حلقه اتصال فرهنگ شهروندی به توسعه انسانی اخلاق شهروندی
علی رزمآرای
گروه فرهنگی:پیرامون موضوع فرهنگ شهروندی و توسعه انسانی پیش ازاین چندین نوشتار از سوی نویسنده نوشتار حاضر به قلم سپرده شده است. در نوشتارهای پیشین به طور خاص موضوع اندیشه شهروندی و زندگی شهری (شهریت)، فرهیختگی فرهنگی و … در چهارچوب توسعه انسانی مورد پرداخت واقع شدهاست. اندیشه و فرهنگ شهروندی و شهر شهروندمدار یکی از دغدغههای جوامع شهری کوچک نظیر کلانشهرارومیه! بوده و هست. برای مثال به طور مشخص در کلانشهرارومیه! هر مورد کوچک و بزرگ در روابط جمعی و فردی ناخواسته در قالب موضوع فرهنگ دیده میشود. در این زمینه میتوان به مثالهای ترافیک و فرهنگ رانندگی، آپارتمان نشینی، نظم و ترتیب در ایستگاههای تاکسی و اتوبوس، نظم صفوف در اماکن مختلف ( خرید نان و…) و… اشاره کرد. در جوامع شهری (مثلا ًکلانشهرارومیه) کوچک تناسب خاصی بین جغرافیای شهر با امکانات و نحوه اندیشه و فرهنگ اهالی وجود دارد. هر قدر شهر کوچکتر باشد ظرفیت فرهنگی و اندیشه فرهنگی درآن هم کوچک است. در شهر کوچک بنا به نسبت جمعیت و ترکیب جمعیتی آن پراکنش امکانات مختلف شهری وجود دارد، اما این امرمطلق نیست. چرا که یک سوی دیگر ماجرا خود مردمان و اهالی شهر هستند که چگونه فکر کردن و چگونه کسب کردن امکانات و یا چگونه فعالیت کردن و زیستن با امکانات موجود را مییابند و با همان امکانات کم زمینه فراهم شدن امکانات بیشتر را فراهم میکنند. به دیگر کلام حلقه اتصال فرهنگ شهروندی به توسعه انسانی، اخلاق شهروندی است. گوهری که مبنای فکر و اندیشه شهروندی است. مبداء همه تغییرات و تحولات مثبت و مکمل فرایند توسعه انسانی و توسعه فرهنگی منتج از آن است.اخلاق شهروندی منش و رفتاری است که ثمره اندیشه شهروندی است. فکر سالم اخلاق سالم در بردارد.اخلاق شاید در بدو امر و در کلام به یک مفهوم مجرد که از خلق و خوی شخصی نتیجه میشود، حمل شود. این مفهوم نیز به اعتبار فردیت انسانی هر شهروند درست و صحیح است اما اخلاق در شکل جمعی همه رفتار و کنشهای عینی و ذهنی را در روابط جمعی و فردی انسان شامل می شود نه فقط کلام ، بیان و یا قیافه و چهره را!اخلاق شهروندی شامل همه حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… است. در حوزه دین نیز، دین مبین اسلام شاید بیش از هر حوزه نظری و عملی دیگر به مقوله اخلاق جمعی و شهروندی اشاره و تأکید دارد. موضوعات کارکردی وعینی نظیرحسادت، غیبت، دروغ، ریا، خودخواهی و… به عنوان سرمنشاء انحطاط اجتماعی و فردی در یک جامعه شمرده شده و به انحاء مختلف و به شیوههای مختلف کلامی به شکل محکمات قرآنی، روایات و احادیث نبوی و کلام ائمه معصومین منع و نهی شده است.در همین چهارچوب به مواردی اشاره میشود که متآسفانه درایران کشور ما و به طبع آن در کلانشهرارومیه مبتلا به عموم است. این موارد در چند حوزه مختلف( جامعه¬شناسی و روان¬شناسی و…) نیز به شکل مشترک همراه با موارد دیگری طرح شده و میشوند که در این نوشتار سعی شده است فصل مشترک این موارد با دریافت عینی از شهر محل زندگی خود ارائه شود.*غیبت و دخالت در امور دیگران: یکی از موضوعات اصلی محاورات که به شدت بین مردم مرسوم شده است عمل زشت غیبت میباشد. زمانی که افراد همدیگر را ملاقات میکنند و یا در میهمانیها حاضر میشوند عملا ًحرفی جز غیبت کردن در مورد دیگران ندارند و با هیجان کامل به این کار مبادرت میکنند. برخی هم به خود اجازه میدهند که در حریم خصوصیترین مسائل دیگران وارد شده به امر و نهی و دخالتهای بی مورد بپردازند.*عدم رعایت حق عابرین پیاده: در اکثر نقاط دنیا دیدن یک عابر پیاده در خیابان به معنای فرمان ایست و احتیاط برای راننده است. در صورتیکه درشهر و کشورما برخی رانندگان به محض دیدن عابر پیاده سرعت خود را بیشتر نموده و بدون لحاظ کردن مسائل ایمنی و حق تقدم عابرین پیاده به مسیر خود ادامه میدهند.*حفظ نشانههای نو بودن کالا: همسایهتان اتومبیلی نو خریداری کرده اما بعد از سپری شدن چند هفته هنوز برچسب شماره اولیه که بصورت تکه کاغذی روی شیشه جلو چسبیده است را جدا نکرده و حتی فومهایی که بصورت ضربه گیر در اطراف دربهای ماشین نصب شده است کماکان وجود دارند. دوستتان نیز بعد از گذشت یک هفته هنوز برچسب روی نمایشگر گوشی موبایل جدیدش را جدا نکرده!
*تنبلی و از زیر کار در رفتن: متوسط ساعت مفید کار در ایران کمتر از یک ساعت و سی دقیقه میباشد که دلیل آن نبودن فرهنگ کار، فقدان انگیزه، تنبلی و بیمسئولیتی افراد است. این امر باعث نارضایتی ارباب رجوع، پایین آمدن کارایی و بهرهوری و در کل کاهش پیشرفت ملی میشود. در اغلب شرکتها، ادارات و سازمانها اینگونه باب شده که کسی زرنگ و باذکاوت است که تا حد امکان از انجام مسئولیتهایش شانه خالی کند و کم کاری را استراتژی اصلیش بداند و در عین حال حقوق و مزایایش را بصورت تمام و کمال دریافت نماید. نتیجه این فرایند اینکه به ارباب رجوع کمتر احترام گذارده میشود و طلبکارانه با وی برخورد میشود.*تجمل گرایی و مصرفی شدن: امروزه شاهد آن هستیم که جامعه با شتابی باور نکردنی به سوی مصرفی شدن در حال حرکت است. افراد بجای سرمایه گذاری پول خود در مکان مناسب و برای تولید بیشتر و اشتغالزایی، ترجیح میدهند با خرید اتومبیلهای گران و کالاهای لوکس مصرفی، ظاهری مثلا ً معقول کسب نموده و اعتبار خود را در بین اطرافیانشان بالا ببرند. چشم وهمچشمی ، گرفتار وامها و قرضهای سنگین شدن و استرسهای فراوان از جمله پیامدهای این مسئله است. *فقدان فرهنگ تشکر و احترام: از کوچه و خیابان گرفته تا دانشگاه و محل کار و اماکن عمومی، کمتر شاهد شنیده شدن جملاتی مانند “از لطف شما ممنونم”، “خواهش میکنم”، “اختیار دارید”، “تمنا میکنم”، “بفرمایید”، “بزرگوارید”، … هستیم. بجای آن فضای زیرآب زنی، استفاده از الفاظ ناشایست، بیحرمتی به افراد مسن، به سخره گرفتن افراد، بالا بردن تن صدا،… امری متداول شدهاست. *درگیری در صف و نوبت:صفها هرکجا و به هر علتی که تشکیل شوند معمولا ًتبدیل به جولانگاه بینظمی، درگیری، فحاشی و هتاکی عدهای از افراد به اصطلاح “زرنگ” خواهند شد. حفظ نظم و ترتیب در صف نشان دهنده بالا بودن رتبه اجتماعی و فرهنگ کسانی است که در صف حضور دارند. متأسفانه شاهد آن هستیم که حتی در برخی امور مذهبی و خیریه مانند پخش غذای نذری نیز چنین بینظمیها و زد و خوردهایی بوجود میآیند. احتمالاً باید برخورد کرده باشید که در مجالس مختلف گاهی زمان سرو غذا جمعیت با چه سرعتی به سمت میز سلف سرویس هجوم میآورند!*اسراف، اسراف، اسراف!: اسراف یعنی زیاده روی در مصرف، بیهوده مصرف کردن، بیش از نیاز مصرف کردن، مصرف کنترل نشده، دور ریختن چیزی که میتوان از آن استفاده کرد. کافیست با محاسباتی ابتدایی دریابید که اگر از میزان اسرافی که در شهر ما و کشور ما به عناوین مختلف همه روز در حال انجام است جلوگیری شود، چه میزان در صرفه جویی مادی و زمانی اثر گذار بوده و مشکلات بسیاری از مردم حل میشد.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۳ ساعت ۶:۰۴ ق.ظ