کلانشهرارومیه در ناکجاآباد توسعه فرهنگی
علی رزم آرای
توسعه فرهنگی: فرایندی است منوط به توسعه انسانی. به عبارتی انسان به عنوان محور توسعه و عامل به آن و از سویی متغیر و متاثر از آن، نخستین عنصر و رکن توسعه است. توسعه، ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و انسانیتر معنا شدهاست. زمانی که فرهنگ یک جامعه پذیرای توسعه نباشد تحول در فرهنگ میتواند مقدمه¬ای برای توسعه در ابعاد گوناگون آن باشد. توسعه اصولا شامل تغییرات بنیادی در ساختار سازمانها، جوامع و مدیریتها است . به همان نحو تغییرات در دیدگاه مردم و سنتها وعقاید نیزهست.
پس تحول در فرهنگ خود میتواند مقدمهای برای توسعه در ابعاد گوناگون باشد آن هم زمانی که فرهنگ یک جامعه خود سترون از ایجاد توسعه است. یعنی ابتدا باید شعور و فرهنگ توسعه را در مردمان یک جامعه که در آن رغبت و میلی برای تحول و توسعه نیست، ایجاد کرد. سپس روحیه تغییر و تحول موتور محرکه آن جامعه و مردمانش خواهد شد برای اصل توسعه فرهنگی و این خود میکانیسم توسعه انسانی است.در جامعه ایران و به ویژه جامعه کلانشهری ارومیه و منطقه تاثیر آن یعنی آذربایجان پتانسیل تحول و حرکت در جریان سازی فرهنگی به شکل بالقوه وجود دارد. ابعاد و زوایای دینی که رفتار متعالی انسان را مشخص کرده وابعاد معنوی توسعه انسانی را مشخص می کند این مولا علی است که در نهجالبلاغه، انسان را به زمانمند بودن میخواند: فرزند زمان خود باشید. مناسبات فرهنگی و تاریخی در آذربایجان ایران که خود حاوی باشکوهترین و متعالی ترین شروح از تعالی انسان و توسعه معنوی و مادی او را عرضه میکند. فرهنگ حماسی و حق جویانه زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی ، زوایای مختلف فرهنگ فولکلوریک آن که انسان را به معیارمند بودن دعوت میکند و هزاران نکته و گوشه دیگر. اما بالفعل کردن این پتانسیل¬ها نیازمند مطالعه و تحقیق در وضعیت کنونی کلانشهرارومیه و یا استان است. شرایط فرهنگی اکنون شهر ارومیه چگونه است؟ امکانات کجاست و عملکردهای عینی و مشخص به چه نحو است؟ خلاء و نداشتهها چه هستند و انتظارات از چه جنسی ؟
برای پاسخگویی به این سؤالات و شرح آنها نیازاست که مقدمتا ً به چند عنوان اشاره شود:
سطح سواد وآگاهی عمومی در جامعه کلانشهری ارومیه، تکنولوژی و فرایند صنعتی و به روز شدن فنون و امکانات فنی، شناخت و رشد گردشگری و توریسم به عنوان اولین عامل و حامل نشانههای فرهنگی و طرح آنها در بطن یکدیگر، مطبوعات و اطلاعات عمومی ، کاربردی کردن روزمره اجزای زندگی و کار، سیاستهای مشخص و شفاف فرهنگی براساس شرایط بومی و اجتماع منطقهای و فرهنگ یا فرهنگ های غالب.موارد فوق از اهم موارد اولویت دار است که مشخص کننده ابعاد مختلف شرایط موجود در یک جامعه کلانشهری و استانی نظیر ارومیه و استان آذربایجان غربی است. با برآورد آماری و اطلاعاتی از موارد طرح شده میتوان همه مشخصات و مختصات اجتماعی و فرهنگی جامعه کلانشهری ارومیه و یا حتی استان را آشکارا تدوین کرد و همه زوایایی ناظر بر کم و کاستی و کمبودهای فرهنگی آن و همچنین تکیه گاههای اصلی ایجاد جریان توسعه انسانی و نیل به توسعه فرهنگی اقتصادی در آن را دید و تشریح کرد. از همینجاست که میتوان اذعان کرد که توسعه فرهنگی منجر به خود باوری یک جامعه میشود، و این مسئله خود در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی را ایفاء میکند. توسعه فرهنگی در قالب اهمیت دادن به ارزش های محلی و بومی، باید بتواند از طریق برنامه ریزیهای فرهنگی و اجتماعی به نیازهای معنوی و مادی افراد یک جامعه کلانشهری نظیر ارومیه پاسخ دهد. حال ببنیم که چه اجزایی تعاملات فرهنگی مبتنی برپویایی انسانی را برای شناخت جمعی وفردی خود، درجهت برنامهریزیهای فرهنگی واجتماعی میسازد. اگر ۱۲ شاخصه توسعه فرهنگی که در صدر مطالعات نظری مبتنی بر فرهنگ و توسعه وشاخصه¬های آن قرار دارد را در نظر بگیریم اولویت به سه مورد عمده باز میگردد که در همه ۱۲ مورد یاد شده (خبرگزاری، مراکز فرهنگی، سینما، کتاب فروشی، لیتوگرافی، چاپخانه، صحافی، موسسه نشر، تعداد دفاتر مطبوعاتی ، نشریه، کتاب موجود) مشترک هستند.
تکنولوژی و امکانات فنی به روز: استان آذربایجان غربی با بیش از ۶۰ نشریه از انواع هفته نامه و ماهنامه تا روزنامه و دوهفته نامه و… از خلاء یک چاپخانه فنی به روز رنج میبرد. به طوری که حتی دفاتر انتشاراتی و ناشرین بیشتر مباشر نشراند تا ناشر، و اغلب آثار آنها در تهران و تبریز چاپ و منتشر میشود. این در حالی است مطبوعات استان و ناشرین آن هنوز با ابتداییترین مشکلات و مبتلات چاپ، نشر و حتی توزیع دست به گریبان بوده و دست و پنجه نرم میکنند.
فضاها و عملکردهای فرهنگی: از یک سو فضاها و عملکردهای موجود فرهنگی دراستان یا فرسودهاند و یا در معرض تغییر کاربری یا خالی و معطلاند و مواردی نیز درجریان روز فعالیتهای فرهنگی قرارنداشته و یا موردی و حسب امور جاری عمل کرده و دغدغه برنامههای بلند مدت را ندارند. دراین میان خلاء و نبود سیاستهای مدون و شفاف فرهنگی که برمبنای شاخصههای بومی و محلی تعریف شده وعمل کند خالی است و اگر موردی هم باشد به صلاحدید مرکز کشور و پایتخت انجام شده و میشود. برای مثال تقریبا ًدر اغلب مراکز استان از کلانشهر تا بزرگ-شهر سازمان فرهنگی و هنری شهرداری این مراکز به شکلی موجودیت داشته و در حال فعالیت است. فعالیت این سازمان در جنب برنامههای عمرانی وشهری که نیازمند فرهنگ سازی است انجام گرفته و عموم مردم این مراکز را برای انجام تغییرات رفتاری و حتی سنتی آماده کرده و یا درجهت آشنایی با تاسیسات به روز و امکانات جدید شهری و استفاده و نگهداری از آنها و تبلیغ برای اطلاع رسانی عموم مردم عمل میکند. در حالی که شهرداری کلانشهر ارومیه هنوز نتوانسته انچنان که باید و شاید به اجراتی برسد که از هیزم آن برای مردم شهر آتشی روشن شود.
چرخش و گردش اطلاعات و آگاهیهای عمومی: مطبوعات و کتاب در یک جامعه شهری رسالت تولید اطلاعات و منبع سازی برای مردم آن جامعه را مبتنی بر ریشهها و نیازهای آن جامعه دارا است. سطح مطالعه مردم، تحصیلات واقعی و کارکردی عموم که میتواند شخصیت ساز آنها باشد در این جهت موثر بوده وانتظارات مثبت و حقیقی آنها را تقویت کرده و تولید منش فرهنگی مینماید. این سه محورفصل مشترک شاخصههای ۱۲ گانه مطروحه در جریان توسعه فرهنگی هستند. این سه ازاساسی¬ترین مشکلات و موانع توسعه در کلانشهرارومیه و استان آذربایجان¬غربی به شمار میروند.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۵ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۳:۵۳ ق.ظ