اگر هم بالفعل غیرمتناهی نیست اما روی به غیرمتناهی دارد. به کجایی میرسد که بگوید بس است.عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران با اشاره به یکی از آیات قرآن تصریح کرد: ظالم و ستمگر معنی فلسفیاش این میشود که از حدی فراتر برویم. ظالم کسی است که حد نمیشناسد. عبور از حد، ظلم است. ظالم یعنی عبور از حد. انسان حد نمیشناسد. برای مقام پول و تجاوز، حد نمیشناسد؛ حتی در علم.
عالمی نیست که بگوید دیگر بیش از این بس است. در آگاهی هر چه پیش بروید، عیبی ندارد اما در امور دیگر هر چه بروید، ستمگری است.ابراهیمی دینانی ادامه داد: هیچ موجودی بار امانت را نتوانست بردارد؛ حتی آسمان و کهکشان. حالا چرا انسان توانست بردارد و بر دوش بکوشد؟ چون امانت خداوند حد ندارد. امانت خداوند آگاهی است و پولداری نیست. آگاهی حد ندارد.وی تأکید کرد: انسان به همان اندازه که عاقل است، مفسّر است و گاهی انسان به همان اندازه که عاقل است، گاهی دچار جهل میشود. انسان به ذات عاقل است، اما بیعقلی هم دارد هم عاقل است و کارهای عاقلانه انجام میدهد و هم دچار بیعقلی میشود.دینانی تصریح کرد: انسان چه زمانی می تواند خود را آزاد بداند؟ آزادی، عشق به حقیقت است، برای اینکه حقیقت آزاد است و چون حقیقت آزاد است، عشق به حقیقت نیز آزادی می آورد. پس آزادی آنجاست که انسان به حقیقت دل ببندد.وی با طرح این سوال که خوبی چیست، اظهار داشت: خوبی در گفتار، رفتار و نوع اندیشه انسان معلوم می شود بدی هم همین طور. انسان بد، بد می گوید، بد می_اندیشد و بد عمل می کند. خوب عمل کردن و خوب حرف زدن در تنهایی ممکن نیست. انسان همیشه در رابطه اش یک غیر می خواهد که در سه وجه ظاهر می شود؛ غیر به خداوند، غیر به مردم و غیر به خود. پس انسان همواره به غیر توجه دارد.این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر انسان با خودش صادق باشد، با دیگران هم صادق است.
تمام مشکلات انسان ها در نتیجه این است که انسان ها با خودشان صادق نیستند. انسان باید در مرحله اول با خودش صمیمی باشد. انسان اگر با خودش صمیمی بود با خدا و خلق خدا هم صمیمی و صادق است.دینانی با بیان اینکه نفاق اضطراب آور است، گفت: نفاق اضطراب آور است چون اعتمادها را کم می کند. خود سرعت اضطراب می آورد. هر چه شتاب بشر در زندگی بیشتر شود اضطراب بشر هم بیشتر می شود. تکنیک به بشر امروز خیلی کمک کرده است. امروزه تکنیک زندگی را آسان کرده است. اما به همان اندازه که تکنیک زندگی را آسان کرده شتاب را هم بیشتر کرده است. شتاب درونی اضطراب می آورد. اضطراب درونی مشکلی است که بشر امروزه با آن مواجه است که از ناحیه شتاب بیرونی که بر درون اثر گذاشته است ناشی شده است.چهره ماندگار فلسفه ادامه داد: مسائل روز بدون تفکر کردن حل نمی شود. ما در این جا سعی می کنیم سطح تفکر بالا برود. حتی اخلاق که اساس زندگی بشری است، نتیجه تفکر است البته تفکر درست، نه هر اندیشه هرزه. تفکر درست، میزان و تعمق می خواهد.
عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران افزود: اگر خوب فکر کنیم در حیرت فرو می رویم که این حیرت، واماندن در راز هستی است. وقتی که من در راز هستی وا می مانم، می فهمم که چیزی ماورای موجودات است. بیشتر بیندیش و به ماورای آنچه تا الان دیده ای برو. همیشه به آنچه دیده ای اکتفا نکن و به ماورا برو. این خاصیت انسان است که در هیچ موجود دیگری وجود ندارد.عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران در پایان خاطرنشان کرد: ریاکاری بدترین دروغ است، ریاکار یعنی کسی که با عنوان خوب، کار بد میکند؛ ظاهر را میآراید ولی در باطن کار بد میکند. آدم ریاکار از آدم دروغگو خطرناکتر است. به گزارش آرازآذربایجان به نقل از مهر ، دروغگو را میدانیم که دروغ میگوید و در مقابلش حواسمان را جمع میکنیم، ولی آدم ریاکار دارد لحظهبهلحظه سرمان کلاه میگذارد؛ بپرهیزیم از ریاکاری که البته با کمال تأسف امروزه در دنیا ریاکاری رواج دارد و علت اینکه موجودات دیگر به غیر از انسان نمیتوانند ریاکار باشند، این است که آنها باطن ندارند، ولی انسان چون باطن دارد، وقتی که ظاهر و باطنش با هم تفاوت پیدا میکند، دچار ریا میشود.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۶ ساعت ۹:۲۳ ق.ظ