کارگران می میرند اما از ترس اخراج جرات مطالبه لباس ایمنی ندارند
گروه جامعه: در مواردی که حوادث ناشی از کار اتفاق میافتد، بازرسان سازمان تأمین اجتماعی ابتدا وسایل ایمنی کارگر در حین کار را بررسی میکنند و در صورت کاملنبودن این وسایل، دستکم نیمی از تقصیر حادثه را بر گردن کارگر میاندازند: درحالی که ارایه کفش، کلاه و لباس ایمنی و سالمسازی محیط کار از وظایف کارفرماست، در اکثر قریب به اتفاق مواقع رعایت نمیشود و کارگران به دلیل مرسومنبودن مطالبه این وسایل و ترس از بیکاری، بدون وجود شرایط ایمنی ناچار به کار کردن هستند.
طبق ماده یک آییننامه ۱۳۷۷ تشکیل کمیسیونهای پزشکی بدوی و تجدیدنظر به عهده سازمان تأمین اجتماعی خواهد بود. ترکیب اعضای کمیسیون پزشکی نشان از نقش پررنگ معاونت درمان سازمان در انتخاب آنها دارد. عملا هیچ نماینده غیروابسته به سازمان که منافع و مطالبات کارگران را نمایندگی کند، در این کمیسیون حضور ندارد.بیمهشدهها این »فضای یکطرفه« را احساس میکنند و معمولا نسبت به نظر کمیسیون معترضاند [شادی خوشکار] مرگ دو کارگر نانوایی و مسمومیت یک کارگر دیگر در سیسخت، برقگرفتگی کارگر ساختمانی در کرمان، مرگ کارگر پرورش ماهی در قزوین، مصدومیت سه محیطبان در آتشسوزی پارک گلستان، مرگ یک راننده لودر در خوزستان حین انجام مأموریت، سقوط یک کارگر در فردیس، کشته و زخمیشدن چند کارگر ساختمان در مهاباد.این کارگران همه در هفته گذشته آسیبدیده یا کشتهشدهاند. اگر زنده مانده باشند، سهمشان از زندگی خطی از اخبار است و شاید مستمری ازکارافتادگی.حوادث کار همیشه قربانی میگیرند و بخشی از زندگی کارگران ریسک بر سلامت و زندگیشان است. بسیاری از آنها حتی در آمارها هم نمیآیند.
آمارهای متفاوتی درباره حوادث کار ارایه میشود. این تعارض به گفته کارشناسان به دلیل این است که شیوه گزارش سه مرجعی که آمار ارایه میدهند، یعنی وزارت کار، پزشکی قانونی و سازمان تأمین اجتماعی با هم تفاوت دارد. سامانهای برای ثبت همه این حوادث وجود ندارد و رئیس کانون انجمنهای صنفی مسئولان کمیتههای حفاظت فنی و بهداشت کار به تازگی گفته بسیاری از حوادث کار حتی آنهایی که منجر به جراحت شدید میشوند، ثبت نمیشوند. همین آمارهایی که جامعیت ندارند، میگویند در ۶ماه نخست امسال حوادث کار ۷٫۴ درصد بیشتر از سال گذشته بوده است. در صدر آنهایی که ریسک بیشتری بر زندگی و سلامتشان میکنند، کارگران ساختمانیاند و سقوط بخشی از زندگیشان.
چالشهای بیمه حوادث حین کار از نگاه کارگران
کارگرانی که بیمه هستند هم مشکلات ریز و درشت زیادی دارند. آنها باید در روند بروکراسی اداری در کمیسیون پزشکی شرکتکنند و بعد با مستمری مختصر تا پایان عمر بسازند.حمایت بیمهای بعد از حوادث کار درجات مختلفی دارد. اگر میزان خسارت جسمی و روحی بین ۱۰ تا ۳۳درصد باشد، غرامت نقص عضو پرداخت میشود. آسیبدیدگی بین ۳۳ تا ۶۶درصد مستمری از کار افتادگی جزئی برای جبران کاهش درآمد قبلی نصیب کارگر میکند. ازکارافتادگی کلی، زمانی است که فرد بیشتر از ۶۶درصد آسیبدیده و دیگر امکان کار نداشته باشد. تشخیص این درجات به عهده کمیسیون پزشکی است.گزارش کارشناسی »ارزشیابی خدمات تأمین اجتماعی در ایران« درباره بیمه حوادث حین کار نشان میدهد مهمترین چالش کارگران از زبان خودشان فرآیند تشخیص نوع ازکارافتادگیشان و تعیین میزان مستمری تعلقگرفته به فرد است. این گزارش که امسال در موسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی انجامشده، روند رسیدگی به پروندههای حوادث ناشی از کار را بررسی کرده و مهمترین مشکلات کارگران را از زبان بیمهشدهها و همچنین کارشناسان برشمرده است.بر این اساس در مواردی که حوادث ناشی از کار اتفاق میافتد، بازرسان سازمان تأمین اجتماعی ابتدا وسایل ایمنی کارگر در حین کار را بررسی میکنند و در صورت کاملنبودن این وسایل، دستکم نیمی از تقصیر حادثه را بر گردن کارگر میاندازند: درحالی که ارایه کفش، کلاه و لباس ایمنی و سالمسازی محیط کار از وظایف کارفرماست، در اکثر قریب به اتفاق مواقع رعایت نمیشود و کارگران به دلیل مرسومنبودن مطالبه این وسایل و ترس از بیکاری، بدون وجود شرایط ایمنی ناچار به کار کردن هستند.کارشناسانی که این پژوهش سراغشان رفته، همگی به کمبودن رقم مستمریها اشاره کردهاند:صادقانه به شما بگویم یکمیلیون مستمری که ما به ازکارافتاده میدهیم، به دلیل کاهش ارزش پول برای زندگیاش کفایت نمیکند. با این پول چه کار میشود کرد؟ شما فکر میکنید ازکارافتاده از در میاد تو و آنوقت سریع بهش میگیم این از کار افتادگی بگیر و برو؟ نه مدرک، نه هیچی نمیخواهیم؟ حق کار کردن هم دیگر ندارد. این تورم بهخصوص تورم اخیر، خدمات و جایگاه تأمین اجتماعی را کلا زیر سوال برده است.دیگر با این وضعیت، اصلا شما میخواهید راجع به کیفیت چی صحبت کنید؟ این مقدار پول اصلا هیچی نیست، آنوقت ما درباره کیفیتش صحبت کنیم؟ چه کیفیتی دارد؟ حقوق بازنشستگی همین وضع را دارد. حالا برویم روی مستمری ازکارافتادگی جزئی، برای جزئی که یکمیلیون و ۱۰۰ نمیدهند. ۱۵۰ تومان میدهند، ۱۰۰ تومان میدهند،۲۰۰ تومان یا ۳۰۰ تومان میدهند.رقمهایی که در این پژوهش آمده مربوط به سال گذشته است. بهطورکلی مستمری ازکارافتادگی کلی، معادل یکسیام مزد ماهیانه ضربدر سنوات پرداخت حق بیمه است که البته باید بین ۵۰ تا صددرصد حقوق متوسط ماهیانه فرد باشد. کافینبودن مستمری فقط مربوط به ازکارافتادگان نیست، همه مستمریها مثل بازنشستگی و بازماندگی هم ناکافیاند:
آنها معتقد بودند همواره میزان مستمریهای فـوق در طول سالهای گذشته برای گذران زندگی بیمهشـدههای مشمول کافی نبوده و درحال حاضر با توجه بـه افزایش تورم و وضع فعلی کشور، زندگی مستمریبگیران با دشواریهای بیشتری مواجه شده است.بعضی از افرادی که دچار ازکارافتادگی جزئی هستند، تمایل دارند »ازکارافتاده کلی« تشخیص داده شوند تا دستکم بتوانند مستمری ازکارافتادگی کلی بگیرند. اگر ازکارافتاده جزئی باشند یا صرفا غرامت نقص عضو بگیرند، عموما کارفرما تمایل دارد فرد دیگری را به جای آنها به کار گیرد، اگر به کارگاههای دیگر هم مراجعه کنند، کاری که متناسب با تواناییشان باشد پیدانمیکنند، همچنین کارفرما همیشه راههایی پیدا میکند که حتی در صورت الزام قانون کار آنها دیگر به کار قبلیشان برنگردند: ممکن است کارگر را در بخشی مشغول به کار کنند که در تخصصش نباشد و او را در معرض خطرات دیگری قرار دهد یا کاری با نیاز به توانایی کمتر یا بیشتر از کار قبل به او بدهند تا کارگر خودش با توجه به این وضع از ادامه کار در آنجا منصرف شود.
کارگران از حقوقشان آگاه نیستند
ضررهایی که بر اثر حوادث کار به یک فرد و خانوادهاش میرسد، همیشه قابل اندازهگیری نیستند. کسی نمیتواند میزان اندوه، فشارهای روانی و عزتنفس ازدسترفته را محاسبه کند. این پژوهش میگوید آنها ممکن است امکان تعامل اجتماعیشان را به دلیل ناتوانی از دست بدهند و همیشه مجبور به تحمل درد باشند.جبران ضررهای مادی هم به دلیل ناکافیبودن مستمریها امکانپذیر نیست. در نتیجه ختصاص بودجه برای پیشگیری از این حوادث یک نوع سرمایهگذاری است. همه آنها که در این سالها ازکارافتاده شدهاند، روند رشد زندگیشان متوقف شده است. بسیاری از کسانی که درجه ازکارافتادگیشان جزئی بوده یا فقط غرامت نقص عضو گرفتهاند یا دیگر نتوانستهاند کاری پیدا کنند یا به کار غیررسمی با دستمزد اندک رو آوردهاند.این وضع بیمهشدههاست. مشکل برای آنهایی بیشتر است که حداقل حمایت را هم ندارند. علی خدایی میگوید ازکارافتادگی یک سرپرست خانوار بر زندگی سه تا چهار نسل یک خانواده تأثیرمیگذارد: بخشی از کودکان کار به دلیل نبود حمایت از سرپرست ازکارافتاده مجبور به کار میشوند و خانواده است که در این میان آسیب میبیند و امکان رشد پیدا نمیکند.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از سلامت نیوز ، به گفته او یکی از مهمترین اقدامات باید اطلاعرسانی به کارگران باشد. آنها باید از حقوق خود آگاه باشند، اما نهادهای درگیر در این مسأله برای آموزش قوانین و اطلاعرسانی به کارگران برنامه مشخصی ندارند و ضعیف عمل کردهاند.
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۸ ق.ظ