جایگاه دریاچه اورمیه در چانه زنی سیاسی– انتخابی

جایگاه دریاچه اورمیه در چانه زنی سیاسی– انتخابی

علی سعادت
گروه سیاسی:دریاچه اورمیه یکی از مهمترین و جذاب ترین دریاچه های منطقه و حتی جهان به لحاظ بوم شناختی و زیست محیطی است اهمیت وجودی این دریاچه به لحاظ وجود منابع معدنی خاص و چه به لحاظ ویژگی های منحصر به فرد طبیعی آن همواره مورد بحث و بررسی بوده است. امروزه کمتر کسی در کشورمان پیدا می¬شود که در مورد دلیل سفر و دیدار خود از اورمیه به زیبایی و جذاب بودن دریاچه اورمیه اشاره نکند. این در حالی است که مردم بومی منطقه نیز نوعی دلبستگی به این دریاچه دارند که خود ناشی از باورها و عقاید ریشه دار آنها است. نکته قابل توجه و مهمی که در این نوشتار قرار است به آن پرداخته شود از زیبایی های این دریاچه ناشی نمی شود. اتفاقاً بهره بردای ها و فرصت هایی که در حوزه های سیاسی- اجتماعی از خشک شدن و نابودی دریاچه به وجود آمده بحث خواهد شد وابستگی بی حدوحصر مردم آذربایجان و شاید برخی از استانهای همجوار به این دریاچه فرصتی مغتنم ایجاد کرده است تا از آن به عنوان ابزار گفتمان سازی یا چانه زنی سیاسی استفاده شود حدود ۱۵ سال است که هشدارهای مسئولین وکارشناسان زیست محیطی در مورد خشک شدن دریاچه در محافل رسانه ای کشور منتشر می شود و دقیقاً از همان سالها است که موضوع »نجات دریاچه اورمیه« به یکی از مهمترین و کار آمدترین ابزارهای سیاسی- اجتماعی تبدیل شده است.
تقریباً در اواسط دولت اول آقای خاتمی پراختن به تبلیغات زیستی محیطی خشک شدن دریاچه رنگ بوی تازه ای گرفت و از آن پس، مسئولین از سمبل دوست داشتنی این شهر به عنوان محملی برای جلب توجه مردم آذربایجان استفاده کردند.در دوره های بعد به ویژه در زمان تبلیغات انتخاباتی، نامزدهای ریاست جمهوری و کاندیدها در سفر به اورمیه دریاچه اورمیه را مورد تفقد قرار داده و با محور قرار دادن بحث های مربوط به »مسئله نجات دریاچه« برای کسب آراء مردم این خطه اقدام می کردند. تقریباً در متن سخنرانی تمامی کاندیداها هنگام حضور در اورمیه جایگاه ویژه این دریاچه دیده می شد و سر تیتر همه روزنامه های ملّی و محلی را به خود اختصاص می داد. این همان رویکرد»پوپولیستی« در جلب آراء است. موضوع در هنگامه های انتخابات چنان جدی می شد که در گفتگوی عادی مردم نیز ملاک انتخاب و رأی دادن، میزان توجه کاندیدا یا نماینده به دریاچه محسوب می شد امّا سالها گذشت، دریاچه خشک و خشک تر می شد امّا هیچ و عده دهنده ای به وعده اش عمل نمی کرد.مسئله دریاچه اورمیه جایگاه خود را در کشمکش های سیاسی – انتخاباتی درون استان نیز دارا بود و کمتر نماینده مجلسی در این استان و حتی استانهای همجوار پیدا می شود که متن کوبنده ای از نجات دریاچه قرائت نکرده باشد. در انتخابات مجلس و شورای شهر همه درد آشنای محیط زیست می شوند و دیگری را به سوء مدیریت متهم و آنگاه خود ناجی علاقه مردم، عشق بی پایان دریاچه اورمیه نشان می دهند.
اما »مادر بیمار« هر روز نحیف تر شد. دیگر کسی از واژه نجات هم استفاده نمی کند و همه می گویند احیای دریاچه یعنی آنکه مرده است، می خواهیم احیایش کنیم. جالب آنکه باز می گویند آنها و اینها توانایی مدیریت زیست محیطی ندارند، ما می توانیم، ما اگر بیاییم …..
به هر حال اگر دریاچه نجات پیدا نکرد، اگر احیا نشد خیالی نیست من که رأی آوردم، بگذار ۴ سال دیگر باز فکری، جمله ای، متن سخنرانی جدیدی برای دریاچه انتخاب می کنم، می خوانم، باز شعار میدهم، یا همایش می گذارم و مسئله را بین المللی می کنم، مردم آذربایجان خوبند تا بگویی »من به فکر دریاچه هستم« رأی می دهند، می آیند.
برای دریاچه آب نشد اشکالی ندارد برای ما نان که هست او سخاوتمند است. انتخابات نزدیک است اصلا چرا نزدیک، سالهای سال در این خاک انتخابات خواهیم داشت بیایید به فکر دریاچه باشیم….

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۵:۳۹ ق.ظ

دیدگاه


پنج + = 14