حجابی که هست؛ حجابی که نیست!

حجابی که هست؛ حجابی که نیست!

ناهید زمانی
گروه تحلیل: در طی سال‌های پس از انقلاب، بر اثر آسیب‌پذیری درونی جامعه و تهدیدهای بیرونی، انتقال فرهنگی حجاب با اختلال مواجه گردید و عدم رعایت آن موجب جریحه‌دار ساختن وجدان جمعی و تبدیل آن به عنوان مسئله‌ای اجتماعی شد.
حجاب در دنیای امروزی و با مختصات جدید بار معنایی وسیعی را در خود جای داده و در واقع به نماد اسلامی و شاخص و تمایز زن مسلمان از دیگر افراد بدل گردیده است، نه اینکه صرفاً حکمی شرعی در کنار دیگر احکام دینی باشد. این امر اهمیت حجاب و لزوم پرداختن به آن را بیش از پیش ایجاب می‌نماید. نکته‌ی قابل توجه دیگر آنکه وجود چنین حکمی در اسلام نشان از آن دارد که این دین برای حضور انسانی زن و فعالیت او در اجتماع اهمیت خاصی قائل شده است.
اگر به زنان امکان ظهور و بروز در عرصه‏های مختلف اجتماعی داده شود و استعدادها و توانمندی‏های آنان به نحو مطلوب و شایسته‏ای به ‏کار گرفته شود و آنان بتوانند در مراتب علمی و معنوی ظهور و بروز داشته باشند، دیگر نیازی نمی‏بینند که با تبرج و خودآرایی‏ها توجه این و آن را به خودشان جلب کنند. تبرج (خواه از سوی مردان و خواه از سوی زنان) همواره از جهل و نادانی سرچشمه می‏گیرد.
برای همین است که عموماً زنان تحصیل‌کرده و هنرمند به مراتب کمتر از زنان عامی به استفاده از زیورآلات و آرایش کردن گرایش دارند؛ چرا که علم‌اندوزی، فعالیت هنری و شرکت در تولید اجتماعی هویت جدیدی را برای آن‌ها به ارمغان آورده و آن‌ها را با سرمایه‌های معنوی و چشم‌اندازهای بی‌بدیلی از علم و هنر و ادب و اندیشه و… آشنا ساخته است. به گفته‌ی دکتر علی شریعتی: «کسی که زیبایی اندیشه پیدا کند زیبایی بدنش را نشان نمی‌دهد. کسی که شخصیت انسانی‌اش نمود و تلألؤ دارد، برای او تبلور بدنی کسر شأن و شرم آور است.
پوشش نامناسب پیامدها و آثار جبران ناپذیری در فرهنگ، اخلاق، اعتقاد، اقتصاد و امنیت جامعه دارد که گاه مسیری انحرافی و بازگشت ناپذیری پدید می‏آورد. در دنیای کنونی، فرهنگی که قادر نباشد عناصر فرهنگی مفید را جذب و عناصر غیر مفید را دفع کند و در الگوهای مختلف اجتماعی از ثبات لازم برخوردار نباشد، فرهنگ مهاجم با الگودهی آن را تخریب می‏کند ارزش‏ها و هنجارهای آن را نادیده می‏انگارد و با غلبه و تهاجم، ارزش‏ها و الگوهای مورد نظر خویش را جایگزین می‏کند تا در این رهگذر به اهداف خود دست یابد.
یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در این مسئله رسانه‌ها هستند. در جهان امروز، وسایل ارتباط جمعی مانند روزنامه، رادیو و تلویزیون سینما و اینترنت با انتقال اطلاعات، شکل‌دهی و مبادله‌ی افکار عمومی، در توسعه و تغییر فرهنگ و تمدن بشری نقش بزرگی ایفا می‌کنند. رسانه‌های جمعی از یک سو به رسانه‌های فردی و از سوی دیگر، به جبهه‌ی فرهنگی تبدیل شده‌اند.در میان وسایل ارتباط جمعی، تلویزیون به دلیل گیرایی و جذابیت‌های خاص خود و همچنین آسانی دسترسی به آن، نقش و سهم بیشتری در انتقال الگوهای رفتاری و فرهنگ‌سازی دارد. برنامه‌های تلویزیون می‌توانند رفتارهای اجتماعی مطلوب را در جامعه استوار کنند. فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی، که دارای پیام‌های نهفته‌ای هستند می‌توانند به صورت غیرمستقیم و ناخودآگاه در زندگی افراد تأثیر گذارند و پایدارترین یادگیری و تربیت را برای بیننده در پی داشته باشند؛ چرا که به راحتی می‌توانند ارزش‌ها، هنجارها سلیقه‌ها و عقاید شخصی را جهت دهند.
هم‌اکنون در جامعه‌ی ما، پیام‌های دین‌داری و حفظ ایمان در سریال‌های سیما و سینما در مرتبه‌ای بسیار پایین قرار گرفته است. پیام‌هایی که از طریق این فیلم‌ها به بینندگان، منتقل و آموزش داده می‌شود، نه تنها مطلوب و مناسب نیست؛ بلکه پیامدهای منفی و خطرناکی برای نسل تأثیرپذیر و جوان جامعه دارد. از یک سو ناهنجاری¬هایی مانند بدحجابی، مدگرایی بی‌هویتی، خودآرایی، آرایش و… را به دختران جوان آموزش می‌دهند و از سوی دیگر، این فیلم‌های عشق‌بازی، که هرگز حدود اسلامی و شرعی در آن‌ها رعایت نمی‌شوند، می‌توانند نقش بسیار مؤثری را در ترویج بی‌بندوباری دختران جوان داشته باشند.
رویکرد سیما و سینما در سال‌های اخیر به مدل‌های بیگانه و ارزش‌گذاری غلط و معرفی الگوهای نامناسب با ویژگی‌های فرهنگی خاص سبب شده است که توجه نسل جوان به شخصیت‌های کم‌وبیش، ناصالح جلب شود. این وضعیت، الگوی زندگی جوانان را به سوی باورهای فرهنگی تغییر می‌دهد. برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی، مهم‌ترین نقش را در تغییر ارزش‌ها در سال‌های اخیر داشته‌اند. پخش برنامه‌ها و سریال‌های این رسانه‌ی تصویری، نه تنها فرهنگ اختلاط و بی‌ضابطه بودن را در روابط زن و مرد بیگانه ترویج کرده بلکه مهم‌ترین عامل ابتذال در پوشش و آرایش بانوان در جامعه بوده است.
تولید الگوها و محصولات فرهنگی نامناسب و مغایر با موازین اسلامی و پوشاک غیرمتعارف مطابق با مدهای غربی و عرضه‌ی ارزان قیمت آن به بازار، از دیگر علل مهم بدحجابی است.
متأسفانه، تولید پوشاک نامناسب، ناقص و تحریک‌آمیز، برای زنان، نه تنها مطابق با دستورها و احکام الهی نیست، بلکه موجبات توجه و تمایل مردان بیگانه را نیز فراهم می‌سازد. امروزه کشورهای اروپایی و غیراسلامی به فکر صدور لباس‌ها و مدهای مختلف به کشورهای اسلامی افتاده‌اند و پرآفت‌ترین لباس‌های خود را به کشورهای اسلامی صادر می‌کنند.
در حقیقت، این گونه واردات معنادار زنگ خطری برای جامعه‌ی اسلامی ماست و مسئولان نظام باید نهایت سعی خود را جهت جلوگیری از تولید و فروش محصولات فرهنگی و لباس‌های نامناسب داخلی و خارجی مبذول نمایند. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: »قانون ممنوعیت تولید و عرضه‌ی کالاهایی که ضد حجاب است، از قبیل لباس‌های مبتذل و… باید در مجلس شورای اسلامی تصویب و به مرحله اجرا گذاشته شود که پشتوانه‌ی اجرایی این قانون، کار فرهنگی است.«۸
نتیجه‌گیری:بنا بر آنچه بیان گردید، هویت زن ایرانی همواره با حیا و عفاف عجین بوده و در تمام ادوار تاریخی زن ایرانی با پوشش و حجاب دیده شده است؛ لذا در پوشش و حجاب زنان کشورمان، مفاهیم ایرانی و اسلامی متداخل‌اند و به نوعی با هم عجین شدند. غنای فرهنگی در هویت تاریخی پوشش زن ایرانی، ویژگی ممتازی است که باید به بهترین وجه ممکن تبیین شود و تبدیل به اصول و پایه‌های معرفتی زنان و دختران این مرز و بوم گردد؛ چرا که وقتی نسل جدید با هویت خود و غنای فرهنگی آن آشنا شد، سراغ فرهنگ بیگانه و الگوهای وارداتی مغایر با فرهنگ و هویت خود نخواهد رفت.سفرنامه‌ها و کتاب‌های خاطرات گردشگران و مأموران غربی آکنده از برنامه‌ها و سیاست‌هایی هستند که آزاد ساختن زنان ایرانی را به سبک غربی مد نظر و تأکید قرار داده‌اند. مؤ‌ثرترین اقدام آن‌ها برای راه‌یابی به کشورهای اسلامی آن بود که زنان مسلمان را از طریق برداشتن حجاب و ملعبه قرار دادن او بی‌اعتبار کنند.در طول تاریخ زنان مسلمان مبارزات و مقاومت‌های زیادی را جهت حفظ عفاف و پوشش کرده‌اند و می‌کنند. مانند زنان الجزایر در مقابل حکومت فرانسه و زنان ترکیه تونس و نیز زنان ایران در زمان پادشاهی رضاشاه که به مقاومت خود ادامه دادند و فاجعه‌ی مسجد گوهرشاد مشهد از جمله‌ی این مقاومت‌ها بود.
در این راه، صرفاً مبارزه با اصل حجاب کافی نبود و لذا آن‌ها شیوه‌های دیگری را برای تکمیل پروژه‌ی حذف حجاب در پیش گرفتند و از میان این برنامه‌ها، به تأسیس و ترویج مدارس، مجامع و مطبوعات زنانه بیشترین اهمیت را می‌دادند زیرا از این طریق، فکر و عقیده‌ی زنان عوض می‌شد و آن‌ها خودشان به دنبال غرب می‌رفتند. با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز هم یکی از مهم‌ترین بحث‌های جامعه، محافل فرهنگی و دغدغه‌ی مسئولین و شخصیت‌های اجرایی کشور مباحث مربوط به حجاب و فرهنگ‌سازی در ارتباط با این پدیده برای پوشش بانوان در کشور است.حجاب، که موضوع و مسئله‌ای دینی است، تبدیل به یکی از مسائل مهم و کلیدی جامعه گشته و از طریق پیوند با بسیاری از مسائل، دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شده است. این مسئله از آنجا که مخاطبان اصلی‌اش زنان هستند، ارتباط مستقیم با نیمی از جمعیت جامعه دارد و از آنجا که در تنظیم روابط اجتماعی مرد و زن نقش دارد، به همه‌ی افراد جامعه مربوط می‌شود.با توجه به آنچه درباره‌ی وضعیت حجاب در ایران گفته شد آسیب‌شناسی، برنامه‌ریزی و نظارت مسئولان و نظام اسلامی، بسیار ضروری می‌نماید. در این راستا هم به برنامه‌های بلندمدت و هم کوتا‌ه‌مدت نیاز داریم. به یک برنامه‌ی هماهنگ و یک‌دست نیاز داریم که در آن تناقضی بین دستگاه‌ها و رسانه‌ها دیده نشود، به گونه‌ای که از فضای کنونی که بیشتر در جهت ترویج ارزش‌های مادی است، به سمت ترویج ارزش‌های دینی و حجاب برویم. برنامه‌های بلندمدت نیز باید ناظر به اصل فرآیند تغییر ارزشی باشد. در این زمینه باید، در کنار توسعه‌ی اقتصادی، توسعه‌ی اجتماعی را در نظر داشت و از میزان و شدت نابرابری در جامه کاست. باید همه‌ی دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و… هماهنگ و با یک برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری واحد در این زمینه عمل کنند. چرا که اگر تنها یک نهاد به تنهایی و بدون هماهنگی و حمایت سایر نهادها در این زمینه وارد شود، نه تنها نتیجه‌ی مثبت نخواهد داشت بلکه تأثیرات منفی نیز بر جای خواهد گذاشت.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۲ ساعت ۶:۳۴ ق.ظ

دیدگاه


نُه + 7 =