رئيس دفتر استاني ستاد احياي درياچه اروميه:

۱۰۰ درصد اعتبارات پروژه‌های ملی احیای دریاچه ارومیه تخصیص یافت

۱۰۰ درصد اعتبارات پروژه‌های ملی احیای دریاچه ارومیه  تخصیص یافت

گروه خبر: رییس دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان‌غربی، با بیان اینکه وسعت دریاچه ارومیه ۳۰۹ کیلومتر افزایش داشته، گفت: ۱۰۰ درصد اعتبارات پروژه های ملی احیای دریاجه ارومیه تخصیص یافت.
به گزارش آرازآذربایجان ، مسعود تجریشی ، با اشاره به نامگذاری روز ۱۵ اسفند به نام روز ملی دریاچه ارومیه اظهار کرد: دولت برای احیاء دریاچه ارومیه اهتمام داشته تا جایی که ۵۰۰ میلیارد تومان در گذشته به این امر اختصاص داد و هم‌اکنون نیز ۱۵۰ میلیارد تومان دیگر به این امر در نظر گرفته که برای برخی پروژه‌های احیاء که به لحاظ مالی دچار مشکل شده بودند، مورد استفاده قرار گیرد.
وی تصریح کرد: این پروژه‌ها شامل تصفیه‌خانه‌های ارومیه و تبریز و پروژه‌هایی هستند که دارای پیمانکار بوده و این پیمانکار نیز طلب دارد و بنابراین، این اوراق برای بازپرداخت طلب‌ها در نظر گرفته می‌شود و علاوه بر آن، پروژه‌هایی وجود دارد که منابع مالی برای آنها صرف شده و منتظر تکمیل آنها هستیم تا آب وارد دریاچه شود.
مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیاء دریاچه ارومیه گفت: از سد سیلوه از دو هفته گذشته آب وارد دریاچه شده و تصفیه‌خانه تبریز و ارومیه نیز اگر به این صورت پیش رود در خرداد و شهریور سال آینده می‌توان فاز مایع آن را افتتاح کرد بنابراین اگر ۱۵۰ میلیارد تومان اعتبار جدید احیاء دریاچه ارومیه تخصیص داده شود می‌توان گفت که دولت به نسبت ۵ سال اخیر در سال ۹۷ دو برابر میانگین سال‌های گذشته، تأمین منابع مالی برای احیاء دریاچه ارومیه صرف کرده است.
وی افزود: بنابراین می‌توان امیدوار بود که دولت از لحاظ مالی با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه، مشارکت خود را ادامه دهد.
تجریشی با اشاره به اینکه از سال ۹۲ تاکنون بهترین وضعیت بر دریاچه ارومیه حاکم است گفت: این در حالی است که بارش‌ها چندان تفاوتی با سالیان گذشته نکرده و می‌توان امیدوار به افزایش تراز دریاچه ارومیه بود.
وی با ابراز خرسندی از اینکه رهاسازی‌ها به سمت دریاچه ارومیه بسیار مطلوب بوده است اظهار کرد: خوشبختانه وزارت نیرو رهاسازی‌ها را به خوبی ادامه داده و در گذشته رهاسازی‌ها بسیار دیر انجام شده و به فصل کشت برخورد می‌شد اما امسال از بهمن ماه رهاسازی‌ها آغاز شده و در حال تداوم است و انتظار این است که امسال پروژه‌های ستاد احیاء سر و سامان یابند.
مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه با اشاره به پروژه‌هایی که می‌توان به معیشت و اقتصاد کشاورزان کمک کند افزود: در این رابطه چند کار آغاز شده و سال آینده پیگیری‌های آن بیشتر می‌شود و کمیته امداد و معاونت توسعه روستایی نیز به جمع ستاد احیا ملحق شده و این برنامه‌ها با هماهنگی هم انجام می‌شود
***
پانزدهم اسفند به نام ‘دریاچه ارومیه’ نامگذاری شده است؛ دریاچه ای که تا سال هایی نه چندان دور با شنیدن نامش، آب، نمک و آرتیمیا (تنها موجود زنده آب شور) در ذهن مخاطبان تداعی می شد.
دریاچه ارومیه که در سال های پرآبی اش با عناوین و القاب خاطره انگیز و زیبایی همچون ‘نگیره فیروزه ای’ و ‘عروس آذربایجان’ در بین روزنامه نگاران، ادبا و شاعران شناخته می شد، تا چندی قبل – بخوانید تا ۲ دهه پیش- ابهتی داشت و مناظر چشم نواز و زیبایش شهره عام و خاص بود. در تبیین عظمت و بزرگی دریاچه ارومیه در دهه ها و سده های قبل همین بس که فتحعلی شاه قاجار، مالکیت و حق کشتی سازی و کشتیرانی در آن را به ملک قاسم میرزا بخشید و او و اعقابش سال ها به این تولیت و فعال مایشاء بودن در حوضه آبریز دریاچه می بالیدند.
اما شکوه و عظمت دریاچه ارومیه در آن سال ها – حدود ۱۷۰ سال پیش – محدود به قلمروی سرزمینی ایران نماند و تنها شاهزادگان قاجار به ملک قاسم میرزا رشک نبردند، بلکه زیبایی های این پهنه آبی نقره فام، حسد امپراطوری روسیه را نیز برانگیخت و بعد از چیرگی همه جانبه آنان بر خطه آذربایجان، روس ها حق کشتیرانی در ‘نگین فیروزه ای’ را به انحصار گرفتند و کشتی ‘آدمیرال’ را برای نشان دادن زور بازویشان در آن به آب انداختند که بعدها در داستان کشت و کشتار و قتل و غارت های اسماعیل آقا سمیتکو نیز محل جنگ و جدال نیروهای تحت امر وی با نیروهای دولتی و مجاهدان آذربایجان شد. اما هر چه بود دریاچه ارومیه در آن دهه ها و سده ها، منبع نعمت و برکت برای خطه شمال غرب ایران از سلماس تا اشنویه بود و هر یک از ۱۰۰ جزیره کوچک و بزرگ آن برای خود حکایت ها و داستان های عجیب و غریب و شنیدنی بسیاری در نزد ساکنان اجتماعات پیرامونی دریاچه داشت. خوب به خاطر دارم در سال هایی که هنوز خشکی در دریاچه ارومیه لنگر نیانداخته بود و من دانشجوی دانشگاه تهران بودم، در سفر به پایتخت با قطار، عصرها از کنار دریاچه می گذشتم؛ امواج نیلگون و خروشان آن در عصر هنگام با سواحل سرسبز و مزین به گل های زرد محلی، منظره ای بدیع و فراموش نشدنی برای رهگذران ایجاد می کرد. در آن سال ها هنوز دریاچه سر حال و همه ساله میزبان دهها هزار نفری بود که به رغم کمبود امکانات و شمار ناچیز خودروها، بر طبق یک سنت مالوف از گوشه و کنار ایران، در فصل گرم سال برای استفاده از لجن های سیاه و درمانی دریاچه خود را به بنادر شرفخانه، رحمانلو و گمیچی و … می رساندند.
البته دریاچه ارومیه در آن مقطع زمانی همیشه خوشی برای مسافران و دلدادگان آب و نمک نداشت و به دلیل عمق زیاد دریاچه و طول ۱۵۰ کیلومتری و عرض ۵۰ کیلومتری آن در بعضی جاها، هفته ای نمی شد که خبر بدی مبنی بر گم شدن یک یا چند نفر در دریا و اعزام نیروهای امداد برای نجات شان در رادیو – تلویزیون پخش و در رسانه های مکتوب منتشر نشود. اما حالا که فکر می کنم، می بینم هر چند مرگ انسان ها در دریاچه مواج و عصبی دردناک بود، اما این قبیل اتفاقات در آن سال ها از عظمت و بزرگی دریاچه حکایت داشت؛ دریاچه تا آن سال ها (اواسط دهه ۱۳۷۰ شمسی) به قدری آب داشت که هر وقت می غرید، زمین های کشاورزی و حتی جاده های زیادی در ساحل شرقی آن در شهرستان های آذرشهر، بناب و عجب شیر زیر آب می رفت. هیچ فراموش نمی کنم پدرم تعریف می کرد که از روستای ‘خور خور’ تا جزیره اسلامی مجبور شده بود همراه دوستش تماما از آب بگذرد؛ حساب کنید که فاصله این دو محل بیش از ۱۰ کیلومتر است و امروز قسمت های آبدار دریاچه از ‘خورخور’ بیش از ۳۰ کیلومتر فاصله دارد. آری! روزهای خوش دریاچه ارومیه اما به ناگهان رخت بربست و شد آنچه که نباید بشود؛ اوایل دهه ۱۳۸۰ بود که کارشناسان نسبت به کاهش سطح و عمق آب دریاچه هشدار دادند.
خشکی خیلی زود در جان دریاچه رخنه کرد و مانند سرطان در زمانی کمتر از یک دهه به تمام نقاط آن سرایت کرد و وقتی چشم باز کردیم، دریاچه را در حال احتضار دیدیم. انگار نه انگار این همان دریاچه ای بود که روزی روزگاری، مردم برنامه های عروسی شان را آن هم با پیکان های جوانان در سواحل آن فیلمبرداری می کردند و نمی شد با آن شوخی کرد.
دی ماه امسال که برای پوشش خبری سفر رییس جمهوری به ارومیه رفته بودیم، در مسیر بازگشت و در روستای ‘سرای’ در جزیره اسلامی، یکی از روستاییان جاده سنگی قدیمی ای را نشانم داد و گفت که خواجه ای، ارباب روستا، در اواسط دهه ۱۳۵۰ این جاده را با پول خود کشید، اما وقتی استاندار وقت آذربایجان شرقی – اشتباه نکنم سپهبد شاه بختی- در حین گذر از آنجا زمین خورد، دستور داد که جاده ۲۰ کیلومتری کنونی خاصاوان – جزیره اسلامی کشیده شود. آری این بود مجملی از داستان تلخ و شیرین دریاچه ارومیه که حوادث زیادی را در طول روزگاران دراز از سر گذرانده است. ختم کلام اینکه ‘انسان با امید زندگی می کند’ و امروز وظیفه همه ماست که دست در دست هم دهیم و با کمک به احیای ‘نگین فیروزه ای’ آذربایجان، از به خطر افتادن زندگی ۱۵ میلیون انسان در اجتماعات پیرامونی آن جلوگیری کنیم.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۵ ق.ظ

دیدگاه


− سه = 2