ادبیات پایداری ادبیات زندگی است

ادبیات پایداری ادبیات زندگی است

گروه فرهنگی: گلستان جعفریان نویسنده و پژوهشگر ادبیات پایداری در توضیح اهمیت و ضرورت پرداختن به ادبیات پایداری در زمان معاصر گفت: ادبیات پایداری از منظر محققان و کسانی که در این حوزه کار کرده اند می تواند تعاریف و اهمیت متفاوتی داشته باشد اما ادبیات پایداری ادبیات زندگی است چراکه تمام زندگی از دید من یک مبارزه است؛ حتی زمانی که هیچ جنگی به صورت نظامی در جریان نباشد.
وی افزود: ادبیات پایداری به ما مردم قرن امروز که درگیری ها و مشقات گوناگون و متعددی داریم نوعی از مقاومت در برابر این موضوعات را می آموزد. بر این اساس مهم است که محققان این موضوع را بدانند و بتوانند که آن را در کار دربیاورند.
وی در پاسخ به این پرسش که عنصر خلاقیت در خلق ادبیات پایداری تا چه اندازه موثر است، بیان کرد: امروز و به ویژه به این دلیل این که ما سی سال است که از جنگ و ادبیات جنگ دور شده ایم و خیلی از آدم های جنگ دیگر در بین ما نیستند و کسانی که هستند آنچه را که باید می گفتند در بحث اکشن، خاطرات عجیب، دردها و رنج های جنگ گفته اند، کار سخت شده و دیگر نمی‌توان به گفتن این مکررات بسنده کرد؛ شاید آنچه گفته شده کافی نبوده است اما موضوع این است که تم اصلی خاطرات مهیج و هیجانی جنگ درآمده است.
بر همین اساس امروز اگر این نگاه خلاقه نباشد بهتر است که اصلا ادبیات در حوزه پایداری دنبال و کار نشود چون در اینجا و این دوران این نگاه خلاقانه است که می تواند حرفی را در این ادبیات (که حرف های اصلی و اساسی آن گفته شده) برای زدن داشته باشد.
این نویسنده در پاسخ این سوال که ادبیات پایداری در ایران چه مولفه هایی دارد و بیشتر از چه منظری به آن توجه شده است و خلاها و کاستی هایی که در ادبیات پایداری ایران وجود دارد چیست، تاکید کرد: آن چیزی که در ادبیات پایداری ما بیشتر به آن پرداخته شده، خصوصیت تبلیغی این ادبیات بوده است؛ یعنی ادبیات مقاومت ما در زمان جنگ، شخصی مانند سیدمرتضی آوینی را داشته که پیشکسوت و کاربلد این حوزه بوده است که همه نامش را می شناسند و روایت فتحی را ساخته که بسیار اثرگذار و تکان دهنده بوده است.
وی افزود: نگاه موجود در این اثر رویکردی تبلیغی است اما ما حتی پس از جنگ هم همین رویکرد تبلیغی را ادامه داده ایم یعنی همان رویکرد معنویت گرایانه و جذب مخاطبان برای به میدان رفتن را ادامه داده ایم. در صورتی که ما در زمان جنگ مجبور بودیم که چنین رویکردی را داشته باشیم تا به این وسیله نیروی‌های جوانمان جذب میدان شوند چراکه خاک ما در خطر بود.وی افزود: امروز اما دیگر مجبور به استفاده از چنین رویکردی نیستیم و ناچار هم نیستیم که با رویکرد تبلیغی کار کنیم. البته این دیدگاه من است و شاید کسی بیاید و بگوید که باید همچنان با رویکرد تبلیغی جلو برویم؛ اما من عقیده دارم مسلم است که امروز به نگاه تکوینی و محتوایی در ادبیات پایداری نیاز داریم و در این حوزه به شدت دچار خلا هستیم.
جعفریان در ادامه و با اشاره به اثر متاخر خود (کتاب پاییز آمد) و به کارگیری خلاقیت در این اثر به عنوان عاملی قابل ذکر، گفت: من در آخرین داستان خودم – پاییز آمد – از عشق یک پاسدار به شاگردش حرف می زنم که بسیاری آن را به عنوان یک کلیشه درنظر می گیرند (چرا که عقیده دارند در این سالها از همسران شهیدان بسیاری صحبت شده است) اما وقتی که کتاب را باز می کنید و می خوانید، می بینید که چیزهایی در این کتاب و قصه است که این داستان را متفاوت می کند. یعنی به کارگیری همان عنصر خلاقیت در اینجا برجسته و یک علامت سوال مطرح می شود که چرا یک دختر ۱۶ ساله وارد یک زندگی ای می شود که در ابتدا به او گفته می‌شود »من خیلی زنده نیستم و اگر هم باشم ممکن است دو سال دیگر نباشم و یا معلولیتی پیدا کنم که تو تا آخر عمر باید این گونه زندگی کنی«.
وی افزود: یعنی در آستانه زندگی مشترک یک برهوت را مقابل یک دختر قرا می دهند. اینها مسائلی هستند که باید در ادبیات پایداری باز شوند و با یک نگاه خلاقانه ما را از داستان های کلیشه ای که در دهه ?? جذابیت داشته و امروز رنگ باخته است، جدا می سازد. یعنی امروز برای جذابیت ادبیات پایداری و جذذب مخاطب آن باید سوال کنیم که چرا آدم های آن زمان چنین انتخاب هایی داشتند؟ چرا پایمردی می کردند و چگونه ادامه می دادند و آیا این اعتقاد را امروز هم دارند یا نسبت به آن نگاهی انتقادی پیدا کرده اند؟
وی تصریح کرد: اینها سوالاتی هستند که یک محقق می پرسد و به نظرم سوالات جامعه هم همین است و باید به آنها پاسخ داده شود. رگه‌های دین‌داری در ادبیات پایداری ایران بسیار موثر استجعفریان در پاسخ به این موضوع که تا چه حد با گزار? ادبیات پایداری معاصر میراث دار ادبیات مشروطه (میراث ادبی شاعرانی همچون ادیب پیشاوری، نسیم شمال، ملک الشعرای بهار) است، موافق است، اظهار داشت: من در ادبیات پایداری رگه های دین داری را بسیار موثر می بینم. ما همیشه در ادبیات مقاومتمان بحث اعتقادات را به صورتی ویژه و مهم داشته ایم و این اعتقادات تعیین کننده این موضوع بوده که مردم در میدان باشند یا نباشند
وی افزود: تا امروز به این شکل بوده است و ممکن است که پس از این تغییر کند و شاخص‌های دیگری به آن وارد شود. این موضوع نشان می دهد که مردم ما با علت‌هایی وارد میدان می شوند که با عقیده شان گره خورده باشد که این علل نه به پول ربط دارد و نه چیزهای دیگر. زمانی اوریانا فالاچی (روزنامه نگار ایتالیایی) با آمریکایی ها که می‌جنگیدند، مصاحبه کرد و علت حضورشان را در میدان جنگ پرسید و جواب های متفاوتی گرفت (از توجه معشوق تا جلب امکانات دولتی و افسردگی و ناامیدی و…)؛ آدم‌هایی که با علت های مختلف و بعضا به دلیل این که چیزی برای از دست دادن نداشتند وارد میدان شده بودند.وی تاکید کرد: اما مردم ما مردمی عقیده مند هستند و در ادبیات مقاومت ما کسانی به جنگ می روند که چیزهای بسیاری برای از دست دادن دارند (همسر، فرزند، مادر، اصالت، اسم و رسم)؛ بر این اساس ما بیش از این که وامدار ادبیات مشروطه باشیم، وامدار عقیده‌مندی مردم این سرزمین هستیم.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایرنا،اساسا مخاطب سینما را نمی توان با مخاطب ادبیات مقایسه کرد، به خصوص این که ادبیات است که زیربنای سینما است.وی بیان کرد: البته نباید از قلم انداخت که ما در حوزه چاپ و نشر بسیاری از موضوعات که اساسا ربطی به ادبیات پایداری هم ندارد، ضعیف هستیم و تبلیغات ما در بحث خوانش، نشر کتاب و ترویج دادن آن و کندن مردم از تصویر به نفع کتاب و کلمه ضعیف هستیم و این ضعف در حوزه ادبیات پایداری نمود بیشتری دارد چرا که فقدان آن نگاه خلاقه در این ادبیات وجود دارد و حتی کتاب های خوبی که در این حوزه به چاپ رسیده، به دلیل فقدان تبلیغات مناسب کمتر دیده شده است.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۷ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱:۱۲ ب.ظ

دیدگاه


× 8 = شانزده