امنیت غذایی حلقه اتصال کشاورزی و اقتصاد مقاومتی
مجتبی پالوج
گروه گزارش:فارغ از الزامات اقتصاد مقاومتی یکی از مهم ترین مسائلی که در حوزه سیاسی و اقتصادی مدنظر قرار می گیرد، مسئله امنیتی است. در حوزه مسائل امنیتی وقتی شقوق مختلف امنیت را در کشور مورد توجه قرار میدهیم یکی از مولفهها و ابعاد بسیار موثر در مقاومسازی اقتصاد که در حقیقت اقتصاد مقاومتی را ایجاد می کند امنیت غذایی است. به اعتقاد ما در بحث اقتصاد مقاومتی مهمترین مسئله بحث امنیت غذایی و کشاورزی است؛ به عبارتی وجه غالب این دو حوزه، عزم در مسائل امنیتی و عزم در مولفه های سیاسی است.وقتی بحث امنیت غذایی بهعنوان یکی از مولفههای تعیین کننده در ایجاد امنیت ملی در نظر گرفته شود، نگاه به بخش کشاورزی با رویکرد اصلی مقداری متفاوت میشود. در بخش کشاورزی به شدت مرتبط به گشایش سرزمینی هستیم. در بخش کشاورزی به شدت مرتبط با منابع پراکنده شده در سرزمین هستیم. وقتی مجموع این مطالب ارتباط قوی با امنیت غذایی و مقاوم سازی دارد.از طرف دیگر هدف از اقتصاد مقاومتی تامین رشد پویا و بهبود شاخصها است که رشد بخش کشاورزی در تامین رشد پویا بسیار موثر است. در شرایطی که در سالهای گذشته، کشور به رشد حداقلی و حتی به منفی ۷ نیز رسید شاهد رشد مثبت بخش کشاورزی بودیم و این رشد به ما بسیار کمک کرد. منظور از رشد پویا در سطح کلان شاخصهای اقتصادی کشور و تولید ناخالص داخلی است. مطمئنا اگر شرایط رشد بخش کشاورزی مهیا باشد آنگاه بخش کشاورزی می تواند به عنوان هسته مرکزی سایر بخشهای پیشین و پسین، اقتصاد را به حرکت درآورد.در حال حاضر در اقتصاد ایران یک سوم کسب و کار کشور مرتبط با بخش کشاورزی است. درست است که غالب بخش کشاورزی کشور به صورت سنتی مدیریت میگردد ولی این بدان معنا نیست که مدیریت سنتی در بخش کشاورزی امری ناکارآمد باشد. تجربه نشان داده که کشاورزی سنتی امری لازم است. به اعتقاد من کشاورزی سنتی نیز واجد ارزشهای بسیاری است. بایستی در کشاورزی سنتی دانش، فناوری و تکنولوژی های جدید در امر تولید مشارکت نمایند. زیرا کشاورزی سنتی دانش بومی بسیاری دارد، بنابراین دارای ارزش است. در امر تحول بخش کشاورزی مسلما بایستی تکنولوژی، فناوری و دانش جدید به کمک کشاورزی سنتی آید تا بهره وری و کارایی را افزایش دهد و کشاورزی سنتی به طرف تجدد حرکت کند. یادآوری این نکته حائز اهمیت است که کشاورزی سنتی در کنار کشاورزی مدرن مکمل همدیگر هستند. تجربه و شرایط نشان داده که کشاورزی سنتی در شرایط صد درصد مطلق می تواند به حیات خود ادامه دهد ولی کشاورزی مدرن لزوما به طور صددرصد این امکان را ندارد.در ادبیات اقتصاد مقاومتی یکی از مسائل مورد توجه شاخصهای مقامسازی اقتصاد است. در اقتصاد مقاومتی مجموع اقدامات صورت گرفته بایستی منجر به ایجاد قدرت، استقلال و امنیت در بدنه اقتصاد شود و در سطح بدنه جامعه سبب گسترش عدالت شود. حلقه اتصال اقتصاد مقاومتی و اقتصاد بخش کشاورزی، امنیت غذایی است که خود آن مقدمهای بر امنیت کشور است. امنیت ملی مترتب شقوق مختلفی است که امنیت غذایی یکی از بخش های مهم و اساسی آن است. بنابراین نمی توان در معقوله امنیت ملی تعداد موشک ها افزایش یابد ولی به امنیت غذایی توجه نشود.در امنیت غذایی نباید نگاه سود وزیان به مسئله داشت بلکه همانند صنعت نظامی کشور بایستی فارغ از محاسبات کمی در سود و زیان نیازهای اساسی غذایی کشور در چارچوب امنیت ملی و امنیت غذایی در داخل کشور تامین گردد. این در حالی است که گاها ملاحظه می شود در تامین کالاهای اساسی بر مبنای اصل مزیت نسبی اقدام به واردات می شود. در اقتصاد کشاورزی باتوجه به روح اقتصاد مقاومتی سیاست های ابلاغیه آن اصل خود کفایی در کالاهای اساسی را باید پذیرفت. به امنیت غذایی در اسناد بالادستی استناد شده است اما متاسفانه به واژه خودکفایی اشاره نشده است. یکی از موانع بر سر توجه به اصل خودکفایی تفکر لیبرالی است که در برخی از نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز نفوذ کرده است.این در حالی است که مقام معظم رهبری به عنوان مطالبه کننده اول اقتصاد مقاومتی و اولین مروج مکتب فکری اقتصاد مقاومتی در تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی به صراحت به موضوع خودکفایی اشاره می فرمایند. ایشان میفرمایند بایستی زمینههای کاملا کفایت کننده فراهم شود. بنابراین به طور کلی بخش کشاورزی به دلیل آنکه در بعد امنیت ملی سبب امنیت سازی غذایی می شود، در تحقق اقتصاد مقاومتی مهم است و جایگاه تعیین کننده دارد. وسعت و دامنه بخش کشاورزی به گونهای است که مولفه های اصلی اقتصاد مقاومتی از جمله مولد بودن، درونزایی، بروننگری و … را پوشش میدهد و میتوان عینیت این مولفهها را در بخش کشاورزی جستوجو کرد.بخش کشاورزی در تقویت تولید ملی و ظرفیتهای صادراتی و ایجاد ارزش افزوده در کشور بسیار مهم و موثر است. زیربخش های تولیدی مانند زراعت، دام و شیلات از جمله زیر بخشهای تولیدی کشاورزی است. محصولات باغی نیز به لحاظ مزیتی، دارای ظرفیتهای بالفوه و بالفعل صادراتی میباشند که میتواند ارزش افزوده بالایی را در اقتصاد ملی ایجاد نمایند.
دولت به عنوان بزرگترین عنصر فعال در اقتصاد کشور نقش موثر و قابل توجهی در رشد و تقویتبخش کشاورزی در چارچوب اقتصاد مقاومتی دارد. دولت میتواند با استفاده از تمامی ظرفیتهای ممکن سختافزاری و نرمافزاری در بدنه خود زیرساختها و بسترهای لازم را جهت تقویت بخش کشاورزی و توسعه ظرفیتهای صادراتی فراهم نماید. مسئله مهمتری که در اولویت اول میباشد اعتقاد مسئولین به اهمیت بخش کشاورزی در تحقق اقتصاد مقاومتی است. تا زمانیکه این اعتقاد در بدنه دولت به صورت یک گفتمان جاری نشود، نمیتوان انتظار تدوین برنامه مدون در زمینه تقویت بخش کشاورزی داشت.امروزه کشورهای توسعه یافته، بسیار به بخش کشاورزی اهمیت داده میشود؛ به طور مثال کشورهای OECD حداقل روزانه ۱ میلیارد دلار از بخش کشاورزی خود حمایت میکنند. همچنین این کشورها به طور متوسط به میزان ۴۰ درصد ارزش کشاورزی، از بخش کشاورزی حمایت میکنند. لذا حمایتگرایی از کشاورزی در دنیای امروز امری متداول و ضروری است. این حمایت از بخش کشاورزی سبب شده تا محصولات این کشورها در بازارهای جهانی قابلیت رقابت داشته باشد.متاسفانه در دیدگاه برخی از کارگزاران نظام در حال حاضر بخش کشاورزی در اقتصاد مقاومتی جایگاهی ندارد. چرا که مولفههای اقتصاد مقاومتی برای آنها شناخته شده نیست. نمونه بارز این مسئله بسته خروج از رکود است. در حالی که اقتصاد مقاومتی چند سال است که از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده و اقتصاد کشاورزی در تامین امنیت غذایی نقش تعیین کننده دارد ولی در بستههای سیاستی خروج از رکود دولت هیچ اثری از بخش کشاورزی دیده نمی شود.علیرغم وجود ظرفیتهای فراوان در بخش کشاورزی، هنوز نتوانستهایم با نگاه درآمدزایی و به عنوان یکی از پایههای اصلی رشد به این بخش نگاه کنیم. علت اصلی غفلت تاریخی نسبت به مسئله کشاورزی است. متاسفانه بخش کشاورزی در اسناد بالاستی، سیاستها و برنامههای دولتها، چندان مورد توجه قرار نمیگیرد لذا به همین دلیل است که مدیریت حاکم در بخش کشاورزی که متوجه کشاورزان و فعالان این حوزه است، با بازدهی کم می باشد.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۶:۱۷ ق.ظ