اگرمردم ندانندکمانچه و سه‌تار چیست مقصرتلویزیون است

اگرمردم  ندانندکمانچه و سه‌تار چیست مقصرتلویزیون است

گروه فرهنگی: یکی از مشاغل مهم اما کمتر مورد توجه در عرصه موسیقی سازسازی‌ست. بی‌شک با وجود سازهای استاندارد و با کیفیت است که نوازندگان آماتور و مطرح امکان فعالیت و تولید و اجرای آثار با اهمیت و با کیفیت را پیدا می‌کنند.
ندا شیروی یکی از معدود بانوانی‌ست که در زمینه ساخت ساز فعالیت می‌کند. او درباره مصائب و سختی‌‌های شغلی سازسازان می‌گوید: سازنده باید علاوه بر هنر ساز سازی بازاریابی بلد باشد. سازنده اگر همه این موارد را بلد هم باشد باید ارتباط خوبی با نوازندگان داشته باشد و اعتبار کسب کند. در این میان من بر اساس سفارشاتی که دریافت کی‌کنم، سازهای مورد علاقه آنها را می‌سازم.
فعالیت در عرصه سازسازی را از چه زمانی آغاز کردید و تحت نظر کدام استاد یا استادان آموزش دیده‌اید؟
من در سال ۱۳۸۱ پا به عرصه سازسازی گذاشتم و پس از دوره‌ای شش، هفت‌ماهه فعالیتم را متوقف کردم و از سال ۱۳۸۳ به صورت جدی آن را در کارگاه سازسازی میراث فرهنگی آغاز کردم. پس از آن نزد استاد بیاض امیرعطایی که آموزش دیدم. ایشان در مکتب‌خانه میرزا عبدالله کارگاهی داشتند که به آنجا می‌رفتم. استاد امیرعطایی در دهه هشتاد مسئول کارگاه سازسازی میراث فرهنگی بودند و حال مسئول کارگاه ساز موزه موسیقی هستند. ایشان جزو معدود آدم‌هایی هستند که بدون بخل همه تجربیاتشان را در اختیار هنرجویان می‌گذارند.
به عنوان یک خانم شغلی را انتخاب کرده‌اید که ظاهرا مردانه است و سختی‌های خودش را دارد. وضعیت زنان در حرفه سازسازی چگونه است؟
در آن مقطع که ساخت ساز را آغاز کردم، یعنی سال ۱۳۸۳، تعداد سازندگان خانم بسیار کم بود و تنها یک خانم در این زمینه فعالیت می‌کرد و ساکن تبریز بود. در سومین نمایشگاه «سازخانه» که در دی ماه برگزار شد، سه یا چهار خانم حضور دارند که همگی آنها شاگردان استاد امیرعطایی هستند. کلا علاقه خانم‌ها به شغل سازسازی بیشتر شده است. به‌طور مثال در فضای مجازی صفحه‌ای دارم که به فعالیت‌های کاری‌ام اختصاص دارد. خیلی از خانم‌ها در آن صفحه به من پیام می‌دهند و می‌گویند به حرفه سازسازی علاقمند شده‌اند و اغلب از من می‌پرسند که چگونه می‌توانند شروع کنند. این توجه و علاقه خانم‌ها برایم جذاب است و باعث امیدواری است. البته سازسازی شغل سنگینی است. بخصوص اگر سازنده بخواهد صفر تا صد ساخت (یعنی از تهیه کنده و چوب و برش تا ساخت نهایی) را خودش انجام دهد. شخصا همه مراحل ساخت را خودم انجام می‌دهم.
اینطور به نظر می‌رسد که سازندگان سازهای ایرانی و غیرایرانی در مقایسه با دیگر اصناف و مشاغل با یکدیگر تعامل ندارند و به اصطلاح یکدست نیستند. دلیل این عدم اتحاد چیست؟
درباره عدم و اتحاد سازندگان ساز باید بگویم به نظرم ما ایرانی‌ها کلا در کارهای گروهی، مسائل و مشاغل و اتفاقات حرفه‌ای ارتباطات مداوم و تعاملات لازم را نداریم و هرچه می‌گذرد این عدم مراودات کمتر می‌شود. پیش‌تر یعنی همین چهل، ‌پنجاه سال پیش می‌دیدم که مثلا فیلمساز و نوازنده و نویسنده و ادیب در مکانی گرد هم می‌آمدند و دور یک میز می‌نشستند و تعامل می‌کردند. امروز آن تبادل افکار و آن دیالکتیک و گفتمانی که باید باشد و لزومش احساس می‌شود به کلی حذف شده است. در عرصه سازسازی نیز همین وضعیت وجود دارد. این کاستی‌ها شاید در حرفه سازسازی بیشتر به چشم بیاید، زیرا سازندگان هرکدام کارگاهی دارند و در خلوت خودشان کارشان را می‌کنند.
دلیل عدم شناخت مردم نسبت به سازهای ایرانی چیست؟
یکی از بزرگترین دلایل این اتفاق این است که متاسفانه صداوسیما به موسیقی توجهی ندارد و هیچ‌کدام از سازهای ایرانی را نمایش نمی‌دهد. این عدم توجه به مهجور ماندن موسیقی و سازهای ایرانی منجر شده است. واقعا خیلی بد است که برخی نمی‌دانند کمانچه چه سازی است و حتی سه‌تار را نمی‌شناسند! واقعا تصورم این بود که سه‌تار نسبت به دیگر سازهای ایرانی همه‌گیرتر و شناخته‌ شده‌تر است اما در واقع اینگونه نیست.
سازندگان ساز به لحاظ صنفی چه وضعیتی دارند و خانه موسیقی تا چقدر از آنها حمایت می‌کند؟
اتفاقا در «خانه موسیقی» و در مقایسه با دیگر بخش‌های آن، کانون سازندگان ساز به لحاظ صنفی از بقیه فعال‌تر است. می‌توان گفت کانون سازندگان ساز یکی از فعال‌ترین کانون‌های حال حاضر «خانه موسیقی» است. خوشبختانه، کانون سازندگان ساز به طور دائم با سازندگان در تعامل است. روند برقراری و ایجاد چنین تعاملاتی هم سخت نیست؛ یعنی هر سازنده‌ای که اراده کند می‌تواند به »خانه موسیقی« و کانون سازندگان برود و با توجه به کیفیت کارش درجه هنری بگیرد. این امکان برای تمام سازندگان فراهم است. اما خب واقعیت این است که کلا به دلیل دیدگاهی که نسبت به موسیقی وجود دارد، این هنر همواره مهجور بوده و این مهجوریت بر کم و کیف آن و نحوه فعالیت فعالان تاثیر گذاشته است. البته طی این سال‌ها، دید همگان نسبت به موسیقی بهتر شده، اما هنوز می‌بینیم برخی از خانواده‌ها و والدین از ورود فرزندانشان به عرصه موسیقی ممانعت می‌کنند و اغلب آنهایی که به موسیقی علاقه‌ دارند نیز بیشتر از سازهای ایرانی،‌ سازها و ابزارآلات غربی را می‌شناسند و به یادگیری آنها گرایش دارند. به هرحال مردم باید سازهای ایرانی را ببیند و بشنوند تا با آنها آشنا شوند و به یادگیری‌شان تمایل نشان دهند که اینگونه نیست.
کمی درباره کاستی‌ها و دشواری‌هایی که سازسازان با آن مواجه هستند، بگویید.
موضوع اول اینکه هنوز میان استادان نوازنده و کسانی که در موسیقی دستی بر آتش دارند این مسئله وجود دارد که سازسازی هنر است یا صنعت! آیا سازندگان ساز نجار هستند یا اینکه هنرمندانی هستند که خلق می‌کنند. این مقوله مهم چند سال پیش توسط استادان به نام نیز مطرح شد و همین موضوع باعث مهجور ماندن بیشتر ساز سازها در عالم هنر شد.
به نظر خودتان سازسازی هنر است یا صنعت؟
شخصا نظرم این است که پنجاه پنجاه است. یعنی اینکه سازنده هم باید کار با چوب و ابزار را بلد باشد و پنجاه درصد بعدی خلق هنر و ابراز خلاقیت است. سازنده با رعایت همه قوانین حتی دو سازش شبیه هم نمی‌شود و همه چیز مانند دیگر هنرها به این بستگی دارد که سازنده در لحظه خلق ساز چه حال و هوایی دارد.
با توجه به وضعیت فعلی هنر و اقتصاد آیا می‌توان سازسازی را شغل تلقی کرد؟
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایلنا، شخصا شغلم سازسازی است. یعنی منبع درآمدم است و خب سخت است. سازنده باید علاوه بر هنر سازسازی بازاریابی بلد باشد و جنسش را پرزنت کند. سازنده اگر همه این موارد را بلد هم باشد باید ارتباط خوبی با نوازندگان داشته باشد و طی سال‌های فعالیتش کسب اعتبار کرده باشد.
علاوه بر اینها مدتی است سبد خانوارها نیز بر کسب درآمد سازندگان تاثیر گذاشته است. من و برخی از نوازندگان انبوه‌ساز نیستیم و بر اساس سفارشاتمان اقدام به ساخت ساز می‌کنیم و بی‌شک وضعیت معیشتی مردم بر کسب درآمدمان تاثیر می‌گذارد.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۳ ق.ظ

دیدگاه


سه − 1 =