پرداخت مالیات به حکومت اسلامی درعصر غیبت

پرداخت مالیات به حکومت اسلامی درعصر غیبت

گروه اقتصادی: مالیات اگر چه امروزه در غرب بیش از هر جای دیگر مورد اهتمام بوده و عمده ترین محور اقتصاد برخی کشورهای غربی مالیات می باشد اما واقعیت اینست که این موضوع پیشینه ای به قدمت تاریخ بشریت دارد چرا که در طول تاریخ بشریت و از زمانی که بشر زیست اجتماعی را آغاز کرد نیاز به منبع مالی برآمده از درآمدهای مشترک اجتماع برای اداره جامعه آشکار شد که از این منبع مالی بعدها تحت عنوان مالیات یاد شد .
همچنین در دین اسلام به عنوان دین جامع که علاوه بر آخرت به مسائل دنیوی انسانها نیز اهتمام داشت و بر همین اساس از همان ابتدا مساله حکومت داری مطرح شد مساله مالیات مطرح شد که البته تفاوت عمده ای که در آن وجود داشت این بود که در حکومت اسلامی مالیات به دو دسته مالیاتهای اولیه (ثابت)و مالیاتهای ثانویه (غیر ثابت) تقسیم می شد که در این میان مالیات های اولی (ثابت)به مالیات هایی اطلاق می شد که نسبت، مقدار، مورد وضع یا مجموع آنها را دین اسلام مشخص کرده است؛ مانند خمس، زکات، و… و مالیات های ثانوی (متغیر) که به آن دسته از دریافت هایی اطلاق می_شد که حاکم اسلامی، بر اساس مصلحت مسلمانان، در شرایط خاصی به طور موقت وضع می کند. این گونه مالیات ها می توانند یا به طور مستقیم مانند مالیات بر حقوق کارمندان دولت یا به طور غیرمستقیم مانند افزایش قیمت کالا باشد.
امروزه که در عصر غیبت به سر می بریم، افزون بر مالیات های ثابت اسلامی مردم مالیات های دیگری نیز تحت عنوان مالیات های متغیر یا حکومتی به دولت می پردازند که اختیار وضع آنها بر عهده حاکم اسلامی است. البته حتی در آغازین روزهای حکومت اسلامی نیز مساله مالیاتهای غیر ثابت تحت عنوان خراج یا جزیه و … مطرح بود و این مساله به گونه ای بود که فقهای اسلام مالیات های موقتی را که دولت های اسلامی بنا به ضرورت موقعیت اقتصادی وضع می کنند، مورد اشکال و ایراد قرار نداده اند.
همین امر، یعنی حلیت یا اباحه مالیات، باعث شده تا حساسیتی که برای انجام امور بانکی و خدمات مالی به علت تحریم ربا پس از انقلاب پیش آمد، در مالیات رخ ندهد و هیچ نوع مالیاتی قطع نظر از مبلغ، مورد تعلق، و شکل آن، هرگز مورد اشکال قرار نگیرد و تمام مالیات هایی که پیش از انقلاب گرفته می شد، پس از انقلاب نیز استمرار یابد، و افزون بر این ها، مالیات ها و عوارض و شبه مالیات های جدیدی نیز وضع و أخذ شود.
از طرفی برخلاف برخی تصورات اشتباه مالیاتهای اسلامی منحصر در خمس و زکات نیست و اساسا خمس و زکات مالیاتهایی هستند که تفاوتهایی با مالیاتهای مصطلح دارد که باعث می شود تعیین منبع جداگانه ای به نام مالیات برای اداره جامعه امری ضروری باشد .
به عنوان مثال خمس نوعی از مالیات اسلامی می باشد که به برخی اموال همچون منفعت کسب و … تعلق یافته و مورد مصرف آن هم طبق آنچه در رساله های عملیه آمده است به دو بخش تقسیم می شود که یکی با عنوان سهم سادات به سادات فقیر می رسد و بخش دوم تحت عنوان سهم امام متعلق به امام معصوم می باشد که در غیاب آن حضرت توسط ولی فقیه یا مراجع معظم تقلید صرف اموری می شود که امام علیه السلام راضی به آن می باشد از جمله تبیلغ اسلام و انجام کارهای فرهنگی .
زکات نیز یکی دیگر از مالیاتهای اسلامی می_باشد که بر برخی اموال همچون گاو و گوسفند ، گندم ، جو و … تعلق گرفته و دارای مصارف مختلفی است که مهمترین آنها رسیدگی به فقرا ومستمندان می باشد .
(رک : قرآن کریم ، سوره توبه آیه ۶۰) و اساسا یکی از عللی که در جوامع اسلامی شاهد فقر هستیم عدم اهتمام مردم جوامع به مساله زکات می باشد به گونه ای که در روایات وارد شده است که اگر همه مردم خمس وزکات خویش را پرداخت نمایند دیگر هیچ فقیری نخواهد ماند .
بنابر این بین مالیاتهایی همچون خمس و زکات با مالیاتهای متغیری که توسط حکومت اخذ می شود چند تفاوت اساسی وجود دارد که در نتیجه اداره جامعه از طریق خمس و زکات را امکان پذیر نمی کند و نیاز به منبع دیگری همچون مالیات را آشکار تر می کند : اول اینکه خمس و زکات توسط مراجع معظم تقلید به مصرف می رسد و اساسا دست دولت نیست تا دولت از حاصل آنها به اداره جامعه بپردازد .
ثانیا خمس و زکات مصارف خاصی دارند که عمده آنها رسیدگی به فقرا و محرومین جامعه می_باشد در حالی که در جامعه اسلامی و هر جامعه ای علاوه بر رسیدگی به فقرا و محرومین هزینه های فراوان دیگری نیز وجود دارد که برای آنها از خمس وزکات نمی توان استفاده کرد و اساسا خمس وزکات موضوعی شرعی می باشد که بنا بر دیدگاه شرع واجب شده و در نتیجه خود شرع هم محل مصرف آن را معین می نماید بنابر این چون بدون لحاظ شرع اساسا خمس وزکاتی وجود نخواهد داشت لذا بدون در نظر گرفتن نظر شرع در مورد محل مصرف آن هم تکلیف خمس از گردن مکلفین برداشته نخواهد شد لذا خمس وزکات را می توان فقط در راهی که شرع معین نموده مصرف کرد که بسیاری از هزینه هایی که برای دولت به وجود می آید خارج از این موارد می باشد .
سومین تفاوت این است که حتی اگر امکان خرج کردن خمس وزکات در اداره جامعه وجود داشت مقدار آن با توجه به هزینه های فراوان اداره جامعه که در حال حاضر به رقم چند میلیارد دلار بالغ می شود کفایت نمی کرد و در نتیجه باز هم نیاز به راهی جدید برای اداره جامعه بود که یکی از راههای آن وضع مالیات می باشد .
چهارم اینکه پرداخت خمس وزکات جزء تکالیف شرعی است و باید با رضایت خاطر همراه باشد (رک : میزان الحکمه حدیث ۷۷۸۷) فلذا نمی توان فردی را به خاطر عدم پرداخت خمس و زکات مورد مواخذه قرار داد در حالی که برای تامین مالی هزینه های دولت مالیات به صورت اجباری بر فرد تحمیل می گردد و در صورت فرار مالیاتی فرد مورد مواخذه قرار می_گیرد البته در صورت فراگیر شدن فرهنگ پرداخت مالیاتی این مساله نیز همچون خمس وزکات بایستی باطیب خاطر پرداخت کنندگان ادا شود ولی در حال حاضر با توجه به عدم امکان اجبار پرداخت کنندگان خمس و زکات و در نتیجه عدم وصول بسیاری از بدهکاری های خمس و زکات مردم حتی اگر اجازه اداره جامعه با این خمس و زکات بود باز هم با توجه به هزینه های فراوان اداره جامعه و لزوم مشخص بودن بودجه دولت برای برنامه ریزی سالانه خود امکان هر گونه برنامه ریزی و پیش بینی درآمد و هزینه منتفی می شد .
بنابر این با توجه به این محدودیتها که در باره خمس وزکات وجود دارد دولت نمی تواند برای اداره جامعه به آن متکی باشد و نیازمند منابع مالی جداگانه ای غیر از این منابع می باشد که از آنها به نام منابع متغیر یاد می شود و همانگونه که در بالا گفته شد توسط شارع مقدس مورد پیش بینی قرار گرفته و اصل این مساله نیز توسط فقها مورد قبول قرار گرفته است و فقط در برخی جزئیات آن یا مواردی که با نظر شرع مغایرتهایی وجود داشته باشد به بحث پرداخته می شود .
نتیجه اینکه مالیاتهایی که دولت اسلامی از شهروندان دریافت می کند علیرغم به ظاهر جدید بودن ریشه در تاریخ بشریت داشته و در اسلام نیز مورد تایید قرار گرفته است و در نتیجه همین مالیاتها بخشی از مالیاتهای اسلامی محسوب می شوند . بنابر این بدون هیچ گونه تحقیقی می توان دریافت که حضرت امام خمینی ره نیز هرگز این اعتقاد را نداشتند که مالیات برای اداره حکومت ، ضرورتی نداشته باشد . بلکه ضرورت مالیات در همه حکومت ها اعم از حکومت دینی و حکومت غیر دینی موجود می_باشد و داشتن نفت و امثال اینها ، کشور را از استفاده از منابع مالیاتی بی نیاز نمی کند .
امام خمینی در شرایط اوج انقلاب اسلامی در راستای مبارزه منفی بر علیه رژیم شاه از طریق سخنرانی ها و پیام های مختلف خود ، به دلیل غاصبانه بودن حکومت شاه و نیز به منظور تحت فشار قرار دادن وی از مردم درخواست داشتند تا مالیات خود را نپردازند به عنوان مثال ایشان به دنبال تشکیل دولت نظامی ازهاری ، در پیامی به ملت ایران چنین بیان داشتند : « دولت نظامى، دولت یاغى و برخلاف قانون و شرع است، و بر عموم است که با آن مخالفت کنند، و از اعانت به آن احتراز نمایند، و از دادن مالیات و آنچه به این دستگاه ظلم و طغیان کمک مى‏کند سرپیچى نمایند،»
» بر ملت است که به حکم اسلام و قانون، از اطاعت شاه و دولت سرپیچى کنند: مالیات نپردازند و کلیه اعتصابات ادارات و مؤسسات و شرکتهاى دولتى، خصوصاً اعتصاب شرکت نفت را تا رفتن شاه و دولت ادامه دهند« این عبارت بدین معنا نیست که پرداخت مالیات به حکومت ، به صورت مطلق ایراد دارد بلکه نهایت معنایش این است که پرداخت مالیات به دولت غاصب و ظالمی همچون دولت نظامی ازهاری و به طور کلی نظام شاه تا زمان ساقط شدن آن نباید صورت گیرد .
اما این سخنان دلالتی ندارد بر اینکه پس از رفتن شاه نیز نباید مالیات به حکومت پرداخت شود و اگر غیر از این بود باید به آن تصریح می شد و یا باید حضرت امام ره اخذ مالیات توسط شاه را یکی از علل مخالفت خود با شاه اعلام می کرد که در هیچ بخش از سخنرانی ها و پیام های ایشان چنین مطلبی وجود ندارد .
دریافت مالیات توسط دولت ، یک اصل و ضرورتی است که حتی در تاریخ اسلام و حکومت اسلامی هم ریشه دارد و با توجه به مبنای شرعی آن هیچ ایرادی نداشته و در دوران حکومت اسلامی به عنوان بخشی از مالیات اسلامی تلقی می گردد که باید پرداخت شود و امتناع از پرداخت آن علاوه بر حق الناس ، بعد شرعی هم به خود می گیرد .

نوشته شده توسط araz در چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۴:۳۳ ق.ظ

دیدگاه


2 + چهار =