اينجا ديگر آخر خط است آقاي سرمربي، به احترام هواداران استعفا لطفا ...

کاش ارومیه هیچ وقت شهر عاشقان والیبال نبود، کاش!

کاش ارومیه هیچ وقت شهر عاشقان والیبال نبود، کاش!

گروه ورزشی: از قدیم گفته‌اند صدای دهل از دور خوش است اما این دور بودن از دهل نیز چندان به مذاق خوشایند نیست.
حال و روز قطب والیبال ایران، شهر والیبال آسیا و شهر عاشقان والیبال (ارومیه) این روزها زیاد تعریفی ندارد و دست‌پخت متولیان امر زیاد به مذاق هواداران خوش آیند نیست چرا که ارومیه از دیرباز مهد والیبال ایران بوده است اما فقط در سخن!
چرا در سخن؟ به خاطر اینکه هرگاه صحبت از والیبال به میان می‌آید همه متفق‌القول نام ارومیه به ذهنشان متبادر می‌شود اما وقتی به عمل می‌رسیم می‌بینیم آن گونه که باید و شاید به مقوله والیبال نپرداخته‌ایم.
زیاد وارد موضوعات کلیشه ای نمی‌شویم و یک‌راست به سراغ نتایج دور از انتظار شهرداری ارومیه در لیگ امسال می‌رویم و سخنمان را رک و پوست کنده تحویل می‌دهیم.
تیم شهرداری ارومیه در حالی در هفته نهم لیگ برتر والیبال ایران مقابل جواهری گنبد پنجمین باخت خود در این فصل از رقابت‌های لیگ برتر والیبال ایران را کسب کرد که با احتساب دیدارهای تدارکاتی، باخت های تیم وطن پرست دو رقمی شده و تاریخ والیبال ارومیه نتایج این‌چنینی به خود ندیده است.
باخت شهرداری مقابل حریف سنتی (گنبد) کاسه صبر هواداران را لبریز کرد به گونه ای که شعارهای حیا کن، رها کن برای اولین بار در سالن الغدیر به گوش رسید چرا که هیچ‌گاه سابقه نشان نداده است که هواداران والیبال این چنین بر علیه مسئولین و کادر فنی تیم بتازند.هواداران شهر عاشقان والیبال، تیم هیئت والیبال ارومیه را چند سال پیش با سرمربیگری یدالله کارگرپیشه و مربیگری حمید ساداتی به یاد دارند که از همان هفته های آغازین در قعر جدول دست و پا می‌زد اما حتی یک‌بار برعلیه کادر فنی و یا مسئولین شعار داده نشد زیرا پتانسیل و بضاعت تیم استاد کارگرپیشه به همان اندازه بود چرا که از شاخص‌ترین بازیکنان آن تیم می‌توان به رضا بنیادی، علیرضا جلالی، مهدی کریمی و امیر برزگر اشاره کرد.
تیم ناکام آن زمان به اذعان مسئولین با ۱۵۰ میلیون بسته و تنها حفظ سهمیه استان در لیگ، مدنظر بود ولی تیمی که امسال میلیاردی بسته شده است آیا می‌توان از آن هم به اندازه تیم ناکام چند سال پیش استاد یدالله انتظار داشت؟ مسلما جواب خیر است.
حال مسئول اصلی این ناکامی شخص ابراهیم وطن پرست است چرا که اسکلت تیم مریز و کج دار بسته شده و عملکرد کادر فنی در فصل نقل و انتقالات صفر بوده است چون تیم هنوزم که هنوز است از مشکل بغرنجی همچون نداشتن قدرتی زن شش‌دانگی همچون فیاضی رنج می‌برد و شاهد هستیم پس از فیاضی که به عنوان قدرتی زن اول در تیم انجام وظیفه می‌کند قدرتی زن‌های دیگر تیم همچون برزگری، خانی و اکبری! نامطمئن و بی ثبات نشان داده‌اند.
اگر وطن پرست اختلافات عمیق خود با خانواده سیدعباسی را کنار می‌گذاشت سعید معروف اکنون هر یکشنبه در سالن الغدیر با رقص پنجه‌هایش بر روی توپ هنرنمایی می‌کرد و بهرام فرید هم به دنبال پاسور پنجه طلای ارومیه روانه ورامین نمی‌شد و با وجود زوج فیاضی و فرید خط حمله قدرتی تیم شهرداری به یک خط آتش زهردار تبدیل می‌شد.
نکته دیگر دستیاران ضعیف وطن پرست است که عملا زیر خط فقر دانش والیبالی قرار دارند. ساسان خداپرست که تنها کار مفیدش پخش توپ در تمرین است و ابراهیم قادر هم که نقش توزیع تابلوی دستی تعویض و سقایی ابراهیم وطن پرست را در بازی‌های لیگ بر عهده دارد نمی‌توانند گزینه مناسبی برای نشستن روی نیمکت فلامینگوها باشند.
عدم مشورت پذیری ابراهیم وطن پرست یکی دیگر از نکات بحث برانگیزی است که پیشکسوتان والیبال استان متفق‌القول بر روی آن صحه می‌گذارند. یکی از اسطوره های والیبال ایران و ارومیه که نامش همیشه ورد زبان هواداران تیفوسی والیبال ارومیه است بعد از باخت مقابل گنبد جمله ای گفت که شاید حرف دل خیلی از هواداران شهر عاشقان والیبال باشد.
به گزارش ندای ارومیه اولدوز والیبال ایران گفت:»من اگر جای مربی بودم، خودم می‌رفتم! این آقا نه راهنمایی می‌فهمد و نه مشاوره«!
و اما حال آقای وطن پرست زمان آن فرا نرسیده است که عطا را به لقا ببخشید یا باز هم باید منتظر سریال باخت های تکراری باشیم!?

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۵:۰۰ ق.ظ

دیدگاه


شش − 5 =