رسانه های اجتماعی در خدمت جریان های سیاسی

رسانه های اجتماعی در خدمت جریان های سیاسی

گروه تحلیل : خارج شدن نسبی انحصار رسانه و پیام رسانی از مراکز قدرت های سیاسی و اقتصادی و افزایش امکان نقش آفرینی عموم مردم در فرایندهای خبری و رسانه ای علی رغم این که گام مهمی به سوی عدالت رسانه ای و نقش آفرینی عمومی است مشکلات و خطرهایی را نیز می تواند به همراه داشته باشد.
حرکت محتوا به سمت زرد و کم عمق شدن، امکان ظهور امواج تقلیدی و توده ای اما جریان ساز و از همه مهم تر از بین رفتن تقریبی نظام حقوقی و مسئولیت حقوقی رسانه، از مهم ترین چالش های پیش روی فضای رسانه ای پس از ظهور رسانه های شبکه ای و رسانه های اجتماعی به خصوص در شرایط مستعد بحران مانند انتخابات است.
در این میان، به نظر می رسد مهم ترین آسیب های محتمل از ناحیه تقاطع فضای مجازی و انتخابات پیش رو، قدرت بسیج کنندگی، شایعه سازی و جریان های تخریبی است. در نوشتار حاضر که در اصل، چکیده ای از یک طرح پژوهشی انجام شده در مؤسسه افق آینده پژوهی راهبردی است، به شماری از این آسیب ها و راهکارهای پیشنهادی برای مواجهه منطقی و سنجیده با آن ها پرداخته شده است.
روندهای کلی و افزایش پرشتاب مصرف پهنای باند اینترنت در کشور و سهم حدود هفتاد درصدی شبکه های اجتماعی در این مصرف، نشان از افزایش قابل توجه شبکه های اجتماعی در سبد مصرفی رسانه ای در کشور دارد. افزایش سهم فضای مجازی در سبد مصرف رسانه ای، قاعدتاً عرصه را بر دیگر رقبای رسانه ای مانند رسانه های مکتوب، دیداری و شنیداری تنگ کرده است.
شبکه های اجتماعی به واسطه مدل توزیع شبکه ای و غیرمتمرکز عملاً امکان دروازه بانی خبر و مسئولیت پذیری بسیاری از تولید کنندگان خبر را سلب و امکان ظهور رهبران افکار جدید و بازیگران کوچک را که بتوانند بازی های بزرگی را طراحی و اجرا کنند، فراهم کرده است.
خارج شدن نسبی انحصار رسانه و پیام رسانی از مراکز قدرت های سیاسی و اقتصادی و افزایش امکان نقش آفرینی عموم مردم در فرایندهای خبری و رسانه ای علی رغم این که گام مهمی به سوی عدالت رسانه ای و نقش آفرینی عمومی است، مشکلات و خطرهایی را نیز می تواند به همراه داشته باشد.
حرکت محتوا به سمت زرد و کم عمق شدن، افزایش امکان ظهور موج ها و جریان های تقلیدی و توده ای اما جریان ساز و از همه مهم تر تضعیف نظام مسئولیت حقوقی موجود در حوزه تولید محتوا، از مهم ترین چالش های پیش روی فضای رسانه ای پس از ظهور رسانه های شبکه ای و رسانه های اجتماعی است.
به بیانی دیگر، اگر درگذشته با شرایطی مواجه بودیم که جریان های خبری از شاهراه های رسانه ای آغاز و در شبکه مصرف مخاطبین توزیع می شد امروز با یک فرایند تولید شبکه ای و در کنار مصرف شبکه ای مواجه هستیم. مجاری تولید اخبار در میان مجاری توزیع و مصرف، درهم تنیده شده و قابل تفکیک نیستند.
تعدد مجاری تولید و توزیع خبر و محتوا در فضای مجازی شرایطی را ایجاد کرده که مکانیزم های مدیریت فضای رسانه ای گذشته، دیگر کارایی نداشته و باید با درک شرایط فنی و فلسفی جدید رسانه، مکانیزم هاین وین اعمال حاکمیت را طراحی و اجرا کرد.
شرایط گذشته رسانه ای را می شود به یک رودخانه تمثیل کرد که با احداث سد، مدیریت روند حرکت آن را می توان ممکن کرد اما زمانی که رود به دریا می رسد اگر دلتا شکل بگیرد دیگر با هیچ سدی نمی توان دلتا را مدیریت کرد. مدل توزیع محتوا در فضای شبکه ای تقریباً مشابه دلتاست که آن قدر مجاری متعدد و متکثر توزیع محتوا و خبر فراهم است که امکان مدیریت سنتی آن فراهم نیست.
نظریه های پذیرفته شده حوزه ارتباطات اساساً این میزان تأثیرگذاری عمیق، سریع و کوتاه مدت را برای رسانه قائل نیستند که بتواند در یک مدت دو هفته ای یا با برنامه های تلویزیونیِ هرچند چالشی یا حتی کمپین های برنامه ریزی شده انتخاباتی، نظر جامعه را به سمت یک فرد یا یک گرایش سیاسی سوق دهد.
از همین روست که به نظر می رسد تحلیل هایی که شکست یا پیروزی یک جریان را ماحصل کنش سیاسی یک رسانه یا یک شبکه اجتماعی تلقی می کند بیش از واقعیت، متأثر از غُلوها در خصوص نقش رسانه ها هستند. در واقع، نقش رسانه ها در یک فرایند سیاسی مانند انتخابات، بسیار عمیق تر و بلند مدت تر از آن است که آن را بتوان در یک بازه زمانی دو تا سه هفته ای خلاصه کرد.
رسانه ها در فرایند دراز مدت انتخابات بیش از آنکه در تعیین فرد پیروز انتخابات مؤثر باشند در تعریف »میدان انتخابات« مؤثر هستند.
میدان انتخابات به این معناست که گرایش کلی انتخابات در کدام حوزه تعریف می شود و دغدغه عمومی، یافتن فردی است که در کدام حوزه موفق تر و متبحرتر است. به طور مثال، انتخابات های گذشته ریاست جمهوری در کشور هر کدام در یک حوزه تعریف شده و فرد پیروز انتخابات را از دل خود بیرون آوردند.
انتخابات سال ۷۶ انتخاباتی سیاسی با میدان گفتمانی سیاست داخلی، ۸۴ با در میدان اقتصاد و با گفتمان عدالت اقتصادی و سال ۹۲ با میدان سیاست خارجی و گفتمان تعامل است. این میدان ها و گفتمان ها یک باره و در اثر کنش رسانه ای محدود در دو هفته تبلیغات محقق نشده، بلکه حاصل چندین ماه و حتی چند سال »کاشت رسانه ای« است.
کاشت رسانه ای، اصطلاحی است مجعول نگارنده، برای گفتمانی که رسانه ها بدون توجه به افراد در ماه های منتهی به انتخابات های مهم می سازند و اولویت کشور و راه نجات کشور را در آن گفتمان تعریف می کنند. تمام هنر تلاش های رسانه های منسوب به جریان و افراد در ایام تبلیغات انتخابات، چیدن میوه این کاشت رسانه ای و تعریف فرد موردنظر به عنوان تأمین کننده گفتمان غالب و فاتح میدان ساخته شده در مدت زمان کوتاه تبلیغات است.
بدیهی است جریان ها و کاندیداهایی که زمان گفتمان سازی و کاشت رسانه ای را در یک سال منتهی به انتخابات از دست داده اند نهالی نکاشتند که در گرمای خرداد میوه اش را بچینند؛ هر چند برنامه، جذابیت و استدلال قوی تر داشته باشند.
نقش رسانه های غیررسمی به خصوص رسانه های مجازی و رسانه های اجتماعی در تعریف این میدان انتخاباتی بسیار مهم و اساسی است. این رسانه ها به واسطه همان تضعیف مسئولیت پذیری حقوقی و مدل توزیع شبکه ای، از ابتکار و آزادی عمل گسترده تری برای بیان موضوع ها و گفتمان ها نسبت به رسانه های دیگر و حتی رسمی برخوردار هستند. در واقع، این رسانه ها می توانند میدان عمل دیگر رسانه ها و حتی شخصیت های سیاسی را خلق کرده و تعریف و تحدید کنند.
به بیانی دیگر، احتیاط سیاسی رسانه های رسمی به خصوص رسانه ملی است که فضای زیست رسانه ای را برای رسانه های غیررسمی فراهم کرده و اجازه می دهد فضای رسانه ای کشور را شکل داده و به حرکت درآورد.
به طور معمول نیز پس از برجسته شدن خبر رسانه های غیررسمی و تأخیر رسانه های رسمی، آنها برای دور نماندن از فضای خبری، در کنشی منفعلانه و تابعی به جای کنش مستقل و مبتکرانه، عملاً در زمینی بازی می کنند که رسانه های غیررسمی تعریف کرده اند.
در واقع، هر چه کنش سیاسی رسانه های رسمی در ماه های باقی مانده تا انتخابات کمتر باشد احتمال تبعیت اجباری آنها از رسانه های غیررسمی بیشتر شده و نقش و قدرت رسانه های غیررسمی افزایش می یابد.
اما این روند هر چه به انتخابات و زمان رسمی فعالیت های انتخاباتی رسانه های رسمی نزدیک می شویم حالت برعکس پیداکرده و این رسانه های رسمی هستند که محتواها و جریان های اصلی رسانه های اجتماعی را شکل و جهت می دهند.
از مجموع این مسائل می توان این گونه جمع_بندی کرد که به واسطه محدودیت هایی که قانون انتخابات برای فعالیت صریح و شفاف انتخاباتی قبل از زمان محدود تبلیغات در نظر گرفته است طبیعتاً میدان فعالیت رسانه های دیگر رسانه ها پررنگ تر خواهد بود. بی شک با شروع زمان تبلیغات، تبعیت رسانه های اجتماعی از موضوع_ها و جنجال های رسانه ای با محوریت رسانه ملی و برنامه های تبلیغاتی کاندیداها بیشتر شده و میدان داری رسانه های اجتماعی کم تر خواهد شد.
هر رسانه اجتماعی با توجه به نوع، رابط کاربری و طراحی خود به محتوا و گرایش های جذب شده به خود مؤثر است. در واقع رسانه های اجتماعی، فارغ از محتوای خود، تنها متأثر از قالب خود می توانند به کنش های اجتماعی و سیاسی جهت و شکل دهند.
روند گسترده حضور و فعالیت های سیاسی و حضور شخصیت های سیاسی در شبکه اجتماعی توییتر در ماه های اخیر، گواه این واقعیت است که در توییتر خبرها و اتفاق هایی در جریان است. توییتر به واسطه محدودیت ۱۴۰ کاراکتری که در تولید متن دارد محتوای پیام را به سمت صراحت، کنایه و نشانه روی دقیق می برد. در واقع، توییتر اجازه فلسفه بافی و استدلال آوری به کاربر خود نمی دهد. کاربر باید بتواند حرف خود را مانند یک تیر تیز کرده و به سمت هدف پرتاب کند.
فضای توییتر تقریباً مشابه آن اتفاقی است که در سال ۹۲ و در مناظره های انتخاباتی رخ داد، فرصت کوتاه یک و دو دقیقه ای به کاندیدا این فرصت را برای کاندیدایی فراهم کرد که آمادگی بهتری برای سخنوری کوتاه داشت و پیروز مناظره ها کسی بود که بتواند جمله های ماناتر، صریح تر و قصار گونه تری آماده کرده و بیان کند. به نظر می رسد تبادل های توییتری و فضای رسانه ای انتخابات پیش رو به واسطه همین نزدیکی قالب بیش از پیش شده و چه بسا بسیاری از جمله ها از توییتر یا با توییتر به مخاطب برسد.
علاوه بر آن، با تضعیف عامدانه رسانه های اجتماعی گفتگو محور که امکان بیان محتوای مستدل و منطقی را فراهم تر می کردند (مانند فیس بوک و گوگل پلاس) عملاً جریان رسانه ای کشور از یک فضای گفتگو به یک فضای جدل رسانه ای نزدیک شده که می توان از آن به توییتری شدن فضای سیاسی نام برد.
فضای نسبتاً باز رسانه ای در ماه های منتهی به انتخابات، تلاش جریان های سیاسی برای بهره برداری از جریان های اجتماعی و آمادگی نسبی جامعه برای التهاب متأثر از وضعیت نا به سامان کشور در حوزه های اجتماعی به خصوص بیکاری، حقوق کارگران و امثال آن، تلگرام را به ابزار مستعد و گسترده ای تبدیل کرده که اتفاق های اجتماعی محتمل (نظیر خودسوزی، تجمع، خودکشی و امثال آنها) را به سرعت به مسأله درجه اول کشور در فضای رسانه ای تبدیل کرده و در جریان مبارزه های انتخاباتی هزینه کند.
کانال های تلگرام با وجود ذات یک سویه ای که دارند خود از یک ساختار تأمین محتوای شبکه ای استفاده می کنند؛ به این معنی که خود کانال ها نسبت به هم و مکانیزه تأمین محتوایشان از یک ساختار شبکه ای تبعیت می کنند.
از این رو می توان فرایند خلق و توزیع پیام و نسبت کانال های دارای سرمایه اجتماعی بالاتر به عنوان تغذیه کننده با بقیه را به صورت شبکه ای متصور بود.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۹ فروردین ۱۳۹۶ ساعت ۶:۰۶ ق.ظ

دیدگاه


3 × هفت =