راهپیمایی اربعین فرصتی برای خود آگاهی جامعه شیعه

راهپیمایی اربعین فرصتی برای خود آگاهی جامعه شیعه

سید هادی موسوی
گروه دین و زندگی: انتخاب موضوع، بررسی و تحلیل یک پدیده از مسائل مهم در حوزه جامعه شناسی به شمار می آید؛ در این میان یکی از مشکلاتی که پیش می آید این است که گاهی برخی از پدیده ها از چشم جامعه شناسان دور می_ماند و به آنها پرداخته نمی شود، به نظر می رسد تحلیل جامعه شناختی پدیده راهپیمایی اربعین جزو این دسته از پدیده هاست که تا به حال به ابعاد جامعه شناختی آن با وجود عظمت و بزرگی_اش کمتر توجه شده است. برای بحث در این باره به سراغ سید جواد میری، جامعه شناس عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی رفتیم وبا او در این باره گفتگو کردیم.
*در ابتدای بحث ،اگر بخواهیم ماهیت انسانی و مذهبی راهپیمایی اربعین را تحلیل کنیم به چه نکاتی می شود اشاره کرد به طور کلی چه تعریفی می توان ارائه داد؟ و از چه ابعادی می توان به اربعین نگریست؟
از دید یکی از پژوهشگران آلمانی، وقتی می_خواهیم در مورد ذکر مصیبت عاشورا صحبت کنیم در جوامع شیعه واسلام ، یکی از کارکردهای بزرگ آن این بود که جامعه را در طبقات مختلف درگیر این می کند که تا فرد بتواند به تطهیر برسد و پاک شود. یک فرصت هایی در جامعه ایجاد می شود که انرژی های منفی را که افراد در طی سال ها دریافت کردند و دچار افسردگی هایی شدند، مورد تطهیر قرار دهند.
زیارت و راهپیمایی اربعین یک فضایی را ایجاد می کند که جامعه اسلامی به صورت کلان و جامعه شیعه به طور ویژه دچار یک خود آگاهی می شود که هویتی را نشان می دهد و این هویت می تواند در معادلات قدرت نقش آفرینی کند
اگر این ها را مقدمه بدانیم و به اربعین به این دید نگاه کنیم ، اربعین یکی از شیوه ها و پدیده_های دینی است که این امکان را به جامعه می دهد که بتواند خود را متوجه اماکن مقدس بکند تا به صورت اخلاقی و معنوی در یک حالت تطهیر قرار گیرد.
این امر فقط برای شیعیان نیست ، در ادیانی مانند یهود و مسیحیت با شدت های مختلف مشاهده می شود. حال این عمل را به دور از مسائل دینی و روانشناختی ، در سطح کلان مورد برسی قرار می دهیم. آیا ما اساسا چنین رویکردی را می توانیم داشته باشیم؟ زیارت و راهپیمایی اربعین یک فضایی را ایجاد می کند که جامعه اسلامی به صورت کلان و جامعه شیعه به طور ویژه دچار یک خود آگاهی می شود که هویتی را نشان می دهد و این هویت می تواند در معادلات قدرت نقش آفرینی کند.
پدیده اربعین را اگر بخواهیم درک کنیم، نباید آن را به عنوان یک امر واحد مشاهده کنیم. در مطالعات ادیان غرب وقتی داریم در مورد پدیده_های دینی سخن می گوییم، اساسا یک مفهومی را بیان می کنیم، نه فقط در غرب بلکه در کل علوم انسانی و اجتماعی، که مشخصا در مطالعات ادیان به آن پرداخته می شود. در مطالعات ادیان یک مفهومی وجود دارد که ما از آن استفاده می کنیم. این مفهوم را نظریه پردازان در حوزه مطالعات تطبیقی ادیان، مفهوم سازی می کنند و این مفهوم، همان زیارت و زائر می باشد.
زیارت و زائر از توریست جداست. مفهوم زیارت و زائر را در حوزه علوم اجتماعی مفهوم سازی می کنند که اساسا زائر چه کسی است؟ و زیارت چیست؟ و این پدیده فقط مخصوص دین اسلام نیست.ما یک پدیده ای داریم به عنوان پدیده دینی که این پدیده صورت های متفاوتی دارد. به طور مثال در اسلام، مسیحیت و دیگر ادیان، یکی از پدیده هایی را که جامعه شناسان امروز روی آن بحث می کنند، پدیده جنبش های دینی معاصر است.
این جنبش ها در جهان مدرن ایجاد شده است.
بعد ها هم ممکن است با نمونه های کلاسیک رابطه داشته باشند. به طور مثال هارکریشنا ممکن است از درون جریان های دینی ادیان هندویی آمده باشد ولی با آن جریان اصلی رابطه_ای نداشته و حتی زاویه داشته باشد. این ها را هم مورد مطالعه قرار می دهیم.
*به لحاظ فرهنگی چگونه می توان راهپیمایی اربعین را تحلیل کنیم؟ چه اثرات فرهنگی می توان بریا آن قائل شد؟
جریان شناسان و دین شناسان به این نتیجه رسیده اند که زیارت یک پدیده دینی است. این پدیده معمولا یک سفر و جست و جویی را در بر دارد که این عمل دو اهمیت ویژه دارد.اهمیت اخلاقی و اهمیت معنوی.زائر وقتی حرکت می_کند این دو امر در او تربیت می شود و جالب توجه این است که زائر وقتی این مسیر را طی می_کند،در پایان راه او یک مکان و حرم مقدس وجود دارد. این مکان مقدس برای فردی است که درون آن دین حضور دارد.
به طور مثال رود خانه گنگ ممکن است برای مسلمانان هیچ اهمیتی نداشته باشد، ولی برای یک هندو و بودایی که می رود به این مکان مقدس است. و برای کسی که بودایی تبت است و می خواهد به معبد لهاسا در تبت برود، از هزار کیلومتر ممکن است پیاده روی را شروع کند و در صد کیلومتر آخر هر یک متر بر زمین سجده کند و این عمل را تا رسیدن به آن مکان مقدس ادامه دهد.پس یک زائر مقصدی را میرود که در آن یک مکان یا حرم مقدسی وجود دارد. این سفر و زیارت به گونه ای بنیان های دینی و نظام دینی آن فرد را تقویت می کند که در بسیاری از ادیان مختلف از جمله اسلام و شیعه داستان هایی در این حوزه نقل شده است.
این سفر و زیارت فقط جا به جا شدن از یک مکان به مکان دیگر نیست. بلکه تغییر و تحول روحانی در وجود زائر اتفاق می افتد
به طور مثال فردی میرود به مشهد یا کربلا ، در آن جا نذری را انجام می دهد ودر همان حال خوابی می بیند یا اینکه اتفاقی در بیداری برای او رخ می دهد، این سفر و زیارت فقط جا به جا شدن از یک مکان به مکان دیگر نیست. بلکه تغییر و تحول روحانی در وجود زائر اتفاق می افتد.
اگر کسی مادرش سرطان داشته باشد و نذری کند و به کاظمین یا سامرا رود و به دعا و نیایش بپردازد و خدا را به آن معصومین قسم دهد که مادرش سلامت شود، و در بازگشت از سفر مشاهده کند مادرش شفا پیدا کرده، این در دستگاه معنایی و باور های او به گونه ای تشدید می شود و تقویت و استحکام پیدا می کند.در پیاده روی اربعین ما این امر را یک پدیده واحد مشاهده نمی_کنیم. این پدیده های دینی که ذیل مفهوم زائر و زیارت قرار می گیرد را باید به چشم یک مقوله دید. حال اگر در ذیل این مقوله قرار دادیم می_فهمیم که در ابتدا این پدیده یک پدیده دینی است و این پدیده دینی مختص مسلمانان نیست بلکه پدیده ای است که در ادیان، اعصار و بستر_های مختلف خود را نشان خواهد داد.وقتی این موضوع را به چشم یک معقوله مشاهده کردیم می توانیم روی آن بحث وگفت و گو کنیم.
*چرا جامعه شناسی ما به اربعین نمی پردازد و مسئله آن نیست؟ به نظر می‌رسد که نظرات جامعه شناسی خیلی هم توان تحلیل را نداشته باشند اینکه به آن پرداخته نشده ناظر به این موضوع نیست؟
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از مهر،بحثی در جامعه ایران بعد از شهادت شهید محسن حججی راه افتاد و از قضا یکی از جامعه شناسان و مردم شناسان ایرانی به این موضوع پرداخت. اساسا جامعه شناسی و علوم اجتماعی در ایران به خواب رفته است و جامعه شناسی نمی تواند به این مو ضوعات در کشور بپردازد.
EMAIL.agazadeh1@gmail.com

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۶:۳۳ ق.ظ

دیدگاه


هشت − 6 =