تلویزیون BBC نفرت پراکنی قومی وطرح تجزیه ایران

تلویزیون BBC نفرت پراکنی قومی وطرح تجزیه ایران

کیامهر فیروزی
قسمت دوم
گروه تاریخ : بی‌مناسبت نیست که تأملی در مورد زبان ملی در ایران بنماییم . به زعم خانم صبری و آقای کامرانی گویا ملت فارس ! به شکل بسیار خشن و غیر متمدنانه زبان و فرهنگ خود را به سایر ملیت‌های ایران تحمیل کرده است ! وآقای فرهنگ جهانپور در مقام پاسخ و به شکل غیرکارشناسانه ابراز می‌دارد که »چون فارس ها جمعیت بیشتری را تشکیل می‌دهند لذا زبان آنان به صورت زبان غالب درآمده است «!آیا واقعاً چنین است ؟آیا زبان دَری(باصطلاح فارسی ) مختص قوم یا ایالت فارس است وسایر اقوام ایرانی در آن سهمی ندارند ؟نگارنده در دفتری دیگر تحت عنوان»زبان دری، متعلق به همه ایرانیان «به‌تفصیل از منظر زبان شناختی و تاریخی بدان خواهد پرداخت که ذکر آن دراین مختصر نمی‌گنجد اما آنچه لازم است به اختصار گفته شود اینکه : زبانی که امروزه در ایران ،فارسی ودر تاجیکستان ،تاجیکی ودر افغانستان ،دَری خوانده می‌شود، در مشرق فلات ایران شکل گرفته و خاستگاه آن ایالت فارس نیست . در سده سوم و چهارم هجری در اَوان شکل‌گیری دولت سامانی که به فرهنگ و زبان ایرانی اهتمام ویژه داشتند ،زبان دری (منسوب به دربار ) که حاصل تطور و تکوین زبان پهلوی است ،با اخذ مفردات زبان عربی و صرف آن در اسلو ب زبان ایرانی ،اندک اندک در مشرق فلات ایران شکل گرفت ونضج یافت وبه زبان ادبی به دیوانی بدل شد . کمااینکه نخست از لهجه‌های شرقی ایرانی مانند سُغدی وخوارزمی اثر پذیرفت ووقتی به مغرب آمد از لهجه‌های غربی ایرانی مانند آذری _ پهلوی ،کُردی ،تالشی وآرانی اثر پذیرفت و زمانی که به جنوب فلات رفت از لهجه‌های جنوبی ایرانی به مانند لُری و خوزی وزبان محلی ایالت فارس که شاخه ای از زبان پهلوی بوده و نمونه آن را درمُلَمّعات سعدی می‌بینیم ،اثر پذیرفته است . همچنان که سخنوران شعر دری در خراسان مانند انوری و دقیقی و رودکی وفردوسی و در آذربایجان و قفقاز مانند قطران تبریزی و خاقانی شروانی ونظامی گنجه‌ای ،مسبوق به پیش از ایالت فارس مانند سعدی و حافظ هستند . بنابراین همه لهجه‌های ایرانی وبطریق اولی همه اقوام ایرانی در شکل‌گیری زبان دَری و حتی در قواعد فونتیک و آوایی آن سهیم و شریک هستند . زبان دری حاصل تطور و تکوین زبان پهلوی است و ما می‌دانیم که گویش‌های مختلف زبان پهلوی در سرتاسر فلات ایران روان بوده است . لذا انتساب آن به قوم یا ایالتی خاص و نام‌گذاری تاجیکی یا فارسی ،نادرست وغیرعلمی است . زبان دری ،زبان ادبی و دیوان‌سالاری و همچنین زبان آموزشی و نوشتاری همه ایرانیان بوده و گویش‌های محلی، هرگز زبان نوشتاری وآموزشی نبوده‌اند.واین امر محصول دوران مدرن نیست چه آنکه زبان دری پیش از برآمدن دولت مدرن در ایران زبان نوشتاری و آموزشی بوده است . حال سؤال این است : چرا این زبان فارسی خوانده شد ؟در دوران کهن قلمرو مادها راکشور ماد وقلمرو پارت ها را کشور پارت وقلمرو بارس ها را کشور پارس می‌خواندند. گرچه همه آن‌ها تیره های ایرانی واز یک ریشه مشترک بودند . پارس ها یکی از تیره های ایرانی، دولت بزرگ هخامنشی وساسانی را بنا نهادند . لذا در دوران باستان کل کشور ایران را پارس می‌خواندند. در دوران اسلامی ،مورخین وجغرافی نویسان نیز، همه کشور را »مملکت الفُرس« وبه تبع آن همه گویش‌های ایرانی راکه ازیک ریشه مشترک بودند ،»لُغت الفُرس«خواندند . تا چندی پیش، اروپاییان ،ایران رابه نام »پرشیا« می‌شناختند . در دوره پهلوی اول و به درستی، چنین نام‌گذاری منسوخ شد . لیکن در پی آن،باالقاعده می‌بایست نام زبان نیز ،از فارسی به ایرانی و به شکل علمی‌تر ،زبان دَری تغییر می‌یافت . چه آنکه این زبان مختص قوم یا ایالت فارس نیست. همچنان که کل کشور ایران مختص قوم یا ایللت فارس نیست. پس بنابراین ،ادعای قوم گرایان مبنی بر اینکه گویا قوم فارس زبان و فرهنگ خود را بر دیگران تحمیل کرده است، مبنای علمی و تاریخی ندارد .
صالح کامرانی از دیگر شرکت کنندگان برنامه پرگار،مواضعی تندتر ورادیکال تراز دیگران دارد .سخنان او دقیقاً همان سخنانی است که در تلویزیون ماهواره‌ای گوناذ TV و با اهداف نفرت پراکنی قومی مطرح می‌شود ومملوازوارونه گویی،تحریف وعوام‌فریبی است .» گویا مردم آذربایجان، تحت ستم فارس‌ها قراردارند! آذربایجانی‌ها حق ندارند برای فرزندان خود نام ترکی برگزینند.آذربایجانی‌های تحت ستم برای امرار معاش ناچارهستند در مناطق گرمسیری مانند بنادر جنوب کشورعملگی کنند. توزیع درآمد در ایران بر مبنای نیازها نیست و مناطق فارس نشین بیشتر بودجه کشور را می‌بلعند ! گویا دریاچه ارومیه را هم فارس‌ها خشکانده اند! قبل از برآمدن ایران مدرن ،آذربایجان کشوری مستقل بوده ! و نهضت مشروطه و قیام شیخ محمد خیابانی و حکومت یک ساله فرقه دموکرات به سرکردگی پیشه وری ،تلاش آذربایجانی‌ها برای استقلال از ایران بوده ! که همة این حرکت‌ها توسط دولت مرکزی فارس‌ها سرکوب شده است ! بزعم صالح کامرانی بهترین راه برای تضمین دستاوردهای انسانی، روی کار آمدن یک حکومت استقلال‌طلب در آذربایجان است« !
نگارنده قصد پاسخ به چنین دعاوی بی‌پایه و اساس را ندارد .اما محض اطلاع صالح کامرانی باید بگوییم : خشک‌سالی و مشکلات اکوسیستمی در سالیان اخیر یک موضوع منطقه‌ای است و فقط مختص ایران نیست وحل آن نیز نیاز به مدیریت کلان و ملی دارد نه مدیریت منطقه‌ای . کمااینکه نخستین مصوبه‌ هیئت دولت آقای روحانی حل مسئله دریاچه ارومیه بوده است . اما ظاهراً قوم گرایان وبه طور اخص پان ترکیست ها هیچ علاقه‌ای به حل مشکلات اقتصادی و زیست‌محیطی و توسعه‌یافتگی در آذربایجان ندارند چون اگر چنین باشد دیگر مستمسکی برای به‌راه انداختن اختلافات قومی و قبیله‌ای و طرح دعاوی واهی نخواهند داشت . گرچه برای نفرت پراکنی قومی از هر ابزاری مانند زبان مادری ،موسیقی محلی وفوتبال باشگاهی بهره می‌برند . آذربایجان هیچ‌گاه از پیکره ایران مُنتزع نبوده و در طول تاریخ، هرگز چنین کشوری با چنین نامی وجود نداشته . سرزمینی که در ماورای رود ارس ،طی معاهدات ننگین گلستان و ترکمنچای از ایران جدا شد ،در متون تاریخی آلبانیا وآران نام داشته که نام جعلی جمهوری آذربایجان را بر خود نهاده و حق اعتراض به چنین نام‌گذاری جعلی همواره برای دولت و ملت ایران محفوظ است . برخلاف ادعای صالح کامرانی ،نهضت مشروطه نه در راستای استقلال‌طلبی ،بلکه در جهت حفظ تمامیت ارضی کشور صورت پذیرفت و علاوه بر آذربایجانی‌ها ،بختیاری ها،گیلانی‌ها ،خراسانی‌هاو قفقازی هاو همه اقوام ایرانی در آن مشارکت داشتند . ستارخان سردار ملی ،از نصب بیرق روس بر سر در خانه‌اش خودداری کرد و آرزو داشت که هفت کشور زیر بیرق ایران باشند ثقةالاسلام در حالی که فریاد »جاوید ایران «سر می‌داد ،اعدام شد . بنابراین معرفی نهضت مشروطه به عنوان یکحرکت قوم‌گرایانه یا هویت طلبی قومی ،کمال ناآگاهی است . همچنین است قیام شیخ محمد خیابانی که در راستای حفظ استقلال ایران و جلوگیری از مداخلات انگلیس و روس بود. بیانیه اوکه در۱۹فروردین ۱۲۹۹ در تبریز صادر شد ،موید این مدعاست. هم او بودکه در اعتراض به نام‌گذاری جعلی آرّان به جمهوری آذربایجان توسط مساواتی ها، به اهداف الحاق گرایانه آنان پی‌برد و آذربایجان راستین را»آزادیستان«نامید . جالب‌ترین بخش از سخنان صالح کامرانی در تلویزیون BBC ،اظهارنظر اودر مورد فرقه اجنبی ساخته دموکرات به سرکردگی جعفر پیشه وری است . جدیدترین اسناد منتشر شده از آرشیوهای محرمانه شوروی پس از فروپاشی آن کشور ،به خوبی حکایت از این دارد که فرقه دموکرات در۲۵_۱۳۲۴ وپس از پایان جنگ دوم و خودداری ارتش سرخ شوروی از خروج از بخش‌های شمالی ایران ،در واقع ساخته و پرداخته شخص استالین و در راستای اهداف استعماری شوروی کمونیستی بوده است. مرامنامه آن در شوروی تهیه شد و به پیشه وری ابلاغ گردید . هدف از به راه انداختن فرقه،جدا کردن آذربایجان از ایران والحاق آن به شوروی بوده. حمایت مالی و تسلیحاتی شوروی از فرقه دموکرات و شخص پیشه وری بر کسی پوشیده نیست . حتی لباس اعضای فرقه ،همان لباس سالدات های روسی بود. هم‌زمان در کردستان و به سرکردگی قاضی محمد فرقه دموکرات دیگری توسط شوروی راه‌اندازی شد که آن هم در راستای اهداف استعماری والحاق گرایانه شوروی بود .
با اولتیماتوم دیگر کشورهای پیروزجنگ و شکایت ایران به مجامع بین‌المللی ،ارتش سرخ ناچار به ترک ایران شد واین چنین بود که ناقوس مرگ فرقه به صدا درآمد . با خروج ارتش سرخ ،فرقه‌ای ها که فاقد هر گونه پایگاه اجتماعی بودند توسط مردم آذربایجان قلع‌وقمع شدند. حتی پیش از رسیدن ارتش ایران ،تبریز به دست مردم افتاده بود . پیشه وری و دارودسته‌اش به شوروی گریختند . بسیاری از آنان از میهمان‌نوازی استالین وباقراُف بهره‌مند وبه سیبری تبعید شدند !. پیشه وری در یک سانحه ساختگی اتومبیل جان بی مقدارش را نیزاز دست داد، چون تاریخ مصرفش به پایان رسیده بود و محض اطلاع صالح کامرانی باید بگوییم،این سرنوشت محتوم همه کسانی است که با طناب اجنبی به ته چاه رفته اند.
سیمین صبری وفرهنگ جهان پور،راه حل مشکلات ایران را،برقراری یک نظام فدرال می‌دانند!. اما آیا فدرالیسم در جامعه در هم تنیده ایران قابل اجراست ؟»ایمانوئل کانت «تشکیل دولت‌های فدرال رادر راستای صلح جهانی و مبتنی بر اشتراکات می‌داند نه اختلافات . واحدهای کاملا مستقل که دارای حدود و ثغور جغرافیایی شناخته شده هستند در راستای منافع مشترک ،دور هم جمع می‌شوند و بخشی از اختیارات خود را به دولت فدرال واگذار می‌کنند . نظیر آنچه در آلمان و آمریکا رخ داده است . فدرالیسم دارای استاندارد مشخص جهانی نیست اما به شکل مدرن ،دولت فدرال ،سیاست خارجی و پول واوزان وارتش و نیروی نظامی راتحت نظارت و کنترل دارد و در باقی موارد از آن جمله حوزه قضایی وحقوقی ،ایالات ،خود دارای قوانین داخلی هستند . ممکن است عملی دریک ایالت جرم تلقی شودودر ایالت دیگر جرم نباشد . به طریق اولی نخستین لازمه تشکیل یک نظام فدرال مشخص بودن حدود و ثغور جغرافیایی ایالات آن است. سوالی که متبادر میشود این است: فدرالیسم جغرافیایی در کشوری مانند ایران که ملتی یکپارچه و در هم تنیده دارد چگونه اجرا خواهد شد ؟موقعیت اقوام ایران هیچ‌گاه دارای حدود و ثغور جغرافیایی مشخصی نبوده است. تقسیمات اداری و استانی نیز که محصول دوران مدرن است دربرگیرنده و معرف مفهوم هویتی نیست و عمدتاً برای بودجه بندی و تقسیمات اداری صورت پذیرفت است . در استان‌هایی مانند آذربایجان غربی که بخش‌هایی از آن پیش از تقسیمات اداری واستانی و از دیرباز، کُردنشین بوده اند ،مرزبندی‌های قومی چگونه انجام خواهد شد ؟ایجاد مرزهای تصنعی بین اقوام ایرانی به اختلافات دامن خواهد زد و نتیجه‌ای جز ایجاد نزاع و کشمکش بر آن متصور نیست . ایران ملک مشاع است و همه اقوام در جای‌جای آن سهیم و شریک اند و همه اقوام ایرانی در قالب یک ملت تعریف می‌شوند . تمرکززدایی لازم است اما هر الگویی لزوماً در همه جا الگوی موفقی نیست . تمرکززدایی در ایران می‌تواند با الگوهای بومی نظیر انجمن‌های ایالتی و ولایتی که در قانون اساسی مشروطه پیش‌بینی شده بود و اجرای آن ناتمام ماند صورت پذیرد . مفهومی که از واژه اقوام در غرب متبادر می‌شود با مفهومی که در ایران می‌یابد متفاوت است .
ترویج قوم‌گرایی و ایجاد اختلافات قومی و قبیله‌ای ،دسیسه‌ای برای تضعیف ایران و از بین بردن وحدت ملی ایرانیان است .کمااینکه »روناباکر«عضو کنگره آمریکا ولابی آیپک،آن را بهترین راه تضعیف ایران می‌داند و طی نامه‌ای به »هیلاری کیلینتون« وزیر خارجه وقت آمریکا ،جدا کردن آذربایجان از ایران را توصیه می‌کند و»دانارورابچر«ازضرورت صرف بودجه برای نفوذ هرچه بیشتر در آذربایجان و بلوچستان ایران سخن می‌راند . این چنین است که تلویزیون BBC با استفاده از رسانه برتر در راستای تلقین خواسته‌های خود ومهندسی افکار عمومی در ایران گام برمی‌دارد .

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۳ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۴:۳۶ ق.ظ

دیدگاه


3 × دو =