چه خبر از هزینه‌های دارو درمان…؟!

چه خبر از هزینه‌های دارو درمان…؟!

سنبله برنجی شاهین دژ
گروه تحلیل: پیام یکی از خوانندگان عزیز ما را بر آن داشت اطاعت امر کنیم و در کمال افتخار مقاله‌ای در مورد گرانی دارو و هزینه‌های درمان، بالاخص هزینه‌های کمرشکن دندان پزشکی به رشته تحریر در بیاوریم. در آغاز سخن ذکر این نکته را خالی از لطف نمی‌دانم. در برهه کنونی نه تنها هزینه‌های زندگی و درمان حتی هزینه کفن و دفن نیز غوغا می‌کند و دمار از روزگار صاحب عزا در می‌آورد، پس ناگزیریم مرتباً زیر لب تکرار کنیم:»پول نداریم حتی بمیریم!« اما در کش و قوس کمبود دارو و هزینه‌های کمرشکن درمان گویا آسمان هم با صیاد جبار هم داستان شده و برای شکار ماه و خورشید تله گذاشته است …
امروزه وقتی صفحات مجلات مجازی و روزنامه‌های کشور را ورق می‌زنیم تیترهای زیر نگاه‌ها را به سوی خود می‌خواند. گرانی مواد غذایی و تأثیر آن بر تغذیه سالم و سلامت مردم * دلهره مردم و پزشکان از کمبود و گرانی دارو* گرانی دارو برای بیماران مشکل ساز شده است* کمبود ۷۵ قلم دارو در کشور* دلیل کمبود دارو در بازار چیست؟ نامه بیماران هموفیلی به مقام معظم رهبری * رئیس سازمان غذا و دارو در گفت و گو با فارس: یارانه دارو باید به ۳ هزار میلیارد تومان افزایش یابد و …ریشه اصلی بروز مشکلات لاینحل در جامعه امروز کجاست؟ چرا نتایج حاصله از مشاهدات، تحقیقات و آمارها بررسی نمی‌شوند؟ و راه کارهایی برای حل این معضلات اندیشیده نمی‌شود؟ والاگرایی در کدام یک از طبقات و لایه‌های اجتماع ما نهفته است؟ چرا افکار غیر منطقی همیشه به استدلال‌های نادرست می انجامد و . . .امروزه انحرافات و بیماری‌های روان رنجوری و روان پریشی، حس درماندگی و حقارت و برتری جویی و احساس تنفر به طرز بسیار نگران کننده‌ای چراغ قرمز را رد کرده و در حد بحران زایی قابل تعمق و تدبر گشته است. متأسفانه در بحران امروز تعداد افرادی که یا با خودشان در حال صحبت کردن هستند یا با دیگران درگیری و سر ناسازگاری دارند کم نیستند و حتی یک تنه زدن ساده به خشونت‌های مرگبار و نزاع‌های مرگ آفرین خیابانی می انجامد. چاره چیست و چه راه کار راهبردی برای حل این معضلات غامض وجود دارند؟ آیا احساسات، احوالات، افکار و این نوع رفتارها که عقلانیت در آن‌ها دخیل نیست برای مسئولین امر و ذی‌ربطان مربوطه مهم است؟ آیا دیگر حتی مفهومی برای زندگی باقی مانده است!؟ در این روزگار تنفرزا که مرگ گرامی‌تر و عزیزتر از زندگی گشته است آیا راهکاری عملی برای حل مشکلات اجتماعی اندیشیده شده است!؟ چرا راهنمایی و مشاوره در جهت بهداشت روان تاکنون در جامعه ما آن طور که باید راه به جایی نبرده است!؟ در این میان آیا رسانه‌های جمعی با تعامل مسئولین و بررسی طرح‌ها و ایده‌هایی برای شناخت و تغییر افکار و باورهای غلط و یافتن معناهایی زیبا برای زندگی و بازسازی افکار عمومی نقش موثری خواهند داشت و تأمین کنند? بخشی از سلامت روانی جامعه خواهند بود!؟ آیا توجه به محرک‌ها و برچسب‌های نادرست، محبت مشروط یا نامشروط، ارائه راهکارهایی برای استفاد? بهینه از اوقات فراغت و برنامه ریزی دقیق، افزایش توانایی فرد در سازگاری با محیط و کاستن از تنش‌های آن به مدد علم روان شناسی و آگاه ساختن افراد از انتخابات اشتباه و نشان دادن راه‌های متفاوت دیگر تا حدودی خواهد توانست چاره‌ای اندیشیده و راه کاری عملی و علمی برای برون رفت از این مشکلات ارائه دهد تا افراد عملاً بتوانند به بهترین شکل با اطراف خود هماهنگ شوند و زمینه‌های مناسب برای رشد و بستری سازنده برای شکوفایی جوانان نخبه و تحصیل کرده پدید آید!؟امروزه هزینه درمان یک سرما خوردگی جزیی آن هم در اورژانس‌های دولتی و توسط انترن ها و پزشکانی که دور? کارآموزی و طرح خود را می‌گذرانند بالغ بر ۳۰ الی ۴۰ هزار تومان برآورد می‌شود. آیا یک کارگر بیچاره چگونه از عهده تأمین این هزینه‌های سرسام آور برخواهد آمد؟ ای عزیزی که پیام می‌گذارید و ادعا دارید تقریر این مقالات سیاه نمایی بیش نیست و نکات مثبتی در آن‌ها وجود ندارد؛آیا فقر و بیماری را از نزدیک و با چشمان خودتان دیده و فلاکت را با تمام وجود لمس کرده‌اید؟ مسلماً نه! چون افرادی که بالانشین هستند هرگـــــز نمی‌دانند چنین مقالاتی که تحریر می‌شوند زبان حال بسیاری از اقشار آسیب پذیر جامعه است که این گروه خودشان توانایی و تریبون اعلام مشکلات عدیده شان را ندارند و برای بیدار شدن مسئولین چاره‌ای جز توسل به جراید عمومی ندارند.چه خوب است بدانیم در سایه سار فقدان تقویت کننده‌های مناسب محیطی در جامعه ما با توجه به فوج عظیم تحصیل کرده‌ها افراد انگشت شماری به روانکاو و روان شناس مراجعه می‌کنند. در حال حاضر چند هزار نفر از اقشار تحصیل کرده در حکم مطرودان و فراموش شدگان هستند و …!؟ آیا اصلاً کسی اهمیت می‌دهد هرکس تیشه‌ای به دست گرفته تا ریشه خویش را با خیال مهاجرت قطع کند!؟ چرا که جریان آبشار آمازون که سهل است، موج‌های توفند? خلیج فارس هم نخواهند توانست جلوی شیوع اپیدمی فقر و فلاکت و هزینه‌های کمرشکن پیشگیری، درمان و پیوند و … را بگیرند. فقرا و قشر آسیب پذیر با تورم‌های روزافزون و عدم ثبات قیمت‌ها از زندگی، روزگار و حتی از خویشتن خویششان بیزار و ناامید گشته‌اند و قشر ثروتمند که تندبادهای ویرانگر نیز نخواهند توانست ریشه تنومند و کهنسال آن‌ها را کن فیکون کند باکی از تورم ندارند، اما قشر متوسط و فقیر با فریادهایی بی صدا زیر بار تورم می‌شکنند و هر روز بیش از دیروز خارتر و خفیف‌تر می‌گردند. از زور فشار درد و بیماری که روان رنجوری نیز بدان‌ها اضافه گشته است دیگر حتی فریادی از حنجره بیرون نمی‌جهد و چهرها زیر فشار درد و رنج هر روز بیش از دیروز تیره و تار می‌گردند. صورت‌ها از شدت خشم و درد آنقدر وحشتناک شده‌اند که حتی آینه‌ها نیز از نگریستن به آن‌ها هراس، وحشت و اجتناب را یکجا دارند و افراد تنها با یک بشکن و تلنگر زیر بار فشار مضاعف زندگی خرد می‌شوند و کسی منکر نیست که هزینه‌های جراحی‌های کوچک و بزرگ یا حتی پر کردن یک دندان ساده، بیمار بیچاره را ناکار می‌کند… در ذیل برخی از نرخ‌های دندان پزشکی را با توجه به قیمت‌های چند دندان پزشک از عمومی تا متخصص برای تنویر عمومی و اطلاع مسئولین ذی‌ربط مرقوم می‌کنیم.میانگین نرخ پرکردگی دندان که بستگی به دندان و سطح آن دارد (یک سطح و دو سطح) است از ۸۰ هزار تومان تا ۱۵۰ تومان است. عصب کشی از ۲۰۰ الی ۷۰۰ هزار تومان که بستگی به شماره و کانال دنداد دارد (که چند کاناله است)، جراحی دندان عقل از ۲۰۰ هزار تا ۱ میلیون تومان است. جرم گیری ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان، ارتودنسی ۳ الی ۱۰ میلیون، جراحی فک از ۳ میلیون تا ۱۵ میلیون، کشیدگی دندان ۵۰ الی ۱۰۰ هزار، روکش دندان از ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان، دندان دست ۵/۱ تا ۵ میلیون تومان، جراحی لثه یا پِریو (قسمت، قسمت) ۱۷۰ الی ۴۰۰ هزار تومان است. با این نرخ‌های نجومی قشر فقیر و چه بسا متوسط نیز ترجیح می‌دهند دندان را با انبر دست از جا کنده و بیرون بیاورند تا زیر این بار کمر خم کنند.
در روزگار کنونی در دایره دیوار سلول انفرادی دیگر حتی خطی باقی نمانده که بی نام و نشان باشد. از زور نداری و غص? دخل و خرج زندگی خواب راحت به چشمان والدین که سهل است حتی به چشم کودکان نیز راه نمی‌یابد. هر قدر با گام‌هایی بلند به دنبال روزی حلال قدم برداشته شود به همان مقدار نیز خوشبختی و رفاه و تندرستی روی گردان می‌شود. خیابان‌های خوشبختی امروز دیگر گویی انتها در جهنم دارند و هنوز… در عجبم که چه جنگجویان سترگی در صحنه پیکار روزگار هستیم و با وجود هم? این تفاسیر هنوز عرصه را خالی نکرده ایم، از احسان و نیکوکاری و دستگیری تنها دو دست نیازمند و دراز برای دریافت چندرغاز اعانه باقی مانده است. فریادهای کهنه روی قلب‌ها رودل کرده است و از شدت بیماری و درد و رنج دیگر آهی باقی نمانده تا هم سودای ناله گردد. حتی تنِ مردگان نیز درون گورها به لرزه افتاده و مردم آنقدر مرده واره (مرد? متحرک) گشته‌اند که هراسی از معاد باقی نمانده است. باور همه به رخت و قبای کهنه تبدیل گشته و ردی از اعجاز نو باقی نمانده است. اگر برای کسی قلبی باقی مانده باشد یا مرمرین است یا شاید عقل از کف داده است. حتی آه از نهاد بیرون نمی‌آید، گویی حتی دیگر نهادی هم باقی نمانده است. سجاده‌ها از روی جبر و عصیان و نفرت بافته می‌شوند چرا که دیگر حتی هوای دنیا هم سمی شده و بر وفق مراد نیست. خورشید دیگر نوعروس مهتاب نیست و ظلمت شب با تاب گیسوی خویش رخوت مرگ بر بدن مرداب پوشانده، در قلب دشت حتی یادی از باد باقی نمانده است.در این گریز انتظار حتی مادر از فرزند آگاه نیست، گویا کائنات نیز با هم سر به جنگ برداشته‌اند. از رنج‌هایی که می‌کشیم دیگر حتی در خاک، آب، باد و آتش نیز رمقی باقی نمانده تا سخاوت ببخشند. تمام سفالینه های خوشی و نشاط تَرَکی به پهنای ایران وسیع برداشته است …علیرغم میل باطنی لاجرم باید دفتر خاطرات را ورق زد و دستی بر زانو گذاشت تا در امتداد جاد? خیال قدم موقت برداشت و به جای یک دنیا آرزوهای رنگین کمانی یک بغل خار را در آغوش حسرت فشرد تا گوش‌هایمان بیش از این به ابهام و ایهام خو بگیرند. بایدها ایجاب می‌کنند تا ته جاده نبودن باید دوید، تا به ترنم خاک فنا بیش از این خو گرفت. بیایید باور کنیم پروانه نه در آتش شمع بلکه در آتش نادانی خویش بسوخت، چرا که آواز با دم فرو بستن جاد? فنا را در پیش نمی‌گیرد، برای مشتاقان فنا مرگی رقم نخورده است و …

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۴:۲۵ ق.ظ

دیدگاه


هشت − 2 =