آثار خوش خویی درگسترش روابط اجتماعی

آثار خوش خویی درگسترش روابط اجتماعی

گروه جامعه:انسان ها به طورکلى ناپسندى و زشتى را برنمى تابند و درصدد مقابله با آن برمى‌آیند. براى سازگارى، ضرورى است افراد در محتواى کلام و ساختارآن، ازناپسندى و مکروه دورى کنند. هم سخن خوب بگویند و هم خوب سخن بگویند. در بسیارى از موارد، سخن خوبى که به خوبى ادا نشده، زمینه تنش و ناسازگارى را فراهم کرده است. معروف است که زبان سرخ سرسبز مى دهد بر باد. از هر دو نوع ناپسندى پرهیز لازم است.در اصطلاح روایات، کلام طیب ضِلعى از اضلاع مثلث خوش اخلاقى است. در روایتى از امام صادق علیه السلام سؤال شد: حدود خوش اخلاقى چیست؟ حضرت مثلثى را ترسیم کردند و فرمودند: با کنار دستى خود نرم رفتار کنى و به او جا بدهى؛ در سخن گفتن پاکیزه سخن بگویى و با برادرت با روى باز مواجه شوى »صفاى زندگى: خوش زبانى باعث طراوت و شادابى در زندگى است؛ به زندگى روح مى بخشد و آن را از خمودى و بى معنایى مى رهاند. در مقابل، بدزبانى زندگى را تیره مى‌کند و صفاى آن را از بین مى برد. در روایت آمده است: سه چیز زندگى را تیره و کدر مى‌سازد: حاکم ستم پیشه، همسایه بد و زن بدزبان«
زندگى کدر حیات طیبه نیست. زن و شوهر در این زندگى احساس شادمانى ندارند و از آنچه در آن مى گذرد احساس تنگى مى کنند و چون دایره تحمل آنان محدود است، به ناچار، این ویژگى عوارض خود را در زندگى نشان مى دهد. از اضطراب و دلهره تا جدایى و طلاق را مى توان عارضه بدزبانى به حساب آورد. صفاى زندگى حتما به سازگارى مى انجامد؛ چراکه امرى پسندیده و دلخواه براى زن و مرد است و در برابر، زندگى بى روح و بى معنا به ناسازگارى منتهى مى شود.
امنیت و مسالمت: از شاخص هاى یک زندگى مطلوب، وجود امنیت و آرامش خاطر است. انسان همیشه مى خواهد مطمئن باشد در زندگى چیزى او را تهدید نمى کند. انسان ها معمولاً از رفتارهایى که در جامعه مخاطره آمیز تلقى مى‌شوند، دورى مى کنند تا مبادا امنیت زندگى شان دچار تهدید شود.
گاهى بعضى از آنها به افسانه و خرافه شبیه تر هستند تا به واقعیت، اما به دلیل حساسیت افراد در برخوردارى از امنیت در زندگى، تلاش مى‌کنند به آن رفتارها نزدیک نشوند. حال اگر بدانند و یقین داشته باشند آثار یک رفتار زندگى آنان را در مخاطره قرار مى دهد، قطعا درصدد برمى آیند آن رفتار را انجام ندهند.
پسندیده و سزاوار سخن گفتن، هم امنیت خاطر به دنبال مى آورد، هم زندگى مسالمت آمیز با دیگران را در زندگى فراهم مى کند. کارى که دشمنى دیگران را به دنبال داشته باشد، هم امنیت خاطر را در زندگى به مخاطره مى اندازد، هم نمى‌گذارد زندگى مسالمت آمیز داشته باشیم. ناپسند و ناسزا سخن گفتن، زندگى را از امنیت و مسالمت تهى مى کند.
ناسزا گفتن، حتى به موجودات بى جان نیز بد است؛ چراکه زندگى خودمان را تهدید مى کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: به بادها ناسزا نگویید؛ چراکه آنها مأموریت خود را انجام مى دهند. به کوه ها، ساعت ها، روزها و شب ها ناسزا نگویید که مرتکب گناه مى شوید و ناسزا به خودتان برمى گردد »اینجا موجودات بى جان مورد ناسزا قرار مى گیرند، اما نتیجه منفى آن گریبان گیر جاندارانى مى شود که ناسزا مى‌گویند. در روایت دیگرى آمده است: به مرده‌ها ناسرا نگویید؛ چراکه شما با این کار خود زنده ها را اذیت مى کنید«. این روایت، درواقع، به انسان ها مى گوید: اگر به مرده ها ناسزا بگویید، از زندگى مسالمت آمیز با زنده ها فاصله مى گیرید و درنتیجه، به تنش گرفتار مى شوید و اگر به زنده‌ها ناسزا بگویید، مستقیما به میدان دشمنى و ستیز قدم برداشته اید و آشکارا وارد صحنه کارزار شده اید. امام باقر علیه السلام مى فرماید: مردى از بنى تمیم خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت: اى پیامبر خدا، به من توصیه اى ارزانى فرما. حضرت در میان توصیه هایش به او فرمود: به مردم ناسزا نگو؛ چراکه دشمنى آنان را به دست مى آورى »عزت: از نعمت هایى که همه دنبال کسب آن هستند، عزت« است. همه مى خواهند براى دیگران عزیز و سربلند باشند. حتى کسانى که به رفتارهاى منفى رو مى آورند، خودشان فکر مى کنند این رفتارها باعث موقعیت، وجاهت عزت و سربلندى آنها مى شود. درواقع، رفتار مثبت را ذلت تلقى مى کنند، وگرنه خود دنبال ذلّت نیستند. براى چنین کسانى، راهکار اصلاح این است که ذهنیت و نگاه آنان تغییر یابد تا به گونه دیگرى عمل کنند.
اعطاى بینش و تحول شناختى براى چنین افرادى ضرورى است. کسانى که با رفتارهاى برخاسته از دستورات دینى آشنا هستند، عزت را در رفتارهاى منفى دنبال نمى کنند؛ چراکه از بینش برخوردارند. تکریم، احترام و خوش زبانى عزت مى آورد. پس، ضرورى است که به دنبال این رفتارها باشیم. توهین و ناسزا به دیگران، نه تنها عزت نمى آورد، بلکه بعکس، انسان را در حضیض ذلت قرار مى دهد. امام صادق علیه السلام مى فرماید: ذلیل ترین مردم کسى است که به مردم توهین مى کند و ناسزا مى گوید پس عزت و سربلندى را نمى توان در توهین و ناسزا دنبال کرد، بلکه باید با خوش زبانى و احترام به جست وجوى عزت پرداخت.
عاقبت به خیرى: چه بسا افرادى که کارهاى خوب انجام مى دهند، اما نگران عاقبت به خیرى خود هستند؛ یعنى با اینکه در ارزشیابى رفتارهایشان ارزش هاى مثبتى را مى بینند، اما نگرانند. حال اگر رفتارهاى فردى نامطلوب باشد بیشتر باید نگران عاقبت به خیرى باشد. یکى از رفتارهایى که زمینه این نعمت بزرگ را فراهم مى‌سازد و در دنیا و آخرت ما را به این مقصد خیر رهنمون مى سازد، پسندیده و سزاوار سخن گفتن است. کسى که به دیگران طعن مى زند و ـ به اصطلاح ـ به چشم دیگران مى کوبد، خیلى به عاقبت خوش امیدوار نباشد.
چنین کسى هم در این دنیا باید بترسد که در اواخر عمر خود با مصیبت هاى دردناکى روبه رو شود و هم در آن دنیا زمینه دریافت کیفرش فراوان است. امام باقر علیه السلاممى فرماید: هر انسانى که دیگران را مورد طعن قرار مى دهد و به چشم دیگران مى کوبد، نمى میرد، مگر به بدترین مرگ و سزاوار و نزدیک است که عاقبت به خیر نشود برخوردارى از این نعمت بزرگ، یعنى عاقبت به خیرى، پیامد خوش زبانى و دورى از طعن و ناسزاست.رعایت حقّ دیگران: احساس دریافت حق، زمینه مناسبى براى سازگارى میان افراد است. چنانچه کسى حس کند حقى ناحق شده است یا حق خود را پایمال شده ببیند، به مقابله و ناسازگارى رو مى آورد. بخصوص اگر فرد احساس کند از حقوق محدودى برخوردار است و تضییع آن حق ضایعه بزرگى را به وجود مى آورد، به تنش بیشترى دچار خواهد شد و سازگارى به شدت رنگ خواهد باخت. یکى از اصحاب امام صادق علیه السلامبه نام مأمون حارثى مى گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: حق مؤمن بر مؤمن چیست؟ حضرت حقوقى را برشمردند تا اینکه فرمودند: حق مؤمن بر مؤمن این است که به او اُف نگوید (اُف کم ترین حدّ ناسزاست) و زمانى که اف بگوید، ولایت و محبت از میان آنان محو مى شود میان دو فرد عادى چنین حقى وجود دارد، چه رسد به زن و شوهر که در میان آنان رعایت مسئله ضرورى تر است و اسلام به مراعات حدود لازم براى بقاى ارتباط مطلوب میان آنان فراوان توصیه کرده است؛ بخصوص براى زنان، به مردان سفارش کرده است که حال آنان را رعایت کنند.
آنان نیمى از مردان هستند و از حقوق متناسب با خودشان برخوردارند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: جبرئیل به من خبر داد و همواره مرا به رعایت زنان توصیه کرد تا آنجاکه به نظرم رسید براى شوهر روا نباشد که به زن خود اف بگوید. جبرئیل گفت: اى محمد،درباره زنان تقواى خدا را پیشه سازید؛ زیرا آنان نیمى از شما هستند رعایت زنان از آن حیث که بیشتر در معرض ناحقى هستند، ضرورى تر است. پس براى حفظ حقوق آنان و در نتیجه، حصول سازگارى به خاطر احساس دریافت حق ضرورى است که خوش زبان باشیم.
براى رسیدن به سازگارى در زندگى اجتماعى ضرورى است از انتخاب رفتارهایى که به عنوان ساده ترین و ابتدایى ترین رفتار به ذهن مى آید خوددارى شود، و ضمن تجسم پایان کار، پیامد رفتار بیشتر مورد دقت قرار گیرد.
فرد با تجسم پایان کار مى تواند علت رفتار نامطلوب را جویا شود و با استدلال و به شیوه اى مؤدبانه با دیگران مواجه گردد.
مرور رفتار و تمرین کردن رفتار جدید در محیطى امن و به دور از دنیاى واقعى، به شخص اجازه مى دهد که با دریافت بازخورد، به انجام رفتار اطمینان پیدا کند. بر این اساس، فردى که به تندى در گفتار و بدزبانى مبتلاست، لازم است پیش از حضور در موقعیت واقعى و قرار گرفتن در برابر اعضاى خانواده، ارتباط کلامى صحیح و به کار بردن واژه هاى لطیف و محبت آمیز را تمرین کند تا در هنگام مواجهه بتواند با سهولت از این گونه عبارات استفاده نماید.خانواده ها وقتى با مشکلات زندگى روبه رو مى شوند اغلب بیشتر جدى مى شوند و فکر مى کنند چون موقعیت حساس تر شده است، آنها نیز باید جدى‌تر برخورد کنند؛ اما این حالت، انسان را از خودشناسى دور مى کند و فضاى گفت وگو را از لطافت خارج مى سازد. نگریستن به بیهودگى موقعیت یا مبالغه آمیز کردن آن مى تواند به میزان بسیار زیاد به بینش و خویشتن شناسى فرد منجر شود. در چنین مواردى، خارج شدن از حالت جدى و رو آوردن به شوخى به شرط آنکه محدوده آن مراعات شود، مى تواند به سازگارى افراد کمک نماید.هنگامى که فرد ارتباط دیدارى گفتارى با همسر خود ندارد، احتمال ابراز جملات و مطالب نازیبا وجود دارد، ولى به هر مقدار که ارتباط ایجاد شود، از احتمال طرح چنین مطالبى کاسته خواهد شد و آن گاه که این ارتباط به نحو کامل برقرار شود، یعنى فرد همسر خود را ببیند، با او سخن بگوید و او را لمس کند، احتمال تنش در روابط به حداقل ممکن خواهد رسید. در چنین حالتى، ارسال پیام نامناسب یا پیام عصبانیت و ناهمخوان به دیگرى بسیار دشوار است.
در اکثر موقعیت هاى تعارض آمیز، خشم نقش مهمى دارد. منشأ بسیارى از موارد بدزبانى خشم و عصبانیت طرفین یا یکى از دو طرف است. بر این اساس، لازم است حالت خشم در آنها مهار شود و بدین صورت مى توان امیدوار بود که تندى و بدزبانى به حداقل ممکن کاهش یابد.
براى برخورد با خشم، خانواده مى باید منبع خشم را براى هریک از اعضا شناسایى نماید. شناسایى عامل خشم هریک از اعضا به دیگران کمک مى کند تا از ایجاد زمینه خشم آنها جلوگیرى کند. علاوه بر این، لازم است اعضاى خانواده با شیوه هاى مهار خشم نیز آشنا شوند. در مواقعى که ممکن است خشم بروز کند، باید هم خود فرد و هم دیگران از راهکارهاى مهار آن استفاده کنند تا در هنگام بروز خشم، آسیب هاى احتمالى آن کاهش یابد.تشویق اعضاى خانواده نسبت به یکدیگر، سبب مى شود اعضا اعتماد به نفس خویش را پیدا کنند. وظیفه افراد آن است که به یکدیگر کمک کنند تا از طریق تشویق و تمجید به شخصیتى مطلوب دست یابند.
هرگاه یکى از اعضاى خانواده احساس خوبى در شما به وجود مى آورد، بلافاصله به صورت لفظى یا غیرلفظى از او قدردانى کنید. سپاس گزارى از دیگران، به دلیل خوش زبانى و به کار بردن مطالب مؤدبانه و دل پسند موجب مى شود او تشویق شود. ازآنجاکه تشویق هاى بیرونى زمینه ساز رفع تندى و بدزبانى مى شود، به مرور جاى خود را به تشویق درونى مى دهد و فرد که درمى باید خوش زبانى چقدر به ایجاد تفاهم میان او و دیگران کمک مى کند، بدون چشم داشت تشویق هاى بیرونى، به خوش رویى و خوش زبانى رو مى آورد.
خاموش سازى» به فرایند حذف رفتار نامطلوب از طریق عدم تقویت رفتار موردنظر اطلاق مى شود. کسى که همواره بدرویى و بدزبانى را وسیله دستیابى به اهداف خود قرار مى‌دهد، هنگامى که مورد توجه قرار گرفت و خواسته اش تأمین شد، به این وسیله، رفتارش تقویت مى شود و همواره از آن استفاده مى کند. اما چنانچه شما به کج خلقى و رفتار توهین آمیز او توجه نکنید ونسبت به آن بى اعتناشوید،راه مؤثرى براى کاهش بدخلقى هاى او به کار گرفته‌اید و این رفتارها به تدریج حذف خواهد شد.در مواقعى که به هر دلیل، رفتار غیرمؤدبانه از فرد سر مى زند، با عذرخواهى، مى تواند ضمن جلوگیرى از گسترش دایره نزاع، به ایجاد حالت تفاهم و حاکم ساختن فضاى صمیمیت در خانواده کمک نماید.گروه جامعه:انسان ها به طورکلى ناپسندى و زشتى را برنمى تابند و درصدد مقابله با آن برمى‌آیند. براى سازگارى، ضرورى است افراد در محتواى کلام و ساختارآن، ازناپسندى و مکروه دورى کنند. هم سخن خوب بگویند و هم خوب سخن بگویند. در بسیارى از موارد، سخن خوبى که به خوبى ادا نشده، زمینه تنش و ناسازگارى را فراهم کرده است. معروف است که زبان سرخ سرسبز مى دهد بر باد. از هر دو نوع ناپسندى پرهیز لازم است.در اصطلاح روایات، کلام طیب ضِلعى از اضلاع مثلث خوش اخلاقى است. در روایتى از امام صادق علیه السلام سؤال شد: حدود خوش اخلاقى چیست؟ حضرت مثلثى را ترسیم کردند و فرمودند: با کنار دستى خود نرم رفتار کنى و به او جا بدهى؛ در سخن گفتن پاکیزه سخن بگویى و با برادرت با روى باز مواجه شوى »صفاى زندگى: خوش زبانى باعث طراوت و شادابى در زندگى است؛ به زندگى روح مى بخشد و آن را از خمودى و بى معنایى مى رهاند. در مقابل، بدزبانى زندگى را تیره مى‌کند و صفاى آن را از بین مى برد. در روایت آمده است: سه چیز زندگى را تیره و کدر مى‌سازد: حاکم ستم پیشه، همسایه بد و زن بدزبان«
زندگى کدر حیات طیبه نیست. زن و شوهر در این زندگى احساس شادمانى ندارند و از آنچه در آن مى گذرد احساس تنگى مى کنند و چون دایره تحمل آنان محدود است، به ناچار، این ویژگى عوارض خود را در زندگى نشان مى دهد. از اضطراب و دلهره تا جدایى و طلاق را مى توان عارضه بدزبانى به حساب آورد. صفاى زندگى حتما به سازگارى مى انجامد؛ چراکه امرى پسندیده و دلخواه براى زن و مرد است و در برابر، زندگى بى روح و بى معنا به ناسازگارى منتهى مى شود.
امنیت و مسالمت: از شاخص هاى یک زندگى مطلوب، وجود امنیت و آرامش خاطر است. انسان همیشه مى خواهد مطمئن باشد در زندگى چیزى او را تهدید نمى کند. انسان ها معمولاً از رفتارهایى که در جامعه مخاطره آمیز تلقى مى‌شوند، دورى مى کنند تا مبادا امنیت زندگى شان دچار تهدید شود.
گاهى بعضى از آنها به افسانه و خرافه شبیه تر هستند تا به واقعیت، اما به دلیل حساسیت افراد در برخوردارى از امنیت در زندگى، تلاش مى‌کنند به آن رفتارها نزدیک نشوند. حال اگر بدانند و یقین داشته باشند آثار یک رفتار زندگى آنان را در مخاطره قرار مى دهد، قطعا درصدد برمى آیند آن رفتار را انجام ندهند.
پسندیده و سزاوار سخن گفتن، هم امنیت خاطر به دنبال مى آورد، هم زندگى مسالمت آمیز با دیگران را در زندگى فراهم مى کند. کارى که دشمنى دیگران را به دنبال داشته باشد، هم امنیت خاطر را در زندگى به مخاطره مى اندازد، هم نمى‌گذارد زندگى مسالمت آمیز داشته باشیم. ناپسند و ناسزا سخن گفتن، زندگى را از امنیت و مسالمت تهى مى کند.
ناسزا گفتن، حتى به موجودات بى جان نیز بد است؛ چراکه زندگى خودمان را تهدید مى کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: به بادها ناسزا نگویید؛ چراکه آنها مأموریت خود را انجام مى دهند. به کوه ها، ساعت ها، روزها و شب ها ناسزا نگویید که مرتکب گناه مى شوید و ناسزا به خودتان برمى گردد »اینجا موجودات بى جان مورد ناسزا قرار مى گیرند، اما نتیجه منفى آن گریبان گیر جاندارانى مى شود که ناسزا مى‌گویند. در روایت دیگرى آمده است: به مرده‌ها ناسرا نگویید؛ چراکه شما با این کار خود زنده ها را اذیت مى کنید«. این روایت، درواقع، به انسان ها مى گوید: اگر به مرده ها ناسزا بگویید، از زندگى مسالمت آمیز با زنده ها فاصله مى گیرید و درنتیجه، به تنش گرفتار مى شوید و اگر به زنده‌ها ناسزا بگویید، مستقیما به میدان دشمنى و ستیز قدم برداشته اید و آشکارا وارد صحنه کارزار شده اید. امام باقر علیه السلام مى فرماید: مردى از بنى تمیم خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت: اى پیامبر خدا، به من توصیه اى ارزانى فرما. حضرت در میان توصیه هایش به او فرمود: به مردم ناسزا نگو؛ چراکه دشمنى آنان را به دست مى آورى »عزت: از نعمت هایى که همه دنبال کسب آن هستند، عزت« است. همه مى خواهند براى دیگران عزیز و سربلند باشند. حتى کسانى که به رفتارهاى منفى رو مى آورند، خودشان فکر مى کنند این رفتارها باعث موقعیت، وجاهت عزت و سربلندى آنها مى شود. درواقع، رفتار مثبت را ذلت تلقى مى کنند، وگرنه خود دنبال ذلّت نیستند. براى چنین کسانى، راهکار اصلاح این است که ذهنیت و نگاه آنان تغییر یابد تا به گونه دیگرى عمل کنند.
اعطاى بینش و تحول شناختى براى چنین افرادى ضرورى است. کسانى که با رفتارهاى برخاسته از دستورات دینى آشنا هستند، عزت را در رفتارهاى منفى دنبال نمى کنند؛ چراکه از بینش برخوردارند. تکریم، احترام و خوش زبانى عزت مى آورد. پس، ضرورى است که به دنبال این رفتارها باشیم. توهین و ناسزا به دیگران، نه تنها عزت نمى آورد، بلکه بعکس، انسان را در حضیض ذلت قرار مى دهد. امام صادق علیه السلام مى فرماید: ذلیل ترین مردم کسى است که به مردم توهین مى کند و ناسزا مى گوید پس عزت و سربلندى را نمى توان در توهین و ناسزا دنبال کرد، بلکه باید با خوش زبانى و احترام به جست وجوى عزت پرداخت.
عاقبت به خیرى: چه بسا افرادى که کارهاى خوب انجام مى دهند، اما نگران عاقبت به خیرى خود هستند؛ یعنى با اینکه در ارزشیابى رفتارهایشان ارزش هاى مثبتى را مى بینند، اما نگرانند. حال اگر رفتارهاى فردى نامطلوب باشد بیشتر باید نگران عاقبت به خیرى باشد. یکى از رفتارهایى که زمینه این نعمت بزرگ را فراهم مى‌سازد و در دنیا و آخرت ما را به این مقصد خیر رهنمون مى سازد، پسندیده و سزاوار سخن گفتن است. کسى که به دیگران طعن مى زند و ـ به اصطلاح ـ به چشم دیگران مى کوبد، خیلى به عاقبت خوش امیدوار نباشد.
چنین کسى هم در این دنیا باید بترسد که در اواخر عمر خود با مصیبت هاى دردناکى روبه رو شود و هم در آن دنیا زمینه دریافت کیفرش فراوان است. امام باقر علیه السلاممى فرماید: هر انسانى که دیگران را مورد طعن قرار مى دهد و به چشم دیگران مى کوبد، نمى میرد، مگر به بدترین مرگ و سزاوار و نزدیک است که عاقبت به خیر نشود برخوردارى از این نعمت بزرگ، یعنى عاقبت به خیرى، پیامد خوش زبانى و دورى از طعن و ناسزاست.رعایت حقّ دیگران: احساس دریافت حق، زمینه مناسبى براى سازگارى میان افراد است. چنانچه کسى حس کند حقى ناحق شده است یا حق خود را پایمال شده ببیند، به مقابله و ناسازگارى رو مى آورد. بخصوص اگر فرد احساس کند از حقوق محدودى برخوردار است و تضییع آن حق ضایعه بزرگى را به وجود مى آورد، به تنش بیشترى دچار خواهد شد و سازگارى به شدت رنگ خواهد باخت. یکى از اصحاب امام صادق علیه السلامبه نام مأمون حارثى مى گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: حق مؤمن بر مؤمن چیست؟ حضرت حقوقى را برشمردند تا اینکه فرمودند: حق مؤمن بر مؤمن این است که به او اُف نگوید (اُف کم ترین حدّ ناسزاست) و زمانى که اف بگوید، ولایت و محبت از میان آنان محو مى شود میان دو فرد عادى چنین حقى وجود دارد، چه رسد به زن و شوهر که در میان آنان رعایت مسئله ضرورى تر است و اسلام به مراعات حدود لازم براى بقاى ارتباط مطلوب میان آنان فراوان توصیه کرده است؛ بخصوص براى زنان، به مردان سفارش کرده است که حال آنان را رعایت کنند.
آنان نیمى از مردان هستند و از حقوق متناسب با خودشان برخوردارند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: جبرئیل به من خبر داد و همواره مرا به رعایت زنان توصیه کرد تا آنجاکه به نظرم رسید براى شوهر روا نباشد که به زن خود اف بگوید. جبرئیل گفت: اى محمد،درباره زنان تقواى خدا را پیشه سازید؛ زیرا آنان نیمى از شما هستند رعایت زنان از آن حیث که بیشتر در معرض ناحقى هستند، ضرورى تر است. پس براى حفظ حقوق آنان و در نتیجه، حصول سازگارى به خاطر احساس دریافت حق ضرورى است که خوش زبان باشیم.
براى رسیدن به سازگارى در زندگى اجتماعى ضرورى است از انتخاب رفتارهایى که به عنوان ساده ترین و ابتدایى ترین رفتار به ذهن مى آید خوددارى شود، و ضمن تجسم پایان کار، پیامد رفتار بیشتر مورد دقت قرار گیرد.
فرد با تجسم پایان کار مى تواند علت رفتار نامطلوب را جویا شود و با استدلال و به شیوه اى مؤدبانه با دیگران مواجه گردد.
مرور رفتار و تمرین کردن رفتار جدید در محیطى امن و به دور از دنیاى واقعى، به شخص اجازه مى دهد که با دریافت بازخورد، به انجام رفتار اطمینان پیدا کند. بر این اساس، فردى که به تندى در گفتار و بدزبانى مبتلاست، لازم است پیش از حضور در موقعیت واقعى و قرار گرفتن در برابر اعضاى خانواده، ارتباط کلامى صحیح و به کار بردن واژه هاى لطیف و محبت آمیز را تمرین کند تا در هنگام مواجهه بتواند با سهولت از این گونه عبارات استفاده نماید.خانواده ها وقتى با مشکلات زندگى روبه رو مى شوند اغلب بیشتر جدى مى شوند و فکر مى کنند چون موقعیت حساس تر شده است، آنها نیز باید جدى‌تر برخورد کنند؛ اما این حالت، انسان را از خودشناسى دور مى کند و فضاى گفت وگو را از لطافت خارج مى سازد. نگریستن به بیهودگى موقعیت یا مبالغه آمیز کردن آن مى تواند به میزان بسیار زیاد به بینش و خویشتن شناسى فرد منجر شود. در چنین مواردى، خارج شدن از حالت جدى و رو آوردن به شوخى به شرط آنکه محدوده آن مراعات شود، مى تواند به سازگارى افراد کمک نماید.هنگامى که فرد ارتباط دیدارى گفتارى با همسر خود ندارد، احتمال ابراز جملات و مطالب نازیبا وجود دارد، ولى به هر مقدار که ارتباط ایجاد شود، از احتمال طرح چنین مطالبى کاسته خواهد شد و آن گاه که این ارتباط به نحو کامل برقرار شود، یعنى فرد همسر خود را ببیند، با او سخن بگوید و او را لمس کند، احتمال تنش در روابط به حداقل ممکن خواهد رسید. در چنین حالتى، ارسال پیام نامناسب یا پیام عصبانیت و ناهمخوان به دیگرى بسیار دشوار است.
در اکثر موقعیت هاى تعارض آمیز، خشم نقش مهمى دارد. منشأ بسیارى از موارد بدزبانى خشم و عصبانیت طرفین یا یکى از دو طرف است. بر این اساس، لازم است حالت خشم در آنها مهار شود و بدین صورت مى توان امیدوار بود که تندى و بدزبانى به حداقل ممکن کاهش یابد.
براى برخورد با خشم، خانواده مى باید منبع خشم را براى هریک از اعضا شناسایى نماید. شناسایى عامل خشم هریک از اعضا به دیگران کمک مى کند تا از ایجاد زمینه خشم آنها جلوگیرى کند. علاوه بر این، لازم است اعضاى خانواده با شیوه هاى مهار خشم نیز آشنا شوند. در مواقعى که ممکن است خشم بروز کند، باید هم خود فرد و هم دیگران از راهکارهاى مهار آن استفاده کنند تا در هنگام بروز خشم، آسیب هاى احتمالى آن کاهش یابد.تشویق اعضاى خانواده نسبت به یکدیگر، سبب مى شود اعضا اعتماد به نفس خویش را پیدا کنند. وظیفه افراد آن است که به یکدیگر کمک کنند تا از طریق تشویق و تمجید به شخصیتى مطلوب دست یابند.
هرگاه یکى از اعضاى خانواده احساس خوبى در شما به وجود مى آورد، بلافاصله به صورت لفظى یا غیرلفظى از او قدردانى کنید. سپاس گزارى از دیگران، به دلیل خوش زبانى و به کار بردن مطالب مؤدبانه و دل پسند موجب مى شود او تشویق شود. ازآنجاکه تشویق هاى بیرونى زمینه ساز رفع تندى و بدزبانى مى شود، به مرور جاى خود را به تشویق درونى مى دهد و فرد که درمى باید خوش زبانى چقدر به ایجاد تفاهم میان او و دیگران کمک مى کند، بدون چشم داشت تشویق هاى بیرونى، به خوش رویى و خوش زبانى رو مى آورد.
خاموش سازى» به فرایند حذف رفتار نامطلوب از طریق عدم تقویت رفتار موردنظر اطلاق مى شود. کسى که همواره بدرویى و بدزبانى را وسیله دستیابى به اهداف خود قرار مى‌دهد، هنگامى که مورد توجه قرار گرفت و خواسته اش تأمین شد، به این وسیله، رفتارش تقویت مى شود و همواره از آن استفاده مى کند. اما چنانچه شما به کج خلقى و رفتار توهین آمیز او توجه نکنید ونسبت به آن بى اعتناشوید،راه مؤثرى براى کاهش بدخلقى هاى او به کار گرفته‌اید و این رفتارها به تدریج حذف خواهد شد.در مواقعى که به هر دلیل، رفتار غیرمؤدبانه از فرد سر مى زند، با عذرخواهى، مى تواند ضمن جلوگیرى از گسترش دایره نزاع، به ایجاد حالت تفاهم و حاکم ساختن فضاى صمیمیت در خانواده کمک نماید.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۷ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۰۵ ق.ظ

دیدگاه


3 − = دو