بررسي کاهش آمار ازدواج، از درگاه دو قطبي فرهنگ و اقتصاد

از رشد آمار خانه های مجردی تا کاهش آمار ازدواج

از رشد آمار خانه های مجردی تا کاهش آمار ازدواج

گروه تحلیل: از زمان ورود اولین غربی به خاک ایران یا بهتر است بگوییم رویارویی فرهنگ ایران با غرب سالیان درازی است که می گذرد اما می شود تأثیرگذارترین رویارویی ایرانی ها با غرب را در زمان قاجار دانست. زمانی که برای اولین بار ایران به ضعف خود در برابر قدرت های جهان پی برد و شکست های مستمری که در جنگ برابر روسیه متحمل شد او را وادار به فکر کرد که دیگر زمان آن رسیده است که تکانی به خود دهد و این آغازی شد برای ورود دانشجویان به غرب و برخورد دو فرهنگ با یک دیگر.
اگرچه اولین جرقه برای پا گذاشتن ایرانیان به غرب تنها معطوف به دست یابی به علوم و فنون نظامی بود اما بعد از آن فرهنگ غرب جایگاهی دیگر یافت و حاصل سفر دانشجویان به غرب گاهی علوم غرب بود و گاهی مظاهر غربی، که سوغات فرنگ رفتگان به ایران بود. آنان که دید بازتری به غرب داشتند غرب برایشان معنای متفاوت تری می داد و آنهایی که چشمشان را زرق و برق های فرنگ گرفته بود غرب برایشان تنها تغییر ظاهر و رفتار بود اما تنها این دانشجویان فرنگ دیده نبودند که از فرنگ تنها مظاهرش را با خود به همراه می آورند؛ در طول تاریخ هر بار که پادشاهان ایران به فرنگ می رفتند سوغاتی با خود به ایران می آوردند.
همان صدای آی شهر فرنگِ ببین و تماشا کن همان جعبه خاطرات پدر برزگ و مادربزرگ که هربار خاطراتش را برایمان مرور می کنند سوغات فرنگ مظفرالدین شاه از پاریس بود. اگرچه افراد زیادی تلاش می کردند که دید پادشاهان ایران را به غرب متفاوت کنند و عینک دیگری بر چشمان آنان بگذارند اما تلاششان بی_ثمر بود.
نمونه بارزش تلاش میرزا خان سپهسالار وزیر علوم و فنون ناصرالدین شاه بود که به خیال خودش فکر می کرد که اگر ناصرالدین شاه را به غرب ببرد دیدش متفاوت خواهد شد و تنها نتیجه ای که سفر ناصرالدین شاه به غرب داشت کوتاه شدن دامن ها و تنگ تر شدن زیر جامه های زنان حرمسرا به تقلید از لباس بالرین های پترزبورگ بود که ناصرالدین شاه را شیفته خود کرده بود. البته سفرناصرالدین شاه نتایج مثبتی هم مثل ورود سینما به ایران داشت. بعد از آن بارها و بارها چنین سوغات هایی به ایران آمد. زمان رضاشاه پهلوی بود که کلاه شاپو به ایران آمد و پوشیدن لباس غربی و گذاشتن کلاه برای مردان اجبار شد اما هرچه که می گذرد نمادهای غربی و مظاهر غرب چه خوب باشد و چه بد و قابل رد باشد و چه تأیید این برای همه ما واضح و مبرهن است که از شلوار جین گرفته تا مدل موهایمان از غرب الهام گرفته است. حالا چه رسد به سوغات جدیدی که حاصل این رویارویی فرهنگ ها با هم است. این روزها بین جوانان می شود از یک چیز شنید و آن هم تمایل شدیدی است که آنها به داشتن خانه مجردی دارند و گریز از ازدواج.
آمارها نشان می دهد که سن ازدواج در ایران روز به روز در حال بالا رفتن است و سن ازدواجی که زمانی برای ایرانیان از ۱۸ تا ۲۰ سالگی بود امروز در بین دختران به ۲۳ سال و در بین پسران به ۲۹ سال رسیده است و این یعنی رسیدن مرز ازدواج به ۳۰ سالگی. چندی پیش هم علی‌اکبر محزون، مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور با اشاره به اینکه تأخیر سن ازدواج برای خانم‌ها تجرد قطعی را افزایش داده است گفت: “‌۱۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در کشور در سن ازدواج، مجرد هستند و سن ۴۹ سالگی سن تجرد قطعی محسوب می‌شود.”
با این تفاسیر چندی است که پدیده ای نو ظهور در ایران دیده می شود. پدیده ای که روزی در بین خانواده های ایرانی پسندیده نبود و روزی موجران هم از پذیرش مجردان امتناع می کردند اما امروز بر در و دیوار این شهر کمتر جایی پیدا می شود که مزین به آگهی نیازمند به هم خانه نباشد.
خانه مجردی یکی از بهترین مصادقی است که نشان می دهد جوانِ ایرانِ امروز گرایش ویژه ای به زندگی خارج از روابط خانوادگی دارد و از ازدواج گریزان است. با این وجود از زبان بیشتر جوانان می توان شنید که عامل اقتصادی مثل تورم و گرانی و بالا بودن هزینه ازدواج یکی از عمده دلایل عدم ازدواج و تشکیل خانواده برای آنها است. اما نمی شود از شیوه جدید و سبک زندگی جوانان امروز صرف نظر کرد و از نقد آن گذشت.
اگر مجرد ماندن و سبک زندگی مجردی بر گرفته از سبک زندگی غربی ها باشد باید بدانیم که هر روز بیشتر از پیش آمار ازدواج در غرب بالا می رود و به خانه و خانواده هر چند بیشتر از پیش در تمام سیاست های غرب پرداخته می شود؛ از فیلم های هالیوودی گرفته تا انیمیشن های کمپانی قرن بیستم عنصر ازدواج و تحکیم خانواده در آن دیده می شود. برای اثباتش هم نیاز به دلیل و برهان بیشتر نیست. حتما همه مان انیمیش بالا یا همان (up) را دیده ایم. از ابتدا تا انتهای این فیلم مخاطب درگیر روابط خانوادگی و ارزش های اخلاقی است. رابطه عمیق احساسی پیرمرد داستان با همسرش و خانه ای که خاطرات گذشته را در آن گذرانده و حتی ماجراجویی پیرمرد و پسرک همه از تحکیم نظام خانواده خبر می دهد.
با این وجود اگر یکی از دلایل عدم تشکیل خانواده و ازدواج دلیل اقتصادی باشد پس اجاره یک خانه مجردی آن هم برای یک جوان و آن هم با ریخت و پاشی که جمع جوانی به همراه دارد، که گاهی به اندازه دو نفر و حتی بیشتر، هزینه اقتصادی برای او به دنبال خواهد داشت؛ آیا می تواند دلیل خوبی برای عدم ازدواج آنان باشد یا می توان گفت که جوانان امروز از این وضع راضی هستند؟ این که جوان امروز مسئولیت پذیری جوان دیروز را ندارد و تنوع طلبیش فراتر از جوان دیروز است بر همه واضح است. حتما بارها شده که این را از زبان پدر و مادرانمان شنیده_ایم که می گویند: جوان هم جوان قدیم. تمام این نشان ها خبر از این می دهد که اقتصاد تنها دلیل بالا رفتن سن ازدواج جوانان نیست و این رشد فزاینده خانه های مجردی شاید مهر تأییدی باشد بر تغییر سبک زندگی و تغییر فرهنگ جوان ایرانی.به گزارش تابناک، تغییر شاخص ها و نگاه فرهنگی، عامل اصلی افزایش سن ازدواج است، نه معضلات اقتصادی؛ خالی از لطف نیست که این نکته یادآوری شود که ازدواج بهنگام در اقشار کم درآمدتر، بسیار بیشتر است تا دهک های پر در آمد ایران.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۱ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۳:۴۸ ق.ظ

دیدگاه


1 + = سه