پذیرش عرف عمومی مقیاس معتبر خوب و بد نیست

پذیرش عرف عمومی مقیاس معتبر خوب و بد نیست

محمدعلی نویدی
‎گروه فرهنگی: مراد و منظور از عقل عرفی در این سلسله مطالب و مباحث و از منظر تفکراثربخش، همانا، خرد جمعی و هوش همگانی و اندیشه مشترک وفهم اجتماعی در مقطع و وقتی و زمانی و مکانی از دوره زندگانی بشری است.
بدین سان، عقل عرفی، مرتبه ای از مراتب عقل اصیل و اثربخش آدمی است که با توجه به شرایط و امکانات و میزان رشد فکری و معرفتی، توان و قدرت فهم و درک از مسایل و موضوعات زندگی انسانی را دارا می باشد.
پرسش این است که عقل عرفی با عقل آینده نگر، چه نسبتی دارد؟
آینده و زندگی در پیش رو، فلسفه وجودی و انگیزه و عامل التفات و توجه و کشش و کوشش آدمی، برای گذار از زندگی گذشته و اکنونی، به بسوی حیات بهتر و نافع تر و عبور عاقلانه تر از عرف و عادت می تواند باشد؛ این گذار »از عرف و عادت« به معنی ترک نیست، بلکه، به معنای تفکر و تامل و نقد وبازاندیشی و انتخاب ها و تلاش‌ها و ساختارهای نوین و بهتر است؛ از این جهت، عقل عرفی، روی به تکامل و تحول است، و در این ذات زندگی و در نوع حیات بشری، نهفته است؛ از رهگذر این شدن و صیرورت عقل عرفی، عناصر زنده و پویا و بالنده ی امور عرفی و اجتماعی گذشته، از عناصر و مولفه های نازا و عقیم و مرده، بازشناسی و بازسازی می شود.
اگر فرض کنیم، آینده اندیشی و خرد آینده نگر نباشد و آدمی و زندگی فقط در گذشته بینی و اکنون نگری توقف و ایستایی داشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و وضعیت زندگی فردی و اجتماعی به چه صورت در خواهد آمد؟ با وجدان و بی واسطه و عینی و حتی بطور تجربی و تاریخی و نیز با مطالعه و دقت، می توان فهمید در امور و سطح عرف و عادت می مانیم و امکان و قید رشد و توسعه و پیشرفت و تکامل در زندگی می زنیم و اساسا صرف نظر می کنیم! آیا این امر شدنی است؟
آیا امکان دارد زندگی باشد، ولی رشد و حرکت و پیشرفت نباشد؟ آیا چنین زندگیی، افول و تباهی و انحطاط عمر و حیات بشری نخواهد بود؟ و آیا چنین رسمی با مشی عقل سازگار و سازوار است؟
عرف نظر و توافق جمعی »اکثری«است در برهه و بخشی از زمان، با توجه به شرایط و اقتضائات زندگی انسانی، بحکم عقل، اگر این نظر و عمل جمعی، در مسیر رشد و جریان عقلانی و آگاهی و خودآگاهی قرار گیرد، به ترقی و تعالی در زندگی منتهی می گردد؛ امور عرفی و سطح و ساحت زندگی، با هم سنخیت و تناسب دارند، یعنی، دارای مراتب و لایه لایه و توی در توی هستند، لایه عقیده و باور، لایه رفتار و کنش، لایه گفتار و زبان مشترک، لایه هنجارها و ارزش ها مشترک، این لایه ها و سطوح و وجوه گوناگون و در عین حال مشترک، با عقل عرفی و رشد و وسعت آن مناسبت دارند و زندگی نیز با فربهی و چالاکی آن، بهتر و با کیفیت تر می شود و در زندگی نیک است که عقل نیز امکان رشد افزون تر پیدا می کند، یعنی، کنش و واکنش ها دو سویه است.
امر عرفی، از توافق موقت و اجمالی آحاد اجتماع ظهور پیدا می کند و در اثر تمرین و ممارست و تجربه و گذشت زمان طولانی، در روش و سلوک زندگی تاثیرگذاری عمیق پیدا می کند و نیز در قانون گذاری نقش آفرین می گردد؛ نگرش آینده اندیشانه و توجه به عقل آینده اندیش، سبب گشایش و پیدایش راه های نوین و افق های تازه در زندگی می گردد، مثلا، اگر ملتی و جامعه ای بنا بر دلایل مختلف، از بی اعتمادی به همدیگر، رنج می‌برند، عقل آینده اندیش، ره می گشاید و تنبه می دهد تا عوامل اعتماد ساز را پیدا کنند و رفتار خود را اصلاح و بازسازی نمایند و بحق و راستی برگردند، این بازسازی اعتماد در اجتماع، به هویت و اصالت و پویایی و پاینده بودن جامعه یاری عمیق می رساند و در بهبود زندگی مساعدت می کند؛ پس بنابراین، ماندن در عقل عرفی، اگر به معنی ماندن در سطح ثابت و ساکت زندگی باشد، موجب رکود حیات انسانی و اجتماعی می گردد، لاجرم نیاز به عقل آینده اندیش داریم تا راه بگشاید و انگیزه ایجاد کند و کوشش نو بیاورد.
امور عرفی، با قدر مشترک ها و قدر مسلم ها، امکان هستی و ظهور و اثربخشی دارد، این قدر مسلم ها و پذیرفته شده ها، چه از جهت و حیث، نظر و اندیشه و چه از لحاظ عمل و زبان و تعاملات و همکاری ها و سایر امور اجتماعی، حاجت به استحکام و عمیق و وثیق شدن دارند تا در بهبودی و بهتری زندگی، یاری گر باشند، این امکان استحکام روابط اجتماعی، در زمان آینده و زندگی آتی و با نگاه و رویکرد روی به جلو، و استمداد از عقل آینده اندیش ممکن و مقدور می_باشد.
روابط اجتماعی متقن و محکم، خود قدرت جامعه را افزون و افراخته می کند، لذا، چنین جامعه ای در مقابل موانع و سختی ها و رنج ها و حوادث و رویداهای ناملایم و ناموافق تاب و توان بیشتری می یابد و در بن بست ها گرفتار نمی_شود و طرق نو و مشی جدید و راهگشا ایجاد می کند.
ماندن در سطح و ساحت عقل عرفی، گاهی سبب ماندن در تقدیرگرایی و تقلید گرایی محض علمی و عقلانی می شود؛ جامعه و زندگی تقدیرگرا و تقلیدگرا، گویی، عقل و فکر و اندیشه و عمل و اثر خود را با اختیار خود به تعطیلی می کشاند و بلا استفاده و عاطل و باطل نگه می دارد، این به کار نبردن و بیهوده نگه داشتن سرمایه های زندگی، در واقع، تباهی اصل و حقیقت زندگانی بشری است؛ آیا انسان و جامعه عاقل چنین کاری را جایز می داند؟! عقل آینده اندیش و عقل اثربخش و اصیل، و نگاه آینده نگرانه، در تقدیر محض و بحت و تقلید کور نمی ماند.
مثلا، در جامعه ای که چاپلوسی و تملق کارکنان و کارمندان در برابر مدیر و رییس خود رواج و عرف شده است، و ظاهرگرایی بر اصالت انسانی و شهروندی غالب و چیره گشته است، آیا انتظار و آینده بهتر و باشکوه تر برای زندگی تصور و تصدیق می شود؟ عقل دعوت به اصل و اصالت و انسانیت و اثریت است؛ تملق و خوش آمدی کسی و مدیری برای طمع و آزمندی در برابر عدم انجام دقیق و عقلانی مسوولیت اجتماعی، از ساحت انسانیت و درستی و راستی بدور است، وجدان های بیدار این معنا را درک می کنند و خدمت صادقانه را انتخاب می کنند.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا ، خودآگاهی به وضع و حال و چگونگی امور عرفی، می‌تواند راه زندگی آینده را بگشاید و پیش ببرد؛ بنابراین، عقل عرفی اگرچه در جای خود بسی مهم و کارساز است، اما، توقف در آن خطرناک و زندگی سوز است؛ آینده اندیشی، به رشد و توسعه و بالندگی عقل بشری اندیشیدن است و در نتیجه به زندگی نیک کوشیدن.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۹ ق.ظ

دیدگاه


× 8 = پنجاه شش