اعتماد به فرهنگ جامعه و پرهیز از مداخله حاکمیتی

اعتماد به فرهنگ جامعه و پرهیز از مداخله حاکمیتی

سپیده اکبرپوران
گروه فرهنگی: نهاد خانواده و شیوه های همسرگزینی پیرو تحولات اجتماعی تغییراتی را به خود می بیند. با وضعیت جدیدی مواجهیم که شکل های سنتی انتخاب همسر، گاه با اقتضائات افراد همخوان نیست و هنوز شیوه های جدید متناسب با فرهنگ بومی و مورد وفاق شکل نگرفته است. برخی می گویند برای عبور از این برهه، پرهیز از مداخله حاکمیتی و اعتماد به جامعه به منظور تعریف مجدد نهادها و فرم‌ها نیاز است.
چند روز پیش فیلمی از خواستگاری پسری جوان در فضای عمومی در شبکه‌های مجازی منتشر شد. خواستگاری در اراک و محیط سرپوشیده پاساژ اتفاق می افتد. زمین با بادکنک و گل تزیین شده است. افراد حاضر با هیجان دور آن‌ها حلقه زده‌اند و با دست زدن زوج جوان را همراهی می‌کنند. یک روز بعد رسانه‌ها از بازداشت دختر و پسر جوان خبر می دهند. این طور که گفته می شود این بازداشت «با توجه به مطالبات مردم با ایمان و ولایتمدار شهرستان و با توجه به جریحه دار شدن عفت عمومی از این رفتار برگرفته از فرهنگ منحط غرب» و از سوی پلیس امنیت انجام شده‌است. اولین بار نیست که فیلم خواستگاری به این شکل در فضای مجازی منتشر می شود، اما بار اول است که زوج جوان با برخورد قضایی مواجه می شوند. تمایل بخشی از بدنه اجتماعی به عناصر جدید فرهنگی و در مقابل مخالفت محافظه کارانی که از از دست رفتن سنت‌ها می ترسند، جدالی طولانی مدت در عرصه اجتماعی ایران است؛ الگویی که از دوره مشروطه تغییرات اجتماعی کشورمان را تحت تاثیر قرار داده‌است. در ابتدای دوره مشروطه نهادهای کلان اجتماعی مانند دولت و آموزش محمل این تغییرات بوده‌اند و حالا نهاد خانواده میزبان این کشمکش است. از اشتغال زنان تا ازدواج کودکان، هر موضوع مرتبط با خانواده عرصه‌ای است که منجر به صف آرایی این دو بخش از جامعه در مقابل هم و بحث و گفت وگوی آن‌ها برای اقناع طرف مقابل می شود و اکنون شاهد این هستیم که شکل خواستگاری به یکی از نقاط چالش و نزاع تبدیل شده است. بخشی از جامعه به ایجاد تغییر در شیوه خواستگاری گرایش دارد و بخشی دیگر این تغییرات را عامل انحطاط می داند. واضح است که تغییر در فرم خواستگاری حاکی از تحولات عمیق تری در نهاد خانواده و چه بسا کلیت جامعه است. تحولات بسیاری را پشت سر گذاشته ایم که اینک بخشی از جامعه به شکل جدیدی از خواستگاری تمایل نشان می دهد. بخشی از این تحولات به چند بعدی شدن هویت افراد مربوط است. در جهان سنتی، هویت آدم ها بسیار شبیه هم است. از نظر دینداری، سبک زندگی، میزان درآمد اقتصادی، ارزش ها و نگرش ‌ها، شیوه مصرف، الگوهای تفریح و … افراد جامعه تا حد زیادی همگونند. این همگونی در خانواده‌ها و محلات – جامعه‌ای که همسر آینده از آن انتخاب می شود ـ به مراتب بیشتر است. در نتیجه انتخاب همسر با سهولت بیشتری انجام می شود و نیاز چندانی به شناخت قبلی ندارد. دختری که قصد ازدواج دارد چه به پسردایی‌اش جواب مثبت بدهد چه به پسر همسایه با زندگی نسبتاً مشابهی مواجه خواهد شد. اما جامعه جدید را در نظر بگیرید. هویت ها بسیار پیچیده و چندبعدی شده اند. علایق و ذائقه افراد در همه ابعاد زندگی متفاوت است. برای مثال فقط در بُعد دینداری، شاهد اشکال متنوعی از دینداری هستیم. سبک های زندگی، شیوه تفریح، نگرش به زندگی، عقاید افراد درباره تربیت کودک، نحوه مصرف، نگرش افراد درباره تقسیم نقش‌های زن و شوهری و صدها متغییر دیگر اجزا هویت افراد را تشکیل می‌دهد که در هر فرد شکل جدیدی به خود می‌گیرد. در این بستر، افراد هر لحظه در حال بازاندیشی در هویت خود و تغییر بخش‌هایی از آن هستند. در نتیجه حتی با خانواده‌های خود متفاوت می شوند. این تکثر و تنوع هویتی هر چند آزادی و قدرت انتخاب افراد را به ارمغان می‌آورد، اما انتخاب همسر را دشوار و اضطراب‌آور می‌کند. نمی‌توان مثل سابق با شناخت خانواده یک فرد در مورد خلقیات و نگرش‌های او قضاوت کرد یا بر اساس ظاهر فرد سبک زندگی و ارزش‌ها و نگرش‌هایش را شناخت. در نتیجه چنین تغییراتی افراد کمتر تمایل دارند که به شیوه سابق با معرفی یک واسطه و چند جلسه خواستگاری همسر آینده خود را انتخاب کنند. افزایش آمار طلاق نیز هشداری دیگری برای خانواده‌ها بود که زمان بیشتری را برای شناخت پیش از ازدواج صرف کنند. با این اوصاف به نظر می‌رسد کارکرد شیوه کاملاً سنتی انتخاب همسر زیر سوال رفته است و افراد آن را پاسخگوی نیاز خود نمی‌دانند. همه ما در اطرافیان خود ـ اعم از دختر و پسرـ اشخاصی را می‌شناسیم که چند سال را صرف خواستگاری سنتی کرده‌اند اما هنوز نتوانسته اند همسر ایده آل خود را پیدا کنند. نه جوان ها و نه والدینشان نمی توانند به این شکل از انتخاب همسر اعتماد کنند. در چنین شرایطی طبیعی است که جامعه سراغ الگوها و شیوه‌های جدید می‌رود. به فرهنگ‌های دیگر رجوع می کند، شیوه های جدید را امتحان می کند و با آزمون و خطا شکل های سنتی را بازتعریف و یازسازی می کند. آیا هر شکل جدیدی می تواند راهگشا و مفید باشد؟ البته که نه! با وضعیت پیچیده ای مواجه هستیم که اشکال قدیم پاسخ گوی نیاز جدید نیست و هنوز اشکال جدید کارآمد، متناسب با فرهنگ بومی و مورد وفاق شکل نگرفته است.برای عبور از این برهه باید ، با پذیرش نیاز به تغییر از یک طرف و حفظ نگاه انتقادی به فرهنگ جدید از طرف دیگر، راه را برای شکل گیری فرم های جدید زندگی باز کرد. این همان مسیری است که همواره در طول تاریخ پیموده ایم. نباید گمان کرد جهان سنت، جهانی متصلب و بدون تغییر بوده است. جوامع پابه پای تحولات تاریخی راه خود را پیدا می کنند. با فرهنگ های دیگر می آمیزند، آنچه که با ذائقه شان سازگار است می پذیرند، بخش هایی را حذف می کنند، بخش های را تغییر می دهند و مد یا فرهنگ جدید را متناسب با ارزش ها و هنجارهای خود بازسازی می کنند. به خصوص جوامعی که روشنفکران و جامعه مدنی آن ها قوی باشند. شاید آنچه که این فرایند را دچار اختلال می‌سازد مداخله مستقیم -آن هم قضایی- حاکمیت دولت است. به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا، باید به جامعه اعتماد کرد. آن هم جامعه‌ای که بخشی از آن نوید بخش تغییرات و شیوه‌های جدید زندگی است و بخشی دیگر پاسدار سنت‌ها و ارزش‌ها. چنین جامعه ای به شرط عدم مداخله دولت نه دچار جمود و عقب‌ماندگی می شود و نه بی محابا و افسارگسیخته ارزش‌های خود را رها می‌کند. دولت باید ورای این گفتگو و برهم کنشی قرار گیرد. موثرترین کاری که دولت می تواند انجام دهد تقویت جامعه مدنی بدون جانبداری و گسترش ساختارهای فرهنگی مستقل است تا جامعه با تواند راه خود را بازیابد و تن به سلامت برد.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۲ ق.ظ

دیدگاه


× دو = 10