فرصتی به نام کاهش قیمت نفت
سعید مسگری
گروه اقتصادی: اتکای کشورهای نفت خیز به درآمدهای نفتی به همراه نوسانات شدید قیمت آن اثرات نامطلوب فراوانی را برای این کشورها ایجاد کرده است. با ورود درآمدهای نفتی به افتصاد ایران، کشور ما نیز دچار این مشکلات شد به طوری که در نیم قرن اخیر همواره آثار سوء اقتصاد نفتی گریبانگیر ایران بوده است. با وجود این که کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی در سه دهه اخیر در دستور کار مسئولان قرار داشته، اما به دلیل مشکلات ساختاری اقتصاد و عادت کردن به این درآمد سهول الوصول توفیق چندانی در کاهش وابستگی به نفت کسب نکردهایم.اما هماکنون شرایطی پیش آمده که میتواند منجر به کاهش وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی و برطرف شدن مشکلات ناشی از آن شود. حالا که از یک سو به دلیل تحریم با کاهش صادرات نفت و از سوی دیگر به دلیل کاهش قیمت جهانی نفت با کاهش درآمد رو به رو شدهایم، میتوانیم گامی بلند برای برطرف کردن عواقب وابستگی به نفت برداریم.اگرچه کاهش شدید قیمت نفت بسیار نگران کننده می باشد و ممکن است که سبب بروز مشکلات فروانی برای کشور شود، اما در عین حال می تواند ثمرات زیاد و ارزشمندی برای اقتصاد ایران داشته باشد. در این نوشتار به اختصار به برخی مواهب و دستاوردهای کاهش درآمد نفت اشاره میکنیم.
*تسریع در تحقق اقتصاد مقاومتی
یکی از نتایج مهم کاهش قیمت نفت، می تواند افزایش توجه به سیاستهای اقتصاد مقاومتی و مقاوم سازی اقتصاد باشد. بر اساس سیاستهای اقتصاد مقاومتی باید شرایط و تصمیمات به گونهای اتخاذ شود که در صورت تشدید تحریمها و در سختترین شرایط اقتصادی، مشکلی برای کشور به وجود نیاید و اقتصاد از شوکهای بیرونی آسیب نبیند. به عبارت دیگر، باید برای اقتصاد کشور به گونهای برنامهریزی کرد که در بدترین شرایط نیز امکان اداره کشور و مقابله با شرایط سخت وجود داشته باشد. امروز که در تنگنای درآمدهای نفتی قرار گرفتهایم ضرورت اقتصاد مقاومتی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. در گذشته اگر اقتصاد مقاومتی یک اقدام پیشگیرانه و آیندهنگری بود، هماکنون اقتصاد مقاومتی تبدیل به یک ضرورت و نیاز امروز کشور شده است. هماکنون با استفاده از تنگنای تحمیل شده بر کشور میتوانیم اقتصاد مقاومتی را تئوریزه و عملیاتی کنیم و کشور را برای همیشه در برابر شوکهای بیرونی و تهدیدات خارجی بیمه نماییم.
*تحقق آرمان دیرینه کاهش وابستگی به نفت
کاهش درآمدهای نفتی در عین حال که پیامدهای منفی زیادی برای اقتصاد خواهد داشت، اما میتواند تبدیل به نقطه عطفی در کاهش اتکای بودجه کشور به درآمدهای نفتی شود. با وجود اینکه تمام دولتهای پس از انقلاب بر کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی تاکید داشتهاند، اما این حرفها در حد شعار باقی مانده و رنگ واقعیت به خود نگرفته است. با نگاهی به بودجه سنواتی ایران در سه دهه اخیر مشاهده میشود که در اکثر سالها بیش از ۵۰ درصد بودجه کشور وابسته به درآمدهای نفتی بوده است. اما در دو، سه سال اخیر با کاهش درآمدهای نفتی، وابستگی به نفت نیز به شدت کاهش یافته است و تا اندازهای به دستیابی به آرمان دیرینه خود نزدیک شدهایم.از ویژگیهای مهم بودجه پیشنهادی سال ۹۴ نسبت به بودجه سالهای گذشته، کاهش قابل توجه وابستگی به درآمدهای نفتی است. میزان وابستگی بودجه سالانه به درآمدهای نفتی از ۳۷ درصد در سال ۹۳ به حدود ۳۳ درصد در سال ۹۴ کاهش مییابد که نسبت به سالهای گذشته بیسابقه است. با ادامه این روند میتوانیم وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی را تا اندازه قابل قبولی کاهش دهیم و از مشکلات بودجه نفتی رهایی یابیم.
*افزایش سهم مالیات و تصحیح نظام مالیاتی
مالیات بهعنوان منبع درآمدی باثبات و مطمئن، نقش مهمی در تأمین هزینههای دولت ایفا میکند. مالیات به دلیل داشتن ویژگیهایی همچون پایان ناپذیری، تعدیل ثروت و تأمین عدالت اجتماعی، در مقابل استفاده از منابع محدودی چون نفت از جایگاه ویژهای برخوردار است. این در حالی است که درکشور ما نظام مالیاتی دارای مشکلات زیادی است و دریافت مالیات به خوبی انجام نمیشود. وجود مشکلات ساختاری در نظام مالیاتی سبب شده که درآمدهای مالیاتی در بودجه سهم اندکی را به خود اختصاص دهند. از یک سو بسیاری از افراد که درآمدهای بالا دارند مشمول مالیات نمیشوند و از سوی دیگر بسیاری از افراد که مشمول مالیات هستند فرار مالیاتی میکنند. درواقع نظام مالیاتی در کشور ما به شکلی است که هم امکان فرار مالیاتی در آن وجود دارد و هم شمول کامل و دقیق ندارد.بررسی ها نشان میدهد که در ایران، درآمدهای مالیاتی با درآمد نفت رابطه معکوس دارند. یعنی هر زمان درآمد نفتی بالا رفته است درآمد مالیاتی کاهش یافته و یا افزایش نیافته است و هر گاه درآمد نفت کاهش یافته، درآمدهای مالیاتی افزایش یافته است. درواقع در کشور ما تنها زمانی به درآمدهای مالیاتی اهمیت داده شده که در مضیقه قرار داشتهایم و با برطرف شدن تنگناها و افزایش درآمد نفت از مالیات غافل شدهایم.حالا که با کاهش شدید درآمد نفت مواجه شدهایم، میتوانیم به بازبینی نظام مالیاتی و اصلاح آن بپردازیم. هماکنون فرصتی مناسب و تاریخی برای ارتقای نظام مالیاتی و توجه به درآمدهای مالیاتی ایجاد شده است. در دو، سه سال اخیر این اتفاق تا اندازهای رخ داده است و توجه دولت به درآمدهای مالیاتی بیشتر شده است. در لایحه بودجه سال آینده نیز سهم درآمدهای مالیاتی افزایش یافته و جای درآمدهای نفتی را گرفته است. در بودجه سال ۹۴ در حالیکه درآمد نفتی حدود ۷۱ هزار میلیارد تومان است، درآمدهای مالیاتی از ۸۶ هزار میلیارد تومان فراتر رفته است. این افزایش چشمگیر درآمد مالیاتی میتواند سرآغازی بر جایگزینی مالیات به جای نفت باشد.
*افزایش عقلانیت اقتصادی
عدم رعایت عقلانیت، یکی از پیامدهای مهم نفتی شدن دولتها بوده است. بطوریکه وابستگی به درآمدهای نفتی سبب انحراف در تصمیمات کارآمد دولتها شده است. رانت نفت اصل تخصیص بهینه منابع و کار کارشناسی را مخدوش میکند. در این شرایط عقلانیت کوتاهمدت به معنای اداره کشور به هر نحو و با اتکا به درآمدهای نفتی جایگزین عقلانیت بلندمدت به معنای رسیدن به توسعه اقتصادی در سایه برنامهریزی میشود. یعنی دولت به جای آنکه با تصمیمات کارا و دقیق و برنامهریزیهای صحیح و علمی برای توسعه و آبادانی کشور گام بردارد اقدام به اتخاذ سیاستها و تصمیماتی میکند که برای رفع مشکلات روزمره جامعه مناسب هستند. رانت نفت سبب میشود عقلانیت و تصمیمات علمی کمرنگ شوند و تنها به برطرف کردن مشکلات به هر وسیله ممکن اقدام شود. لذا تخصیص بهینه منابع برای برطرف کردن نیازهای محدود جامعه که هدف اصلی علم اقتصاد است در این جوامع چندان معنایی ندارد. زیرا محدودیت منابعی وجود ندارد که به دنبال تخصیص بهینه آن باشیم. اما با کاهش درآمدهای نفتی، محدودیت منابع کاملا خودنمایی میکند و سبب می شود تا استفاده از علم و نظرات کارشناسی برای تخصیص این منابع محدود مورد استفاده قرار بگیرد.
*منطقی شدن مخارج دولت
یکی از ویژگیهای اقتصاد ایران، داشتن بخش عمومی بزرگ و گسترده است. دولت به دلایل مختلف بسیار بزرگ شده است بطوریکه بخش قابل توجهی از بودجه سالیانه صرف مخارج جاری دولت و پرداخت حقوق کارکنان میشود. دولت در بسیاری از امور ورود پیدا کرده و جای بخش خصوصی را گرفته است. هر جا که احساس نیازی شده بدون توجه به توجیهات اقتصادی و امکان ورود بخش خصوصی، دولت خود ورود پیدا کرده است. این شرایط سبب شده که دولت بعضا وارد حوزههایی شود که یا توجیه اقتصادی و منطقی ندارند و یا بخش خصوصی توانایی فعالیت در آن حوزه را داشته است.یکی از دلایل این موضوع درآمد سرشار دولت از نفت بوده است. یعنی دولت با داشتن منابع فراوان مالی برای خودش خرج تراشیده و بدون توجه به عواقب آن صرفا به هزینه کردن منابع خود پرداخته است. کاهش درآمد نفتی میتواند این مشکل را تا اندازه زیادی کاهش دهد. وقتی دولت با کمبود منابع مواجه باشد دیگر وارد هر حوزهای نمیشود و تنها منابع خود را صرف فعالیتهایی میکند که توجیه منطقی و اقتصادی دارند. در این حالت دیگر دولت بیدلیل بزرگ نمیشود، مخارج به طور بهینه انجام خواهد شد، از ریخت و پاش و خرجهای بی مورد اجتناب میشود و از ورود بخش خصوصی به حوزههای مختلف حمایت میشود.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳ ساعت ۶:۳۱ ق.ظ