اشاعه فرهنگ عزت‌طلبی درجامعه‌ اسلامی

اشاعه فرهنگ عزت‌طلبی درجامعه‌ اسلامی

گروه فرهنگی: اصل عزت‌طلبی و اقتدارجامعه‌ی اسلامی در قرآن راهکاری، برای اداره‌ی جامعه‌ی اسلامی و قانونی برای تنظیم روابط میان خود مسلمانان از یک‌سو و در ارتباط با کافران از سویی دیگر معرفی شده است که راه تعامل را جهت پیشبرد منافع مسلمانان هموار می‌کند.
اعضای جامعه‌ی اسلامی براساس آموزه‌های دینی، نیازها و ضرورت‌های زندگی عصر کنونی، باید در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از یک سو در درون خود و از دیگر سو با سایر ملت‌ها و دولت‌ها ارتباط داشته باشد. اسلام برای این روابط، اصولی را ترسیم می‌کند که از جمله‌ی آن‌ها «اصل عزت‌طلبی و اقتدار در جامعه‌ی اسلامی» است. طبق این اصل که برگرفته از آیات و روایات و سیره‌ی معصومان (ع) است، حفظ استقلال و عزت جامعه‌ی اسلامی و نفی هرگونه سلطه در ابعاد مختلف، چه در میان مسلمانان و چه در رابطه‌ی غیرمسلمان، ضروری است. حال که عزت و اقتدار نیاز و ضرورت جامعه‌ی اسلامی است، چگونه محقق می‌شود و شاخصه‌های عزت و اقتدار چیست؟هر انسانی به سائقه‌ی فطرت خدادادی خود، خواستار عزت و گریزان از ذلت است. خداوند متعال بزرگ‌طلبی و عزت‌طلبی را به‌منظور دستیابی انسان به کمال والای آفرینش، در درون وی نهاده است، لیکن اولاً باید بداند که »عزیز بالذات« کیست. ثانیاً بداند راه ارتباط با او و راه رسیدن به عزت چیست. ثالثاً بشناسد راهنمایان این راه چه کسانی‌اند تا با کمک آنان، راه را بپیماید و به مقصد برسد.کلمه‌ی عزت به معنای آن حالت صلابت و نفوذناپذیری است که نمی‌گذارد انسان شکستی بخورد و مغلوب واقع شود .منظور از جامعه‌ی اسلامی جامعه‌ای است که شریعت اسلامى در آن پیاده مى‌شود و حاکم مسلمانى بر آن حکمرانى مى‌کند و همه‌ی افراد جامعه در برابر حکومت اسلامى تسلیم هستند. در چرایی عزت و اقتدار برای جامعه‌ی اسلامی، باید گفت که اصل عزت‌طلبی و اقتدار جامعه‌ی اسلامی در قرآن، راهکاری برای اداره‌ی جامعه‌ی اسلامی و قانونی برای تنظیم روابط میان خود مسلمانان از یک‌سو و در ارتباط با کافران از سویی دیگر معرفی شده است که راه تعامل را جهت پیشبرد منافع مسلمانان هموار می‌کند. وجود اولیای الهی به‌عنوان رهبر حق در حکومت اسلامی مهم‌ترین عنصر برای عزت و پیشرفت جامعه‌ی اسلامی است، زیرا به حکم آیه‌ی »ولِلّهِ العِزَّةُ ولِرَسولِهِ ولِلمُؤمِنین« خداوند بالعرض عزت را در آن‌ها قرار داده است و ایشان راهنما و راهبر به‌سوی عزت و کمال مسلمین هستند و از سویی دیگر، خداوند در سوره‌ی طه آیه‌ی ۱۳۴، وجود پیامبر و رهبر را موجب عزت می‌داند.۳خدا براى این رهبر مى‏فرستد که اگر مردم رهبر حق نداشته باشند، ذلیل مى‏شوند. پس رهبرى حق باعث عزت است. همچنین در روایات بسیاری بر ضرورت و لزوم رهبر جهت رسیدن به عزت تأکید شده است. حال با توجه به اهمیت وجود رهبر برای رسیدن به عزت، براساس آیه‌ی »اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم«وظیفه‌ی مردم در جامعه‌ی اسلامی امری جز تبعیت از رهبر نیستاسلام اساس اجتماع انسانی را برمبنای عقیده و ایمان قرار داده است و انشعابات را ملغا می‌داند
. اسلام اتحاد تصنعی را از میان برداشته و وحدت واقعی را جایگزین آن می‏سازد. به همین جهت، معیارش برای اتحاد افراد، جز آن چیزی است که حکومت‏ها تدارک دیده‏اند. ملاک اتحاد در اسلام، اعتقاد دینی و پایبندی به آن است. بنابراین زبان، نژاد، رنگ، زمین و قومیت، که از عوامل اختلاف‏اند و بیشتر به تشدید تفرقه می‏انجامند، در اسلام محور وحدت نیستند، زیرا همه‌ی این عوامل، اموری قراردادی‏اند که حکومت‏ها آن‏ها را بنا کرده‏اند. از تعالیم دینی برمی‏آید که عزت و شکوه ملت در گرو اُلفت دل‏های افراد آن است. عزت و حکمت، ویژه‌ی ذات الهی است و او آن را به بندگانی عطا می‏کند که محبت و الفت میانشان بیشتر باشد. پس جامعه‏ای که دل‏های افرادش پراکنده است، به عزت و سربلندی نخواهد رسید، زیرا آنان به‌ظاهر جامعه‏ای منسجم را تشکیل داده‏اند، اما اساس اجتماعشان بسیار پراکنده و سُست است.
ملتی که بخواهد عزیز باشد و استقلال و آزادی‌اش را حفظ کند، لازم است از برخی امکانات رفاهی چشم بپوشد و بعضی از محرومیت‏ها را از جان و دل بپذیرد، زیرا روح توحیدی با رفاه‏طلبی، اخلاق دینی با خوش‌گذرانی، قناعت‏پیشگی با زیاده‏خواهی و تعبد و طاعت الهی با غفلت و طغیانگری، هیچ هماهنگی و سازشی ندارند.
جامعه‌ی اسلامی به حکم قاعده‌ی نفی سبیل، نباید زمینه‌ی سروری و علو کافران را بر خودشان آماده کنند و قرارداد و حکمی را در تعامل با آن‌ها امضا کنند که موجب استیلای کافر بر مسلم شود، زیرا خداوند حکمی را که موجب سبیل و سلطنت کافران بر مسلمانان شود، جعل نکرده است.پذیرش سلطه و اخذ ولایت کفار به‌منزله‌ی مبارزه با توحید و شرک به خداوند است. خداوندی خواهان سروری مؤمنین است. حال اگر جامعه‌ی اسلامی این پیمان را نقض کند و در پی تعامل با کفار برآید، در حقیقت عزت حقیقی خود را، که در گرو ارتباط با خداوند است، از دست داده و ذلت سلطه‌ی کافرین بر خود را پذیرفته است. خداوند مسلمانان را از تعامل با کفار با هر انگیزه‌ای برحذر داشته است و خطر ضلالت را گوشزد می‌کند.
در جهان امروز، قدرت بازدارندگی و اقتدار یک کشور، دیگر محدود به ادوات نظامی و ثروت نیست، بلکه علم و دانش است که باعث اقتدار و تعیین‌کننده‌ی قدرت یک کشور است. در ساختار نظام استعماری گذشته، استیلای یک کشور بر دیگران، بیشتر از طریق زور و تهدید نظامی صورت می‌گرفت که البته در آن هم دانش اثرگذار بود، اما در نظام ساختاری استعماری امروزه، تکنولوژی و علم است که یک کشور را بر دیگری غالب می‌کند و روش استیلای نوین استعمارگران از طریق علم و دانش است.
خداوند عزیز و مقتدر ‌می‌خواهد مؤمنین به او، همان عزت و اقتدار را در برابر دشمنان خود و خدا داشته باشند و عزت و افتخاری را که در سایه‌ی دین‌داری به دست آورده‌اند، هرگز و به هیچ قیمتی نفروشند. آنچه در این راستا مهم است، حفظ و بقای دین است.
لذا خداوند تبارک و تعالی عزیزترین و محبوب‌ترین خلقش را برای هدایت به این ارزش مبعوث می‌کند و از جان بهترین و محبوب‌ترین خلقش و اولیایش در راه رسیدن به این هدف مایه می‌گذارد.
در رابطه با اینکه این هدف چگونه به دست خواهد آمد، بیان شد که ابتدا مسلمانان باید در میان روابط خود در دارالاسلام اصولی را رعایت نمایند و سپس هیچ‌گونه چشم‌داشت و انتظاری از دشمنان خود و خدا نداشته باشند، هرگز طرح دوستی و موالات با کفار برقرار نکنند و زمینه‌ی سلطه‌ی آن‌ها را فراهم نکنند که ابزار آن کسب قدرت و استقلال در زمینه‌های مختلف است تا زمینه‌ی ذلت خود را به وجود نیاورده باشد. این راه‌حلی برای تمامی کشورها و دولت‌های اسلامی است.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۴:۵۰ ق.ظ

دیدگاه


یک + = 4