گرایشهای متعالی عامل تکوین شخصیت و فرهنگ
رضا ساعی شاهی
گروه فرهنگی: گرچه در تکوین شخصیت و پیشرفت آدمی، برخورداری از همه فضیلتهای اخلاقی و خصلتهای شایسته انسانی نقش مؤثری دارند ولی برخی از این خصلتها، بویژه در قسمتی از دورههای زندگی بسیار سرنوشت ساز هستند.
به عنوان مثال، در دوره جوانی و میانسالی به دنبال شکوفایی استعداد و تواناییهای بالقوه فرد ضرورت تصمیم گیریهای بسیار مهم، که گاهی مسیر زندگی نهایی انسان را در طول زندگی او مشخص میکند، پیش میآید.
در چنین شرایطی، برخورداری از خصلت والای خودباوری زمینه سعادت و موفقیت او را در تمام عرصههای زندگی تضمین میکند.
چه، جوان در سایه تحقق خودباوری است که به این اطمینان می رسد که اگر از مجموعه استعدادها و توانمندیهایی که دارد به طور مناسب بهره برداری نماید; به اهداف و آرزوهایی که دارد می تواند دسترسی پیدا کند.
این احساس توانمندی و خودباوری، از او شخصیتی فعال و خلاق و امیدوار و… میسازد.
و او را در برخورد با مشکلات و گرفتاریها از دچار شدن به یاس و ناامیدی رهایی میبخشد.
خودباوری اصطلاحی است که امروزه در جامعهشناسی، روانشناسی و علوم تربیتی به کار می رود و منظور از آن یک حالت مثبت روحی و روانی است که در نتیجه احساس ارزشمندی در نفس انسان پدید میآید و او را آماده میسازد تا از طریق بهرهگیری از لیاقتها و توانمندیهایی که دارد به انجام وظایفی که برعهده اوست قیام نماید و در این راه، از مشکلات و موانعی که پیش میآید هراسی به دل راه ندهد.
از این حالت روحی در فرهنگ اسلامی با تعابیری چون علو همت، مناعت طبع، اعتماد به نفس، عزت نفس و… یاد میشود.
در واقع، خودباوری، باور به استعدادها تواناییها و نیروهای نهفته فطری درونی است که با اتکاء به آن، میتوان به اهداف موردنظر در زندگی رسید و به آنان جامه عمل پوشاند.
و مرحله عالی خودباوری، شکوفایی همه استعدادهای بالقوه فرد است.
روشن است که اولا، این کیفیت نفسانی با نفس محوری فرق دارد.
چون در نفس محوری، انسان خود را تابع گرایشهای نفسانی میسازد و از طریق تبعیت از خواستهای حیوانی نفسی، گرفتار امراضی چون کبر و غرور و نخوت می شود و در نتیجه، هستی خویش را به پرتگاه سقوط می کشاند و از طریق غرق شدن در شهوات، به مرتبه حیوانیت بلکه پایینتر از آن سقوط میکند. اما در خودباوری، از طریق خودشناسی و کشف استعدادها و توانمندیهای خود، به احساس عجز و ناتوانی در مقابل سختیها و گرفتاریها غلبه میکند و پلههای پیشرفت و تعالی را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد.
ثانیا، هرگز خودباوری برخلاف نفس محوری در برابر و در عرض اعتماد و توکل به خدا واقع نمی شود. بلکه این امر در طول اعتماد به خدا و در مقابل اعتماد به غیر است.
به اصطلاح، یک ارزیابی واقعبینانه از تواناییهای خود است تا با آگاهی و شناخت کامل از آنها، در مسیر تعالی و پیشرفت، بهره برداری لازم به عمل آید و این گونه نباشد که انسان در برآوردن نیازها و انجام وظایفی که برعهده اوست، چشم به دیگران دوخته و از توانمندیهای خود غافل شود.
خودباوری انسانی: اولین گام در خودشناسی دست یافتن به این باور است که هر فردی به لحاظ این که انسان آفریده شده است، فراتر از سایر موجودات از یک سلسله ویژگیهای برتر نظیر استعداد و ظرفیت و زمینه رشد فراوانی برخوردار است که اگر او به عنوان انسان از توانمندیهایی که دارد به نحو صحیح استفاده کند، میتواند به مقام خلیفةاللهی برسد ، مسجود ملائکه واقع شود.
در مقابل، اگر در اثر غفلتها و غرق شدن در لذائذ دنیوی و فراموش کردن منزلت واقعی خویش، دچار خودباختگی شود و از ارزشهای انسانی و گرایشهای متعالی تهی گردد ماهیتحیوانی یا پست تر از آن پیدا میکند.
خودباوری اعتقادی: هر فردی در زندگی با یک سلسله اعتقادات قلبی و ایمانی زندگی میکند که این اعتقادات هویت فکری و فرهنگی او را شکل میدهند.
بر این اساس، نظام زندگی هر فرد مسلمانی در چارچوب آموزههای دین مبین اسلام معنی و مفهوم مییابد.
خودباوری ملی: هر ملتی دارای فرهنگ و تمدن خاصی است که در طول قرون متمادی در سایه تلاشهای نخبگان آن شکل میگیرد.
خودباوری ملی، در مقابل از خودبیگانگی و خودباختگی ملی مطرح میشود. خودباوری فردی: نوعی دیگر از خودباوری، خودباوری فردی است که در قلمرو شخصیت افراد مطرح میشود.
توضیح آن که هر فردی دارای استعداد و تواناییهای خاصی است که اگر آنها را درست شناسایی کند و در زندگی از آنها به صورت مناسب بهره برداری نماید.
خود باوری نیز همچون سایر فضیلتهای انسانی دارای آفاتی است که گاهی این آفتها زمینه ایجاد آن را در وجود جوان از بین میبرند یا پس از ایجاد از استمرار آن جلوگیری به عمل میآورند.
می توان گفت که ریشه تمام این آفتها، به گونهای به محدودیت تجربه جوان یا غلبه احساسات دوره جوانی او برمیگردد، یعنی جوان در برخورد با موانع خودباوری و اعتماد به نفس به جهت عدم برخورداری از تجربیات اجتماعی و فرهنگی کافی اغلب تحلیل و ارزیابی درستی از این آفتها نمیتواند داشته باشد.
لذا در موقع مواجه شدن با این امور به سادگی و با خوش بینی خاصی با آنها مواجه میشود. در هر حال، برای خودباوری آفتهای زیادی ذکر شده است که به برخی از آنهااشاره میگردد: جهل و ناآگاهی: انسان تا موقعی که نقش مهم خودباوری را در زندگی فردی و یا اجتماعی به طور کامل نشناسد و از سوی دیگر، استعداد و توانمندیهای موجود در وجود خویش را به خوبی مورد شناسایی قرار ندهد و یا از سرمایههای بالفعل و بالقوه ارزشمند ملی و فرهنگی جامعهاش خبر نداشته باشد و بدتر از این، اگر از اهداف و نقشههای دشمنان بی خبر باشد، بی تردید از اتخاذ شیوههایی که موجب ایجاد و یا تقویتخودباوری میشوند عاجز خواهد بود.
اگر این ضعف در سطح جامعه عمومیت پیدا کند، در نهایت، استقلال و وحدت ملی جامعه را در مقابل جوامع دیگر با خطر مواجه خواهد ساخت و حداقل زمینه وابستگی در بسیاری مسائل را در پی خواهد داشت.
خود کمبینی و احساس حقارت: همانگونه که عزت نفس و خودباوری روحیه مسئولیتپذیری و احساس توانمندی و صبر و تحمل را ارتقاء میبخشد، در مقابل، خود کمبینی و خودباختی زمینه بهره برداری از سرمایهها و توانمندیهای فردی و ملی و فرهنگی را از بین میبرد.
و این حالت چنان روحیه بیاعتمادی را در فرد و جامعه گسترش میدهد که افراد به آسانی تحت تاثیر دیگران قرار میگیرند.
و از تن دادن به کارهای بزرگ خودداری میکنند و به محض بروز کوچک ترین پیشامد ناگوار مایوس و ناامید میشوند.
علاوه بر آنچه بیان شد، امور دیگری چون: شکستها، راحت طلبی، غرور، خودبزرگ بینی رسوخ باور و اندیشههای غلط فکری و فرهنگی سستی و تنبلی و… از جمله آفات خودباوری در افراد، به ویژه جوانان است.
بنابراین، اگر افراد جامعهای خواهان پیشرفت و تعالی هستند باید از طریق اصلاح نظام آموزشی و تربیتی جامعه و بازنگری در باورها و ارزشهای فکری و فرهنگی به جای مانده از گذشته، تمام اینگونه اوصاف و ویژگیهای نادرست فکری و اخلاقی را اصلاح نمایند و به یک انقلاب فکری و فرهنگی، به ویژه در سطح اندیشه و اعتقادات نسل جوان دست بزنند.
آنگاه از طریق احیای ارزشهای اصیل و حیات بخش روح اعتماد به نفس و خودباوری را در وجود این قشر، که مهمترین سرمایه جوامع محسوب میگردند، شکوفا ساخته و حفظ و استمرار خواهند بخشید.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۵۲ ق.ظ