۶۰ میلیون مستحق یارانه معیشتی به‌رغم درآمدهای سرشار نفتی !

۶۰ میلیون مستحق یارانه معیشتی به‌رغم درآمدهای سرشار نفتی !

زینب مختاری
گروه اقتصادی : آمارهای اقتصادی داخلی و بین‌المللی نشان می‌دهند که اقتصاد کشور به‌ویژه از سال ۱۳۹۷ بدین سو در رکودی عمیق فرو رفته است. صاحب‌نظران دلایل مختلفی همچون تحریم‌های بین‌المللی فروش نفت و نقل و انتقالات بانکی را در این امر موثر دانسته‌اند. با این حال اغلب اقتصاددانان تمامی مشکلات را ناشی از عوامل خارجی نمی‌دانند و نبود مدیریت صحیح و ناکارآمدی عمیق سیاست‌های اقتصادی را مهم‌تر از عوامل خارجی برمی‌شمرند. به هر روی تمامی این عوامل در سال‌های اخیر شاخص‌های رفاه اجتماعی را به شدت تحت تاثیر قرار داده‌اند.بررسی آمارهای صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد میانگین درآمد سرانه مردم ایران در ۱۰ سال گذشته حدود دو درصد کاهش یافته و این در حالی‌ست که در همین زمان، درآمد سرانه مردم جهان ۲۸ درصد رشد نشان می‌دهد. به‌رغم این آمار، صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرده است که اقتصاد ایران در سال آینده از رکود خارج می‌شود.در گفت‌وگو با محمود جامساز- اقتصاددان- به بررسی این آمار و متغیرهای موثر بر اقتصاد ایران پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.آمار اخیر صندوق بین‌المللی پول نشان از رشد ۲۸درصدی درآمد سرانه مردم جهان در یک دهه گذشته دارد؛ این در حالی‌ست که در فهرست کشورهای مورد بررسی، نام کشورهایی با درآمدهای بسیار پایین هم دیده می‌شود. از دیدگاه شما چنین آماری تا چه حد برای بررسی وضعیت اقتصادی کشورهای جهان، قابل اعتماد و اتکاست؟
باید توجه کنیم که منبع و ماخذ آمار IMF کاملا مشخص نیست و اینکه بر چه اساسی این آمار گردآوری شده نامعلوم است. ولی به هر حال آمار صندوق بین‌المللی پول در مقابل آمار سایر موسسات معتبر اعتبارسنجی دنیا از یک قوت و قدرت بیشتری برخوردار است. در میان کشورهایی که مورد بررسی و آماردهی IMF قرار دارند، ما کشورهایی را مشاهده می‌کنیم که در وضعیت بسیار اسفباری قرار دارند مثل زامبیا، نیکاراگوئه و غیره و برخی کشورها هم هستند که درآمد سرانه بسیار بالایی دارند، مانند کشورهای سوئیس و سوئد و نظایر اینها، اما به هر حال این درآمد سرانه متغیری نیست که وضعیت کشورهای جهان را نشان بدهد و فقط یک میانگین است که در میانگین هم، خیلی از موارد ملموس نیست. مثلا اینکه حتی مردم کشورهایی که درآمد سرانه بالایی داشتند آیا در محیط شادی زندگی می‌کنند؟ آیا از سطح رفاه خود راضی هستند؟ و مسائلی از این قبیل که باید مورد توجه قرار گیرند.این آمار بیان می‌کند که به‌رغم رشد۲۸درصدی درآمد سرانه جهان در این مدت، درآمد سرانه ایران رشد منفی دو درصد را تجربه کرده است. تحلیل شما از این روند در اقتصاد ایران چیست؟
درآمد سرانه در کشور ما دو درصد منفی نشان داده شده و این مربوط به میانگین نمی‌شود و مربوط به خود کشور ایران می‌شود. وقتی که ما به اقتصاد ایران نگاه می‌کنیم می‌بینیم ظرف این چند دهه همین طور اقتصاد رو به افول بوده است. هیچ وقت اقتصاد ما به صورت یک اقتصاد پویا و داینامیک که در خدمت مصالح کشور باشد حرکت نکرده است. هیچ‌گاه در مسیری قرار نگرفته است که رفاه مردم را بالا ببرد، فاصله فقیر و غنی را کم کند، بهداشت را تعمیم دهد و میزان شادی مردم را افزایش دهد. ما همیشه شاهد عکس این مولفه‌ها بوده‌ایم و مردم نیز همواره نسبت به وضعیت معیشتی خود معترض بودند.
به‌ویژه در این اواخر که سبد مصرفی کوچک‌تر شده دستمزدها کفاف قیمت‌ها را نمی‌دهد و مردم از لحاظ اقتصادی در وضعیت بسیار تاسف‌انگیزی به سر می‌برند. کما اینکه دولت هم پس از افزایش قیمت بنزین اعلام کرد ۶۰ میلیون نفر نیاز به یارانه معیشتی دارند. این موارد نشان می‌دهد که جامعه ما چقدر به سمت فقر رفته است. شاخص فلاکت از ??درصد بالاتر رفته که نشانگر آن است که اقتصاد ما یک ساختار منسجم ندارد که سیاست‌گذاران اقتصادی و اقتصاددانان دولتی، در آن ساختار بتوانند نیازمندی‌های جامعه را برآورده کنند؛ نیازهایی که بر اساس اصول قانون اساسی رفع برخی از مهم‌ترین آنها بر عهده دولت گذاشته شده است. نتیجه این شده که به‌رغم درآمدهای سرشار نفتی ما به‌ویژه در دوره احمدی‌نژاد، تمامی این منابع را هدر داده‌ایم و رشد تولید ناخالص داخلی ما کاهش پیدا کرده است.
در این صورت آیا می‌توان نتیجه گرفت که این کاهش تولید ناخالص داخلی به شدت بر کاهش درآمد سرانه اثرگذار بوده است؟
کاهش تولید ناخالص داخلی، یعنی ما GDP منفی پیدا کرده‌ایم. بدین معنا که اگر امسال ما حدود ۹ درصد GDP منفی داشته باشیم، اقتصاد ما ۹ درصد کوچکتر شده است. وقتی که اقتصاد ما کوچک می‌شود، درآمد ملی هم کاهش پیدا می‌کند. وقتی درآمد ملی کاهش پیدا می‌کند، طبعا درآمد سرانه هم کاهش پیدا می‌کند، البته جمعیت ما هم در این سال‌ها رو به افزایش بوده است. افزایش جمعیت و این‌گونه مسائل نیز مقداری روی کاهش درآمد سرانه تاثیر گذاشته است.شما اشاره کردیدکه اقتصاد ما از ساختار منسجمی برای سیاست‌گذاری در جهت رفع نیازهای جامعه خود برخوردار نیست.
مشکل ساختاری اقتصاد کشور را در چه مواردی ارزیابی می‌کنید؟
به طور کلی اقتصاد ما دولتی، رانتی و سرمایه‌داری بوده و به هیچ وجه چنین اقتصادی جوابگوی نیازهای مردم نه در این نقطه از جهان و نه در هیچ جای دیگر دنیا نخواهد بود. سیاستمداران ما هم منافع و مصالح دلخواه خود را بر منافع و مصالح مردم و اقتصاد مقدم شمرده‌اند. اقتصاد همواره به سیاست کمک کرده است. بسیاری از منابع ملی و درآمدهایی که هر سال به‌ویژه از قبل نفت نصیب ایران می‌شده، صرف امور زیربنایی، زیرساختی و رفاه و آسایش مردم نشده است. این درآمدها عموما یا به بخش‌های دیگری فرستاده شده یا در اثر فساد گسترده و ویرانگری که در دستگاه دیوان‌سالاری و عوامل وابسته وجود داشته، حیف و میل شده است. همچنین افرادی که از بیرون با این دستگاه در ارتباط بوده‌اند، این منابع را از مسیر خود منحرف کرده‌اند. همچنین این سرمایه‌ها در پروژه‌های دولتی و غیر آن، که بیشتر نهادهای فرادولتی و حاکمیتی در آن دست دارند، هزینه شده و در راه رفاه و آسایش مردم و گسترش تولید هزینه نشده است. نتیجه آنکه در حقیقت ما در این مدت یک توسعه وارونه داشته‌ایم.
نگرانی‌های زیادی درباره آثار فعال‌شدن مکانیزم ماشه بر اقتصاد ایران وجود دارد؛ شما این آثار را چگونه برآورد می‌کنید؟
مکانیزم ماشه به این صورت است که اگر اختلاف‌ها میان طرف‌های برجام حل نشود، هر یک از کشورها می‌توانند پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل ببرند. شورای امنیت هم این طور نیست که در همه مسائل، تمام پنج کشور رای بدهند و نیازی به رای‌گیری تمام پنج کشور ندارد. روسیه و چین هم نمی‌توانند نتیجه رای‌گیری را وتو کنند. اگر پرونده به آن شورا برود، علاوه بر اینکه تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل هم برمی‌گردد و به تحریم‌های آمریکا اضافه می شود، کشور ما ذیل بند (۷) این قطعنامه قرار می‌گیرد؛ در این صورت هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ سیاسی زیان بسیاری می‌بیند.
در این مدت اظهارنظرهای زیادی درباره مشکلات ریشه‌ای اقتصاد ایران صورت گرفته است؛ به نظر شما آیا می‌توان تمامی تقصیرها را به گردن تحریم و فشارهای خارجی انداخت؟
قطعا نمی‌شود تمامی مشکلات اقتصادی کشور را مستقیما فقط متوجه کشورهای خارجی به‌ویژه آمریکا کرد. کما اینکه اگر ما در گذشته درست عمل می‌کردیم، می‌توانستیم درآمدهای بسیار هنگفتی که از نفت داشتیم را در حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی به نحو احسن نگهداری کنیم و در هزینه‌کرد آنها نیز تا این حد اسراف و تبذیر نمی‌کردیم. در این صورت، آن سرمایه‌ها را در جای خود مصرف می‌کردیم و بدین‌ ترتیب، هدف اصلی تشکیل حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی محقق می‌شد. زیرا صندوق توسعه ملی و حساب ذخیره ارزی به این جهت به وجود آمده بود که مقابل نوسانات بین‌المللی به‌ویژه نوسانات نفتی بتوانیم خود را حفظ کنیم و اقتصاد به اندازه کافی از لحاظ مالی قوی باشد که بتواند نیازهای کشور را برآورده کند.
صندوق بین‌المللی پول در آخرین پیش‌بینی خود از رشد اقتصاد جهان، اعلام کرده است که اقتصاد ایران در سال آینده از رکود خارج می‌شود؛ تا چه میزان با این پیش‌بینی موافق هستید؟ آیا نشانه‌هایی از رشد اقتصادی ایران دیده می‌شود؟
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سرپوش ، من نمی‌دانم صندوق بین‌المللی پول بر اساس چه مآخذی چنین پیش‌بینی را انجام داده و اعلام کرده است که ایران از رکود خارج می‌شود. به شخصه فکر نمی‌کنم با شرایطی که الآن وجود دارد چنین شرایطی محقق شود. به‌ویژه با وخیم‌ترشدن شرایط سیاسی که کشور را بیشتر منزوی می‌کند و با کمبود بودجه‌ای که دولت خواهد داشت و شاید از ۱۵۰ میلیارد دلار هم تجاوز کند، گمان نمی‌کنم که ایران بتواند اقتصادش از رکود خارج کرده و به رونق برسد. این پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول، به نظر من بسیار تردیدآمیز است.
Arazazarbaijan.aghtesadi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۷ ق.ظ

دیدگاه


− هفت = 2