انتخابات کرامت محور حافظ جایگاه والای انسان
محمد حسن عرب زاده
گروه جامعه : یکی از شاخصهایی که نشاندهنده کرامت انسان و توجه به جایگاه بالای انسان است، میزان آگاهی داشتن و آگاهی دادن به انسان میباشد، انسانی که با آگاهی قدم بر میدارد در مقایسه با انسانی که جاهلانه عمل میکند ارزش و کرامت فزونتری حایز شده است، و هنگامی که دانشی از انسانی دریغ میشود و چشم او بر حقایقی بسته نگه داشته میشود، یا با خدعه و چشمبندی، حقایق بر او دگرگون جلوه شود، او نه فقط تحمیق شده است بلکه بدترین تحقیر در حق او روا شده است.
از شاخصهای دیگری که با آن به سنجش کرامت انسانی میپردازیم، شاخص آزادی و انتخاب آزادانه است. آزادی اراده و انتخاب یکی از مقومات اصلی انسانیت و یکی از فصول ممیزه انسان از سایر موجودات زنده است، و همان ملاک تکلیف الهی و پاداش و عقاب میباشد.
سومین ملاک که با آن به سنجش کرامت انسانی پرداخته میشود، حفظ عرض و آبروی افراد و منزلت اجتماعی ایشان است.
بررسی هر رفتار یا ساختار با توجه به این شاخصها نشان میدهد که آن رفتار یا ساختار چقدر به کرامت انسانی نزدیک است و چقدر از کرامت انسانی فاصله گرفته است؛ یکی از ساختارهایی که در نظام مردم سالاری دینی وجود دارد و میتواند از منظر کرامت انسانی مورد سنجش قرار گیرد، ساختار انتخابات است، میتوان ساختار انتخابات را به گونهای طراحی کرد که در فرایند آن کرامت انسانی افراد جامعه ارتقاء یابد. شاخصهای ذیل را با توجّه به ملاکهای فوق و برای رسیدن به یک ساختار انتخاباتی کرامت محور مورد بررسی قرار میدهیم:
آگاهی یکی از شاخصهای عمده کرامت انسانی است، انسان دانا از جایگاه بالا و والائی در هندسه کرامت برخوردار است، کسی که به او دانائی اعطا شده در واقع مورد اکرام قرار گرفته است و کسی که از نعمت دانائی محروم شده است، از والاترین کرامتها محروم شده است.
ضرورت علم و دانائی در انتخابات امری بدیهی و روشن است، زیرا هر انتخابی در زندگی انسانی اگر بخواهد انتخابی موفق باشد نیازمند علم و شناخت پیرامون موارد انتخاب است، اگر انسان حقّ انتخاب دارد بالتبع حقّ علم و شناخت اطراف انتخاب را نیز دارد، زیرا اگر بگوییم شما حقّ انتخاب داری اما حقّ علم به اطراف قضیه را نداری، چنین انتخابی مستلزم لغو است؛ برای فرار از این لغویت باید برای انتخاب کنندگان حقّ شناخت پیرامون موارد انتخاب را نیز قائل شد، از این رو در ساختار »انتخابات کرامت محور« برای آنکه افراد جامعه، انتخابی آگاهانه و منزّه از جهل داشته باشند باید ابزارهای لازم جهت رسیدن ایشان به علم و شناخت کافی میسّر شود.
علم و آگاهی، هم برای شناخت جریانات فکری جاری در فضای انتخابات لازم میشود و هم برای شناخت افراد بدون انتسابشان به جریان خاصّی که در آن قرار دارند، هر دو این شناختها لازم و ضروری است، زیرا افراد وقتی میخواهند انتخاب کنند حقّ دارند هم نسبت به احوال شخصیه نامزد مورد انتخاب و هم نسبت به فکر ایشان، شناخت کافی داشته باشند از این رو هر چه به این شناخت کمک کند جزو شاخصهای مثبت این ساختار محسوب میشود، و هر چیزی که انتخاب کنندگان را از این شناخت محروم کند یا آنان را اغراء به جهل کند از شاخصهای منفی این ساختار محسوب میشود. شاید در زندگی روزمره و تعاملات اجتماعی معمول، نیازی به دانستن سوابق افراد نداشته باشیم بلکه در این موارد تجسّس از سوابق و ویژگیهای افراد، ناپسند است، اما همین امر در مساله انتخابات امری اجتناب ناپذیر میشود، زیرا وقتی به کسی حقّ انتخاب داده شد باید حقّ شناخت اطراف مورد انتخاب نیز داده شود؛ لذا یکی از ضروریات عرصه انتخابات، نهادی است که متکفّل اطلاع رسانی در مورد افراد و جریانات موجود در میدان انتخابات میباشد، امروزه در جامعه ما بخشی از این کارکرد، با تبلیغات نامزدها جبران میشود، ولی طبیعی است که تبلیغات نامزدها، همواره از شفافیت لازم برخوردار نیست و افراد هر یک به نوعی در صدد مخفی کردن عیوب خویش و ابراز صلاحیت خویش برای تصدّی پستهای حکومتی هستند، شاید بتوان به نهادهای اطلاعاتی که از افراد اطلاعات خاص و احیانا محرمانه دارند اجازه داد که در این موارد حساس در پاسخ به استعلامات شهروندان در مورد افراد و جریانات، به ایشان پاسخ مثبت دهند، زیرا طبق قواعد شرعی و فقهی در هنگام مشورت میتوان برخی از اطلاعاتی که در تصمیمگیری صحیح مستشیر تعیین کننده است، از طرف مشاور به او منتقل گردد؛ طبعا در امر مهمی مانند سپردن امور جامعه به افرادی که نامزد تصدی این مسئولیتها هستند این قاعده جاریست، و نهادهای اطلاعاتی میتوانند در پاسخ به استشاره شهروندان، مسائلی که از نامزدها بر ایشان پوشیده است، آشکار کنند
این مقتضای قاعده در امور فردیست و مقتضای ضرورت آگاهانهبودن انتخاب شهروندان میباشد، لکن این امر مستلزم مفسدهایست که نه فقه و شریعت رخصت آن را میدهد نه عقل جامعهنگر عقلاء، آبروی افرادی که روزگاری اهل گناه و معصیت بودند، به باد میرود و حیثیت ایشان برای ادامه حیات اجتماعی مخدوش میشود، گناه و یادآوری آن در جامعه شیوع پیدا کرده و گناه سبک شمرده میشود، و هزاران اثر اجتماعی ناگوار دیگر در جامعه پدیدار میشود، برای خروج از این محذور و تامین آگاهانه بودن انتخاب و نهاد انتخابات، پیشنهادی عاقلانه و مدبرانه خود را بر عقل تصمیمگیران تحمیل میکند، و آن اینکه نهادی به نیابت از مردم و همه منابع الزام بخش حقوقی، قبل از همه به بررسی سوابق نامزدهای انتخاباتی بپردازد، و صلاحیتهای ایشان را بررسی کند تا میدان رقابت برای انتخابات را به صالحان واگذار کند، این همان کاریست که امروز در نظام اسلامی ما شورای نگهبان انجام میدهد، اگر کسی نمیتواند معقول بودن جایگاه شورای نگهبان را بپذیرد قاعدتا باید اجازه دهد تا نهادهای اطلاعاتی سوابق و تعلقات ریز و درشت او را روی دایره بریزند تا مردم آگاهانه تصمیم بگیرند.
صدق و راستی در تبلیغات نماگر اصلی آگاهی محوری در یک انتخابات است، صداقت از ارزشهای انسانی است که در همه جوامع مورد مطالبه و درخواست همهی افراد جامعه است، اصلی که میتواند ساختار انتخابات و تبلیغات انتخاباتی در جوامع را تحکیم ببخشد و اعتماد مردم را به خود جلب کند، صداقت و راستگویی احزاب و نامزدهای انتخاباتی است، در پرتو صداقت است که میتوان امیدی به ادامه روند اصلاح در جامعه داشت، عاملی که بیش از همه موجب کاهش مشارکت سیاسی مردم در انتخابات و عرصههای حضور سیاسی میشود دروغگویی و کذب نامزدها و احزاب سیاسی در سخنان و برنامههایشان میباشد، ضروریست کذب و دروغ و خدعه در انتخابات را جرم سیاسی بدانیم که موجب اضلال و گمراهی سیاسی آحاد جامعه میشود.
یکی از شاخصهای مثبت انتخابات آگاهی محور، شفافیت در موضعگیریها، سخنرانیها، و برنامههای تبلیغاتی نامزدها و احزاب سیاسی میباشد، شفافیت: یعنی سخن، وعده و برنامهای که یک شخص یا حزب سیاسی مطرح میکند دارای ابهام نباشد و به گونهای واضح و بیپرده مقصود اصلی خود را بیان کند، عدهای برای اینکه متّهم به دروغگویی نشوند با سخنان دو پهلو و مبهم برنامههایی را مطرح میکنند، تا بتوانند در هنگام اجرا یا مقصود اصلی خود را اجرا کنند یا اینکه از عدم اجرای وعده خود طفره روند لذا شفافیت سخنان و مواضع و برنامهها یک نماگر برای میزان آگاهی محوری در یک برنامه تبلیغاتی میباشد.
همانگونه که آزادی از نماگرهای اصلی کرامت انسان محسوب میشود، در فرایند تشکیل دولت کریمه نیز یکی از نماگرهای اصلی کرامت در انتخاباتی که منجر به تشکیل این چنین دولتی میشود، آزادی در انتخاب شدن و انتخاب کردن میباشد، انتخابات بدون آزادی معنا ندارد، هنگامی که به کسی »حقّ انتخاب« داده میشود در فحوای این حقّ، حقّ دیگری نهفته است که همان »حق آزادی انتخاب« است، بنابراین واژه »انتخابات آزاد« اولاً شامل آزادی انتخاب کردن و ثانیاً شامل آزادی انتخاب شدن میشود.بدیهی است که منظور ما از آزادی، آزادی در چارچوب هنجارهای جامعه دینی و در چارچوب ضوابط دینی میباشد، و منظور ما از این مفهوم بیشتر نفی »اکراه« و »اجبار« است، تامین این قسمت از انتخابات بیش از آنکه متوجه نهادی مانند شورای نگهبان باشد متوجه نهاد احزاب و کسانی هست که افرادی را برای عرصه انتخابات دعوت به عرصه میکنند، گاهی ممکن است حزب و گروهی اسیر مافیای درون گروهی شود و برخی از افراد آلوده و فاسد العقیدهاش را به عنوان نامزد به طرفدارانش معرفی کند، در این صورت اگر این افراد از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت شدند، این شورای نگهبان نیست که فضای انتخاب را محدود کرده است، زیرا فرض این است که شورای نگهبان به وظیفه خود عمل کرده است، اشکال از گروههاست که افراد سالم و صحیح العقیدهای را به عرصه نامزدی نکشانده است.
از جمله نماگرهای انتخابات آزاد میتوان به نماگرهای ذیل اشاره کرد:
آزادی در انتخابات وقتی به تکامل میرسد که برای همه افراد حایز شرایط، نامزد شدن یا همان کاندیداتوری، آزاد باشد، زیرا وقتی آحاد جامعه با دایره وسیعی از نامزدها با گرایشات و افکار متنوع مواجه هستند طبیعی است که واجد آزادی بیشتری میباشند، مانند وقتی که وارد یک فروشگاه بزرگ با محصولات متنوع، میشویم در مقایسه با زمانی که وارد یک فروشگاه کوچک میشوید که منحصر در محصولات اندکی هست؛ در صورتی آزادی انتخاب معنا دارد که رای دهندگان با نامزدهای متعددی مواجه باشند و از بین ایشان نامزد مورد نظر خود را انتخاب کنند، بنابراین تعدّد و تنوّع نامزدها و احزاب میتواند نماگر آزاد بودن انتخابات باشد.
گاهی برخی از رجال سیاسی با دو قطبی کردن فضای سیاسی جامعه قصد توجه مردم به سمت دو قطب مطرح را دارند در حالیکه چه بسا هر دو قطب مطرح در اشتباه باشند و حرف حق در ناحیهای دیگر باشد، یا در پشت پرده هر دو قطب موجود، بازیگر واحدی صحنهگردانی کند؛ این از حیلههایست که همواره کاربرد داشته و دارد.
اگر فرصتهای تبلیغاتی ویژهای برای برخی از نامزدها در پرتو استفاده از امکانات عمومی وجود داشته باشد و سایر نامزدها از این امکانات محروم شوند، این امر به آزاد بودن انتخابات لطمه میزند زیرا این امر آزادی مبارزه تبلیغاتی در شرایط برابر را از برخی نامزدها گرفته است، همین قدر تبعیض کافی است تا آزاد بودن انتخابات مخدوش شود. گاهی پول و امکانات مادی و تبلیغات پر زرق و برق گوش و هوش مردم را میرباید و آنان را بر انتخابی وادار میکند که در شرایط عقلانی و تفکر آزاد، چنین انتخابی نمیکردند
در صورتی میتوان گفت انتخابات در یک فضای آزاد برگزار میشود که جوّ عمومی جامعه از ارعاب و اخافه یا تطمیع عاری باشد، زیرا با ارعاب و تطمیع اختیار آزاد رای دهندگان خدشه دار میشود و ایشان تحت این شرایط به تصمیمگیری میپردازند، گاهی ارعاب موجب اختلال به آزادی روانی افراد جامعه در انتخاب خود میشود، به این صورت که فرد تحت شرایط رعب و ترسِ از دست دادن حقوقی که واجد آن میباشد، مجبور به انتخاب شود.
عدهای با تطمیع افراد جامعه، راه وصول خود به مناصب حکومتی را آسان میکنند، واقعیتِ تطمیع، چیزی جز تحمیق و انداختن غل و زنجیر بر گردن ضعفای جامعه نیست، و این در تضادّ کامل با کرامتِ انسانی است؛ از اینرو هر گاه در جامعهای تطمیع وجود داشت، نشان دهنده پایمال شدن کرامت انسانی در آن جامعه میباشد. تطمیع، گونههای متفاوتی دارد، گاهی افراد با وعده کمک مالی و پول تطمیع میشوند، گاهی با وعده مناصب حکومتی یا مشاغل ویژه، هر دو نوع تطمیع موجب سلب آزادی عقل، در انتخاب آزادانه و عاقلانه میشود، از اینرو لازم است با تطمیع و رواج آن از سوی داوطلبان انتخابات جلوگیری شود.
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۶:۵۹ ق.ظ