اعتیاد معضلی دردناک در قشر کارگری

اعتیاد معضلی دردناک در قشر کارگری

گروه اجتماعی: نیاموختن مهارت‌های کافی در میان افراد جامعه موجب می‌شود آن‌ها گرفتار سوءمصرف موادمخدر شوند. آن‌ها مهارت کافی برای گرفتن تصمیم مناسب را ندارند. برای آن‌که بتوانند از توانایی‌های‌شان استفاده کنند و لذت ببرند مهارت کافی را ندارند. آن‌ها برای آن‌که بتوانند مسائل بیرون از خودشان را مدیریت کنند مهارت کافی ندارند. ما در کشورمان پیشگیری سطح یک نداریم؛ بنابراین مهارت حل مسئله را هم نداریم.
مهارت این را ‌که به‌درستی و به‌موقع تصمیم بگیریم و بدانیم عواقبش چیست نیاموخته‌ایم. من مطمئن هستم یک بخش از این مسائل به محدودیت‌ها و نبود نشاط و شادی برمی‌گردد. یاد نگرفته‌ایم چطور نشاط را در درون‌مان پیدا کنیم؛ علاوه‌بر این، مشکلاتی مانند فقر و محدودیت‌های زندگی هم باعث گرایش به اعتیاد خواهد شد، اما آن بخش از آموزش مهارت‌ها در این زمینه بسیار می‌تواند موثر باشد؛ چون می‌توانند خلاقیت‌های‌شان را پیدا کنند و درنهایت به شغل ایدئال و مناسب‌تری برسند.
همچنین می‌توانند مسائل‌شان را خودشان حل و فصل و مدیریت کنند و به بیرون از خودشان هم نگاه کنند. همیشه گفته‌ام وقتی فردی درگیر سوءمصرف شد، قطع سوءمصرف بسیار دشوار می‌شود. خود سوءمصرف‌کننده‌ها می‌گویند یک‌بار مصرف بسیار زیاد است و هزار بار مصرف هم بسیار کم است؛ یعنی ممکن است فردی با یک‌بار مصرف برای همه عمرش درگیر شود.
حالا این‌که آن آدم چطور بتواند آن یک‌بار را به‌درستی تصمیم‌گیری کند و آن را تجربه نکند مهارتی است که فرد باید داشته و از قبل آموخته باشد؛ بنابراین داستان اعتیاد داستان ندانستن نیست. داستان نخواستن هم نیست. داستان نتوانستن است. برای آن‌که فردی بتواند در مسیر درست قرار گیرد، باید کار بسیار دشوار و بزرگی انجام دهد. باید حمایت‌هایی دریافت کند تا بتواند سوءمصرفش را قطع کند.
برای همین، ما به مهارت‌های مناسب نیاز داریم. باید به مهارت به‌عنوان یک ابزار توجه کرد تا افراد بتوانند از آن ابزار برای زندگی سالم‌شان استفاده کنند و درعین‌حال، یک زندگی همراه با نشاط و اوقات‌فراغت مناسب داشته باشند؛ به‌ویژه در گروه‌های کارگری به‌دلیل محدودیت‌های فراوانی که دارند معمولا تفریح و اوقات‌فراغتی برایشان تعریف نشده است؛ چون آن‌ها برای گذراندن اوقات خوش امکان اقتصادی ندارند؛ بنابراین چندان حق انتخاب وسیعی هم ندارند؛ درنتیجه به‌راحتی این قشر درگیر مشکلات سوءمصرف می‌شود. بسیاری از کارگرها در شهرستان‌هایی زندگی می‌کنند که دور از خانواده‌شان هستند یا تشکیل خانواده نداده‌اند یا اگر داده‌اند زن و بچه‌شان در نزدیک محل زندگی آن‌ها نیستند. اگر کارگرها کارگر ساختمانی باشند که شرایط زندگی‌شان بسیار دشوارتر است؛ چون جایی برای زندگی ندارند، مجبورند در همان ساختمان‌های نیمه‌کاره در سرما و گرما بمانند.
تجربه به من نشان داده اعتیاد دست به انتخاب نمی‌زند، از سر ناچاری، ناامیدی، ناتوانی در برابر کنار آمدن با مسائل، مشکلات و… موجب می‌شود که بهترین گزینه باشد.
اگر بخواهیم برای این آدم‌هایی که دیگر درگیر اعتیاد شده‌اند کاری کنیم، موادمخدری مانند شیشه تنها با مشاوره جواب می‌دهد. مورفین‌ها هروئین و تریاک را با داروهای مختلف درمان می‌کنند، اما برای قطع سوءمصرف شیشه، تنها مشاوره توصیه می‌شود. در کشوری که انجام مشاوره‌های روان‌شناسی بسیار پرهزینه است و بسیاری از این خدمات با دفترچه‌های بیمه مانند تامین اجتماعی و خدمات درمانی امکان‌پذیر نیست و جزو خدماتی نیست که بیمه آن را تقبل کند؛ برای همین، بسیاری از اقشار به‌ویژه اقشار کم‌درآمدی مانند کارگران امکان رفتن نزد مشاور را در خود نمی‌بینند.
برای رفتن به مشاوره لازم است؛ مثلا به مدت یک‌سال هفته‌ای یک‌بار به مشاوره بروند تا بتوانند برای قطع سوءمصرف‌شان کمک بگیرند. در حال حاضر، با توجه به هزینه‌های مشاوره مردم عادی با درآمد متوسط نمی‌توانند آن را تقبل کنند؛ آن‌وقت از کارگرهایی که همان حداقلی را دریافت می‌کنند یا مطابق اخبار بسیاری از آن‌ها حقوق‌شان پس از ماه‌ها پرداخت می‌شود و دچار مشکلات اقتصادی فراوان هستند چه انتظاری داریم بتوانند درمان مناسب بگیرند؟ بنابراین آن‌ها در این چرخه باطل خواهند ماند. بازهم می‌شود از نهادهای غیردولتی مانند سمن‌ها و انجمن معتادهای گمنام کمک گرفت؛ چون این نهادها فعالیت‌های خوبی انجام می‌دهند.
باید کاری کرد تا این کارگرها بتوانند با این گروه‌ها آشنا شوند و ارتباط بگیرند و بتوانند از درمان‌های مناسب استفاده کنند، اما این نهادها کافی نیست. واقعیت این است که ما به بیش از این نهادها برای کمک نیاز داریم؛ یعنی به ارائه خدمات تخصصی نیاز داریم تا آن‌ها در سلامت باقی بمانند؛ چون قطع اعتیاد یک داستان است و ماندگاری در سلامت به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سرپوش ، یک داستان دیگر که باید با جدیت به هر دو وجه این ماجرا پرداخت و نگذاشت به یک معضل لاینحل تبدیل شود و آن وقت دیگر جز کاسه چه کنم چه کنم دست گرفتن کار دیگری از ما برنیاید.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۷:۰۴ ق.ظ

دیدگاه


− 3 = هیچ