از هفت شهرعشق تا کوره راه مدرن عارفانه
نفیسه زارعی
گروه تحلیل : بدون تردید عرفان و تصوف در زمره واژگانی است که تعابیر بسیاری در ذیل آن آورده شده است اما مسلم است که حقیقت عرفان که همان روح و مغز دین است، ابتدا از طرف انبیا برای راهنمایی و هدایت بشر و ارضای حس فطری عرفانی آورده شده؛ عرفان یعنی شناخت خدا اما نه غایبانه و از راه عقل و برهان بلکه با قلب، دل و رویت حضور او در عمق روح و جان. از همین رو است که حتی گاهی در قدیمیترین آیینهای شناخته شده، عناصر عرفانی دیده میشود. اما حقیقت مطلب آن است که نگاه عرفان اسلامی که از مبانی اسلام نشأت گرفته، متفاوت از آیینهایی است که عرفان را وسیلهای برای رسیدن به منافع دنیایی گروهی خاص ساختهاند. هرچند در پاره ای از موارد شاهد تحریفها و انحرافهایی در مسیر تعالی عرفان اسلام بودهایم، اما با این حال به جرأت میتوان ادعا کرد که عرفان اسلامی تجلی حق جویی سالک در کنار ذوق ایرانی است که در گذشتهای دور برای بیان مفاهیم سنگین آن از چاشنی وزین شعر و نثرهای موزون استفاده میشد. بررسی علل گرایش بسیاری از ایرانیان به عرفان و در نتیجه نزج و پختگی آن، با حوادث تلخ روزگار حمله مغول به ایران گره خورده است. در این مقطع تاریخی شاهد ظهور و بروز عرفا و صوفیانی هستیم که هرکدام درپی نشر طریقت خود هستند. در میان عرفای این عصر شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، مشی فکری کاملا متفاوت و برجستهای نسبت به عصران خود دارد و به همین علت میتوان ادعا کرد او دارای یک سنت معنوی خاص است و به تبع همین امر حکمت عرفانی او دارای ابعاد مختلفی است.
عرفان عطار بیش از آنکه به صورت توجه داشته باشد، متوجه معنی است و در این راه طریقت برای او از اهمیت ویژهای برخوردار است، وی عرفانی کاملا اخلاق محور را دنبال میکند و از همین روست که علاوه بر قال به حال هم توجه دارد. در مسائل مختلف جهانشناسی رابطه خلق با حق را از خلق بر خلاف متکلمان جدا نمیکند، به عبارت سادهتر توجه به خدا باعث بازماندن از توجه به خلق نمیشود، در مسأله رویت که عموما محل وصل عرفا با یکدیگر و نقطه فصل آنها با حکما است، او به رویت قلب معتقد است و در ادامه او معتقد به خلافت انسان کامل است این معانی و نگرش سنگین عطار، سبب کج فهمی و بدفهمی ما در دوران معاصر از این عارف شاعر شده است. این سوء برداشت البته در دوران صفویه و اوایل قاجار نیز وجود داشته است که همه ناشی از عدم شناخت صحیح عالم عرفانی او است، اما بدون شک در این مجال قصدی بر تنزیه و تطهیر عرفان عطار نیست بلکه عرفان این عارف میتواند معنای صحیح و دقیقی از تصوف اسلامی را برای عصر حاضر، که بسیاری از افراد در پی عرفانهای بدلی هستند، ارائه دهد؛ زیرا عرفان و تصوف عطار، عصارهای از عرفان اسلامی با ضریب تحریف اندک است. شاید بر همین مبنا بتوان تصوف را مقام صوف یا صفا دانست که به مفهوم صافی شدن از تعلق به سوی خدا و رذایل نفسانی است. همچنین صوف در سه حرف صبر، وفا و فنا تعریف شده و صوفی کسی است که مقامات عرفانی را سپری کرده و به مقام صبر، وفا و فنا دست یافته است و شاید از همین جهت است که عالمان و عارفان تفاوتی میان دو واژه عارف و صوفی قایل نیستند ولی در مقابل عارف نمایان و صوفی نماها موضع گرفتند؛ البته عطار نیشابوری نیز از این قاعده مستثنی نیست و در آثار خود تلاش میکند به نوعی به این افراد حتی با زبان تمثیل طعنه بزند.
اما در میان تمام تفاوتهای ساختاری تصوف اصیل اسلامی که عطار به پیروی از آن در مسیر کشف و شهود به سبک منطق الطیر قدم برداشته و هفت شهر عشق را میپیماید، یکی از اصول مهم ترجیح آخرت بر دنیا است، با این تفاوت که عطار دنیا را مزرعه آخرت میداند و خدمت به خلق را وسیله رسیدن به حق معرفی میکند. بدون شک اگر بخواهیم عرفان عطار را با طریقتهای هم عصر تا دوران صفویه و قاجار بسنجیم، ناچار به در نظر داشتن نکات عمیق و موشکافانهای هستیم که از حوصله این مجال خارج است؛ این در حالی است اگر ما عرفان عطار را با تمام مفاهیم و ظریف کاریهایش به عنوان چکیده عرفان ایرانی- اسلامی درنظر بگیریم میتوانیم به بسیاری از سئوالات معاصران خود در خصوص عرفان و تصوف پاسخ بدهیم. در هر عصری حتی از ابتدای شکل گیری جریان اصیل عرفان اسلامی، جریانهایی بدلی برای تخریب جریان مادر، ایجاد میشده است، در روزگار کنونی، عرفانهای نوظهوری که آبشخور فکری مشترکی دارند در تلاش محو جریانهای فکری صحیح برآمدهاند.
یکی از دلایل اصلی و زمینههای ترویج عرفانهای بدلی سرخوردگی بشریت از نظامهای عقلانی، علمی و مدل مدرنیته به عنوان حلال مشکلات است، شکست سیاسی نظامهای فکری ملحد مانند کمونیسم سبب رواج و گرایش مردم روزگار ما به این عرفانها شده است و به همین علت در آمریکا کتب معنوی و عرفانی جزو پرفروشترین کتب سال است. به تبع این گفتمان غالب در دنیا در کشور ما نیز موج ترجمه و تبلیغ مکاتب عرفانی شرقی و غربی و تبلیغات وسیع فرقههای سنتی در خانقاه درحال روی دادن است، در حقیقت این فرقهها و نحلههای فکری که با گرایشهای مختلف در کشور ما فعالیت میکنند پیاده نظام جنگ تازه دشمن بر علیه ما هستند. نخستین و مهمترین تفاوت ساختاری این عرفانها با عرفان عطار در آبشخور و منبع فکری است، چنانچه پیش از این اشاره شد بعد از حمله مغول به ایران، عرفان به عنوان یک منبع برای تسکین آلام ناشی از رنجهای جنگ نابرابر با اتکا به آموزههای اسلامی و ایرانی نزج یافت، در حقیقت عرفا و مشایخ، عرفان را وسیله برای رسیدن به خدا و سپس آرامش یافتند. طبیعی است که در روزگار ما به بشر خسته از رنجهای مدرنیتهای که ارمغانش ایسمهای فکری و مکاتب بشری است، به غلط آدرس داده شده و عرفان بدلی جایگزین عرفان حقیقی شدهاند؛ عرفانی که به جای پیمودن هفت شهر عشق نه تنها در خم کوچه اول نیست بلکه حتی وارد این کوچه هم نشده و نخواهد شد. در عرفانهای نوظهور که معمولا تنها ردی از واژگان صوری تصوف را با خود یدک میکشند، مسأله رویت قلبی خدا مطرح نیست؛ مسألهای که عطار به خاطر آموزش آن منطق الطیر را به زبان تمثیل مینگارد تا از این راه به تمام عارف نماها، در ادوار تاریخی گوناگون طعنه زده و راه را از بیراهه نشان دهد. مناسک عرفانهای نوظهور مانند رقص سماع و جز آن مبین این حقیقت است که این عرفانهای بدلی با تحریف واژگان عرفانی سعی در به بیراهه بردن مریدان خود دارند.
این در حالی است که درهیچ کجای تاریخ مشاهده نمیشود که عطار هدفی جز لقاءالله برای خود متصور شود و در مسیر عرفان منفعت مادی و شخصی را درنظر بیاورد؛ هرچند به دلیل تعابیر رازآلودی که در آثار عارف شاعر ما وجود دارد گاهی سوء برداشتهایی میشود و حتی در این راه تعابیر صوفیان دیگر که با عطار سنخیتی ندارد به او منتسب میشود اما با این حال روح عرفان عطار برخواسته از شهود قلبی و دیدار خداوند با چشم دل است. حال سئوالی که در حوزه عرفان بدلی از مرید و مریدان این نحلهها باید پرسید این است که حقیقت عرفان آنها برخواسته از چیست؟ و نهایت قدم گذاشتن در این راه چه خواهد بود؟ یکی دیگر از وجه تمایزهای عرفان شیخ فرید الدین عطار نیشابوری با عرفانهای نوظهور در پایبندی عطار به اخلاق در مسیر عرفان است. این در حالی است که نحلههای منحرفی شبیه عرفان حلقه و عرفانهایی که ریشه هندویی و بودیسم دارند، کمترین پایبندی به اخلاقیات نداشته و برعکس برای مطرح شدن و رسیدن به خواسته خود مرزهای اخلاق را به راحتی زیرپا میگذارند.
نوشته شده توسط admin در جمعه, ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱:۳۴ ب.ظ