همسران خسیس اجازه رفتار آزادانه به شما نمی دهند
گروه خانواده وسلامت: اگر بگوییم خساست درد بیدرمان است اغراق نکردهایم. زندگی با آدم خسیس واقعا زجرآور است اما بدتر اینکه فکر کنیم میتوانیم آدم خسیس را عوض کنیم و تن به زندگی با او بدهیم؛ البته زن و مردی که هر دو خسیس هستند میتوانند زوج خوبی برای هم باشند ولی وقتی این عیب فقط در یک نفر جمع میشود مشکلات تازه آغاز میشود. شاید بهترین کار برای داشتن زندگی راحت تن ندادن به ازدواج با آدمی خسیس باشد یعنی همان علاج واقعه پیش از وقوع.
حرف زدن با همسری که خسیس است مهارت زیادی میخواهد چون مرتب باید حرفها بر محور پول تنظیم شود مخصوصا اینکه برای هر خرج کردنی باید دلیل آورد آن هم دلیلی که مورد پسند او باشد. پس قانع کردن چنین آدمی کاری خیلی سخت است تازه اگر کار به مرافعه نکشد و به خاطر چند ریال پول اوقات اهل خانه تلخ نشود. همین مسائل است که بین زن و شوهر فاصله میاندازد و ریشه محبت را خشک میکند انگار زندگی میدان جنگ و جدالی است که در آن همیشه فرد خسیس برنده جر و بحثها میشود.
کسی که خسیس است نه خودش از زندگی لذت میبرد و نه میگذارد اطرافیانش لذت ببرند.خسیس یعنی کسی که از خرج کردن مال خودداری میکند آن هم زمانی که به چیزی خودش ویا اطرافیانش نیاز دارند.همه ما آدمهایی را سراغ داریم که پول به جانشان بند است و آنقدر ناخن خشکی میکنند و سخت میگیرند که نفس اطرافیانشان را میبرند و از زندگی سیرشان میکنند. زندگی با کسی که همه فکرش در خرج نکردن و لذت نبردن از زندگی خلاصه شده کار واقعا سختی است.
کسی که خسیس است نه خودش از زندگی لذت میبرد و نه میگذارد کسانی که با او هستند طعم خوش زندگی را بچشند مثل اینکه آنها نه فقط در پول خرج کردن که از دیدن خوشی دیگران هم تنگ نظری میکنند. شاید زمان مجردی، خساست مشکلات فراوانی را برای فرد خسیس ایجاد کند که مهمترین آن، جدا ماندن از جمع و تنها ماندن است. در واقع خساست اجازه نمیدهد اندکی از درآمد شخصیمان را صرف رفت و آمد یا خرید هدیه برای دیگران کنیم و در برنامههای دستهجمعی حاضر شویم. به این ترتیب، هر لحظه بیش از قبل از جمع فاصله میگیریم و در نهایت به فردی منزوی تبدیل میشویم. تا اینجای قضیه، فقط خودمان ضرر میکنیم؛ ولی بعد از ازدواج، وضعیت کاملا فرق میکند چون پای نفر دیگری هم در میان است.
بعد از تشکیل خانواده، خسیس بودن یکی از طرفین، به شدت بر روابط زوجین و رابطه آنها با یکدیگر تاثیر میگذارد؛ تا حدی که شاید به جدایی بینجامد؛ مگر آنکه هر دو نفر (زن و شوهر) مبتلا به مشکل خساست باشند تا بتوانند از بودن در کنار هم لذت ببرند. مهمترین مشکلات زندگی افراد خسیس با خانواده : ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی؛ این افراد حتی نمیتوانند از سادهترین کلمات محبتآمیز برای بیان احساسات خود استفاده کنند. جالب اینکه اگر هم از این کلمات استفاده کنند، آزادی و آرامش در رفتارشان دیده نشده و همیشه حالتی از گرفتگی و ناراحتی در رفتار آنها مشاهده میشود.به نظر آنها خرید هر چیزی غیر ضروری است و بهتر است به جای آن در بانک پول پسانداز شود. خرید هدیه هم که اصلا محلی از اعراب ندارد و دور ریختن پول به حساب میآید. در مواقع اجبار هم پرداخت نقدی، بهتر از هر هدیهای است.
فاصله عمیقی در روابط زن و شوهر دیده میشود؛ سایه دائمی خساست در زندگی مشترک، باعث جدایی آنها از هم میشود چون یکی از طرفین نمیتواند نیازهای عاطفی و روحی- روانی طرف مقابل را برآورده کند. بگذریم از اینکه رفع نیازهای دیگر به طور کامل از یاد رفته است.
ارتباط زن و شوهر به بحثها و رفع نیازهای مالی محدود میشود. در نهایت نیز برای رفع هر نیاز- پس از یک جدال طولانی باید همه افراد خانواده از چهارچوبی که فرد خسیس تعیین میکند، پیروی کنند.
والد یا والدین (بسته به اینکه کدامیک به بیماری خساست دچار باشند) همواره از رفتارها و تلاشهای فرزندشان در هر زمینهای ناراضی هستند. این نارضایتی از مسائل درسی تا کارها و رفتارهای روزمره آنها را شامل میشود. اما این والدین برخلاف والدین کمال گرا – که برای موفقیت فرزندشان هزینه کرده و آنها را همراهی میکنند – هیچ تلاش و کمکی برای پیشرفت بیشتر فرزندشان نمیکنند و فقط توقع دارند.مردان یا زنان خسیس هر مسئلهای را با مسائل مالی میسنجند و »پول و درآمد« مهمترین عامل تعیینکننده در زندگی آنهاست. مثلا معیار محبتشان، مبلغ، کیفیت یا نوع هدایای خریداری شده است، نه زیبایی این کار.تصمیمگیری برای خرید هر وسیله سادهای برای منزل باید با اجازه زن یا شوهر خسیس باشد. برای صدور این اجازه هم باید همیشه دلیل قانعکنندهای وجود داشته باشد؛ دلیلی که بتواند فرد خسیس را قانع کند. به این ترتیب، طرف مقابل از هر خریدی منصرف میشود.
رفتارها آزادانه نیست؛ ترس از بروز واکنشی نامطلوب از سوی فرد خسیس بر همه رفتارها و روابط سایه افکنده و آزادی عمل را از همه افراد خانواده به ویژه همسرسلب کرده است.این افراد در برآوردن نیازهای فردیشان هم امساک میکنند؛ تا حدی که سلامتیشان هم در معرض خطر قرار میگیرد.بهخاطر بسپاریم که بیماری فرد خسیس هیچ گاه درمان نمیشود. راهکارهایی برای رفتار با همسرخسیس :اول از همه بهخاطر بسپاریم که بیماری همسر خسیس ما هیچ گاه درمان نمیشود؛ بنابراین فقط باید تلاش کنیم تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنیم. درمان قطعیای برای این بیماری وجود ندارد؛ فقط با این شیوهها میشود با او مدارا کنیم:
طبیعت افراد خسیس را باور کنید و بپذیرید که به بیماری خساست دچار هستند. این باور باعث می شود تا رفتارهای آن ها برایتان قابل تحمل باشد.پیش از خرید هر وسیله ای برای منزل با همسرتان مشورت کنید. با وجود اختلاف نظر مشورت کردن ضروری است تا پس از خرید با لجبازی او روبه رو نشویم. به این ترتیب، مانع از بروز جنجال می شویم.
بعضی افراد مبتلا به خساست، تلاش می کنند تا این صفت نامناسب را اصلاح کنند. در این صورت با درک مشکل شان باید به آن ها کمک کنیم. نباید این افراد را مسخره کنیم یا دائم از آنها ایراد بگیریم. بلکه باید کنارشان باشیم تا با کمک هم به تدریج بر مشکل غلبه کنیم. افراد خسیس با وجودی که ممکن است سلیقه خوبی داشته باشند اما برای خرید هر چیزی، ابتدا به مبلغ آن توجه می کنند؛ بنابراین به جای دلخور شدن یا مسخره کردن همسرتان، از او تشکر کنید. همین که او هزینه ای را بابت خرید چیزی پرداخت کرده کافی است. تشکر شما نوعی تشویق برای تکرار این رفتارهای مثبت و از بین رفتن برخی مشکلات رفتاری همسرتان است.
زمانی که از رفتار همسرتان غمگین و عصبانی می شوید، ناراحتی تان را ابراز کنید، البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضیح دهید که از رفتارهای او ناراحت می شوید و خجالت می کشید. این توضیح و ابراز ناراحتی ما به شکل منطقی، تلنگری برای تجدیدنظر در رفتارهای نامناسب اوست.
اگر بدانید که خساست چیزی نیست که یاد گرفته شود، اگر مطمئن شوی که بچه کوچکت حتما مثل پدرش خسیس نمیشود یا رفتارهای بخل آمیز مادرش رویش اثر نمیکند حتما خوشحال میشوی. اینها جملاتی رویایی نیستند بلکه واقعیاتیاند که خداوند نیز به آنها اشاره دارد. قران میگوید خساست امری اکتسابی نیست که اجتماع بستر ظهور آن را مهیا کند بلکه امری ذاتی و عجین شده با غریزه آدم هاست. (آیه ۱۲۸ سوره نساء»و احضرت الانفس الشح« یعنی جانهای آدمیان بخل و آزمندی را حاضر دارد، آیه ۱۰۰ سوره اسرا »و کان الانسان قتورا« یعنی انسان بخیل و تنگ چشم است، آیه ۹ سوره حشر»و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون« یعنی هر کس از خست جانش مصون شود رستگار میشود ) از دیدگاه اسلام انسانها ترکیبی از صفات ذاتی و غریزیاند که آنها را به سمت اعمال خوب و بد میکشانند یعنی غریزه آدمها که تمایل به کارهای ناپسند دارد او را به سمت خساست میکشاند. البته این حرف به معنای آن نیست که آدمها در مقابل غریزهشان دست و پا بستهاند؛ چرا که خداوند این توانایی را نیز به انسانها داده است تا صفات بد را به صفات خوب تبدیل کنند و تسلیم آنها نشوند.
پس قرآن بخیل بودن ذاتی انسانها را قبول دارد ولی اصرار بر خساست را نه برای همین راهکارهایی را برای رها شدن از چشمتنگی توصیه میکند. قرآن تاکید دارد، اگر انسان بر این باور باشد که خداوند موجودی بی نیاز است و همه هستی میراث اوست پس خودش را صاحب چیزی نمیداند و خساست را در خود پرورش نمیدهد. این در حالی است که اگر انسان سر رشته امور را در دست خدا بداند از فقیر شدن نمیترسد و برای فرار از فقر به خساست روی نمیآورد.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۵:۵۸ ق.ظ