از خوبی آن دوران تا تلخی این ایام

از خوبی آن دوران تا تلخی این ایام

یوسف پیربوداقی
ازدیروزها
گروه تحلیل: برای ما که آن روزهای خوب، آن روزهای خوب همبستگی رااز پس سالهای طولانی به یاد می آوریم، بسیار خاطره انگیز است. از آن سالها تا امروز، خیلی اتفاقها افتاده، خیلی چیزها شکل گرفته، خیلی چیزها عوض شده و خیلی چیزها هم از بین رفته است.
برای هر یک از اینها، هزاران سطر مطلب و هزاران سینه سخن می توان نوشت و گفت: آنچه بین این مقطع زمانی جای گرفته- بین امروز وآن روزهای پیروزی انقلاب- همه تاریخ زندگی ماست.
ما تک تک این روزها را لحظه به لحظه زیسته ایم، با حوادث تلخش گریسته ایم، با اتفاقات شیرینش بال گشوده ایم و امروز پس از آن همه فراز و نشیب، شاید اندکی خسته، شاید کمی دلگیر و گلایه مند، اما در همه حال، خرسند از تاریخی که نقش آفرینش بوده ایم، پای بر زمین محکم اعتقاد و اندیشه و ایمانمان داریم.
این نوشته درصدد نقد خوب و بد آنچه بر ما گذشته، نیست. به تجربه دریافته ایم که زندگی هیچ گاه خالی از تلخیها، شکستها و غمها نیست همان طورکه خالی از امید و شیرینی و نشاط هم نیست. حتی آنهایی که بعضی از ما بر زندگی شان رشک می بریم، خیلی بدتر از تلخ ترین لحظات ما را تجربه کرده اند.
اینجا در این نقطه از زمان نباید گفت که همه چیز خوب است؛ همان طورکه نباید گفت همه چیز در فاصله این دو نقطه- شروع انقلاب تا امروز یکسره بد بوده است؛ رسالت انسانی ما در همه حال تلاش برای بهتر شدن است و درک حس زنده بودن و مهربانی و مهرورزی.
همه این چیزها نوشته شد تا فقط یاد آن ایام را یک بار دیگر در ذهن همه آنها که شبهای انقلاب، آسمانهای پر از پولک را درک کردند و هرصبح به آفتاب سلامی دوباره گفتند، زنده کنم؛ ایامی که خاطرات کودکی بعضی از ما، نوجوانی عده ای دیگر و جوانی و میانسالی گروهی دیگر را زنده می کنند.
زنده باد یاد آن روزهای همدلی پاینده باد خاطره آن شبهای روشن وجاودانه باد تصویر آنها که در آن شبها و روزها به جاودانگی رسیدند.
برخیزید ای شهیدان راه خدا / ای کرده بهر احیای حق جان فدا کز قطره قطره خون پاک شما می روید تا ابد در وطن لاله ها یکی از حوادث سرنوشت ساز در تایخ هر جامعه تحولات اجتماعی است که با توجه به اهمیت آن هر کدام از اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی به نوعی به تجزیه و تحلیل آن می پردازند؛ اما هر انقلاب اجتماعی به پشتوانه ای فکری و ذهنی نیاز دارد تا بتواند اولاً انگیزه کافی برای جنبش و نهضت را در توده های مردم به وجود آورد، ثانیاً اهداف و آرمانهای انقلاب را توجیه و تبیین کند؛ و ثالثاً در صحنه عمل ودر جامعه، وحدت و انسجام بین نیروهای انقلاب را تحقق بخشد.
بدون پشتوانه ذهنی و اعتقادی، حتی واقعیتها و عوامل عینی انقلاب نمی توانند به عامل انقلاب بدل شوند؛ یعنی تا وقتی بنا بر چهارچوب اعتقادی پذیرفته شده برای مردم برخی از واقعیات جامعه، که عوامل عینی انقلاب به شمار می روند، نا مطلوب تلقی نشوند، بالفعل عامل انقلاب نخواهند شد.ارزش نهادن واقعی به مردم، توجه به نیازهای عالی آنها، حاکم کردن انسان در سرنوشت خویش، ظلم ستیزی و طرفداری از محرومان و همه آموزه های دینی اند که انقلاب اسلامی آنها را در رأس اهداف خویش قرار داد و همین طور نظریه های اجتماعی و سیاسی دین را که طی قرنهای متمادی مهجور مانده بود جامه عمل پوشاند. آثار و پیامد های انقلاب اسلامی ایران به قدری است که حتی مخالفان از بیان اهمیت و تأثیر مثبت آن در میان جوامع گوناگون خودداری نکرده اند و در این باره کتابها و مقالات بسیار به نگارش در آورده اند. این انقلاب فصل نوینی را در تاریخ بشریت باز کرد و افکار و اندیشه جهانیان را به سوی خویش معطوف داشت.
اما آن آرمانها کجا واین رفتارهاکجا؟ که از امام انقلاب تصویری مانده است بر دیواری و از شهیدان نامی واز آرمانها شعاری واز مردان و مریدان آنروز ها یادی در جایی و همین!
*با امروزها
جای تامل است که ایران یک هفته قبل از انتخابات و روزها و شب‌های تند مناظرات با آن همه حادثه و حرف و حدیث و آن همه رسانه‌های مجازی و غیر مجازی رنگارنگ و آن همه میتینگ‌ها و سخنرانی‌های گسترده و آن همه شور، اشتیاق، مشارکت، همدلی و هم‌آوایی چگونه از فردای انتخابات تبدیل به چند سال کشمکش، داد و فریاد، تهمت‌افکنی، نفاق، دورویی، چندرنگی، دعوا و فحش و ناسزا و تخریب و تهدیدمیشود؟
آن هفت روز پایانی تبلیغات انتخاباتی سال ۹۲کجا و این ۳۰ماه پرتنش کجا؟ مگر نه این است که در تبلیغات این دوره از انتخابات تندترین و سخت‌ترین حرف‌ها از فراگیرترین شبکه رسانه‌ای کشور بیان شد .
مگر نه این است که رسانه‌های گروهی بدون اینکه به اسلام، انقلاب و افراد مختلف توهین کنند صرفا به انتقادات خود می‌پرداختند و مجال رونق رسانه‌های خارجی را ستانده بودند؟
مگر نه این است که در آن مدت تبلیغات ریاست جمهوری و به ویژه در هفت روزه منتهی به ۲۴ خرداد سال ۹۲ ، هرگز شعارهای ساختارشکنانه، هتک‌حرمت ، توهین به شخصیت های کشور و انقلاب و … از هیچ‌یک از طرفین حاضر در انتخابات شنیده نشد و به‌جای آن بیشترین میزان مشارکت اجتماعی و سیاسی در تاریخ انقلاب اسلامی به‌وقوع پیوست و حماسه سیاسی تحقق یافت؟
نظام و مردمی که توانایی ایجاد آن هفت روز_های پرشکوه را دارند و آن همه نشاط سیاسی را در جامعه می‌توانند ایجاد کنند، چگونه در این جند ماه بعد آن در منگنه نفاق، کینه، تهمت، تحقیر، توطئه و توهین گرفتار آمده است؟اگر ایران اسلامی توانسته آن هفت روز های پرتحرک و پویا را بدون کوچک‌ترین خللی به اسلام، انقلاب و اصول مترقی آن به‌وجود آورد و آن را مدیریت کند حتما می تواند سالها همان سیاق را ادامه دهد بدون آنکه به نظام آسیبی برسد.
این روز هابدون تعارف حال و روز خوبی نداریم مثل مور و ملخ بجان هم افتاده ایم بجای آیینه هم بودن دیواری برای همدیگر شده ایم از نمایندگان مجلس که باید عصاره و اسوه مردم باشند تا برخی حاشیه نشینان امن و تا برخی مدیران و متولیان کم تدبیر آنگونه عمل می نمایند که گویی همگی از مردم طلبکارند- به زبان دیگر هیچ کس سرجای خود نیست- عناوین و مصادیق خدمتگزاری گویافقط سکوهای پرش و تنش شده اند- سی و هفتمین سالگرد انقلاب در شرایطی گرامی داشته میشود که با تلاش های طاقت فرسای دولت و تیم پر توان دیپلماسی کشور خوبی رفع آثار سوء تحریم های ناجوانمردانه در کنار توطئه کاهش غیر منتظره قیمت نفت دولت را در تنگناهای سختی قرار داده است
در میان این اوضاع سخت اقتصادی و سیاسی جمعی در داخل بدور از مصالح و منافع ملی و در لوای عناوین فریبنده همچنان بر طبل ناجوانمردی می کوبند و غافل از حال و روز مردم و بر باد رفته های آنان در چند سال گذشته به توجیه ناهنجاری ها ی اقتصادی و فرهنگی آن دوران می پردازند و روزی نیست که کرنای صداهای ناموزون واگرایی و گسست جماعت تمامیت خواه آرامش نسبی جامعه و مردم را به هم نزند روزی به بهانه برجام ،روزی با حمله به سفارت و روزی با مقوله تعریف نشده عدم احراز صلاحیت و…..
سوال اساسی برای همه دلسوزان واقعی ایران اسلامی باید این باشد که چگونه می‌شود تجربه آن روز ها ی پر شور و نشاط ، تجربه همه این ماه‌ها و سال‌های ما باشد؟ برای رسیدن به چنین تجربه‌ای باید دید که ما در آن هفت روز چه‌ کردیم که در این مدت پس از آن انجام ندادیم یا برخلاف آن عمل کردیم.
راز برون‌رفت از این موقعیت ناخوش که هر روز به دردی جدید آغشته می‌شود کدام است؟ ایکاش ایام انتخابات در ایران ۴ سال و دوران ریاست جمهوری یک هفته میشد.
* برای روزهای بعد
آئین کشورداری و مردم داری و حل معضلات و مشکلات فراوان آنها راهکارها و روش های خود را دارد. با قرص های آرام بخش مرگ بر این و آن و چسباندن هر مسئله به خارج از مرزها مشکلی حل نمیشود آنگونه که تاکنون نشده است.
سی و هفت سال زمان کمی نیست اما به نظر میرسد علیرغم تجربیات تلخ و شیرین این دوران همچنان دلخوش به حرفهای تکراری و خسته کننده در عالم واماندگی در مانده ایم ،اگر چه به خیال خودهستیم و میرویم و یادمان نرود که القاب و عناوین عقل و تدبیر نمی آورند و کاش که عنوان های رسمی اجرایی و سیاسی بعد از عقل و تدبیر می آمدند.
نامحرم شمردن قشر قابل توجهی از جامعه بویژه آموزش و کانالیزه شدن مسیرهای عبور و مرور فرهنگی حتی برای استفاده از امکانات عمومی فضای نا امیدی را فراهم مینماید و بغض_های بسیاری را فشرده میکند که به هر بهانه_ای اگر نشکنند بهانه های بسیار را با خود همراه خواهند ساخت.
سالهست که بجای آیینه هم بودن دیواری برای هم شده ایم واین یعنی پایان گذر از خود خواهی ها وافتادن در ورطه بیدردی و خانمانسوزی که بقول آن شاعر دردمند زنجانی :
من راه تورا بسته تو راه مرا بسته/امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
متولیان و متصدیان و مدعیان امورات اجتماعی و فرهنگی تأمل و تدبیر بیشتری نشان دهند که عرصه های فرهنگی و تاریخی با نگاه امنیتی و نظامی سازگاری چندانی ندارند و رویکردهای شبه فرهنگی و شبه رسانه ای و شیره مالی های فرهنگی و اقتصادی با کاربست هر که از ما نیست بر علیه ماست
دیگر کارآئی و کاربری خود را از دست داده_اند عیب و ایرادی هم ندارد دیگر وقت آن رسیده که از تجربیا ۳۷ سال گذشته درس عبرت گرفت وگرنه این معصیت ها و مصیبت ها را پایان چندان خوشی نخواهد بوددر حال حاضر نشانه های بسیار ضعیفی از همدلی و همگرایی دیده می شود که نگران کننده است اما نباید نا امید بود .
هیچ ضرورتی در شرایط امروزین جامعه ما بالاتر از همگرایی برای منافع ملی و همبستگی اجتماعی نیست فراموش نکنیم که بدون سرمایه اجتماعی، هیچ اجتماعی به هیچ سرمایه ای نمی_رسد، به طوری که بسیاری از گروه ها، سازمان ها و جوامع انسانی، بدون سرمایه اقتصادی و صرفاً با تکیه بر سرمایه انسانی و اجتماعی توانسته اند به موفقیت دست یابند، اما هیچ مجموعه انسانی، بدون سرمایه اجتماعی نمی تواند توسعه هدفمند را دنبال نماید.
امید که آغاز سال ۳۸ انقلاب باب تعامل و همدلی را با خود به ارمغان بیاورد و مقدمه ای نیک براوضاع نابسامان همبستگی اجتماعی باشد
آتش بیاران معرکه های بی حاصل سیاسی و فرهنگی و بی ریشه های غنوده در ناز و نعمت های باد آورده، و برخی مدیران نوکیسه از هر سو و هر کس که باشند پا را از حد و حدود خود فراتر ننهند که انقلاب و دستاوردهای آن متعلق به همه ایرانیان از هر نژاد و قوم و قبیله می باشدو بویژه جا داردایرانیهای از همگان برتر !!
ازنوع جهان وطنی و همه فن حریف ارزشی و اصولی و اصلاحی نا سپاسی و بی حرمتی به خادمان ایران و انقلاب و نظام را ازدستور کارخود خارج فرمایندو امادر این ایام جا دارد دولت تدبیر و امید- با همیاری و همدلی مردم و میدان سپاری به اهل آن بوی‍‍‍‍ژه در استانهاو مناطق اینچنینی به تدبیری فراتر از آنچه که هست بیندیشد و شعار امید را به امیدواری بدل نماید آنچه که الآن هست نوعی گمگشتگی در میان آوارهای برجای مانده را نشان می دهد که می_تواند آوارهای جدیدی را در پی داشته باشد.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۶:۱۷ ق.ظ

دیدگاه


هفت + 2 =