یارانه معیشتی سمی است_که دولت در حلقوم ملت می ریزد
حسین راغفر
گروه اقتصادی: با پایان یافتن اعتراضات خیابانی تحلیلهای اقتصادی و جامعه شناختی نسبت به این اتفاق شدت بیشتری پیدا کرده است. شاید تاکنون تحلیلگران منتظر بودند تا حد و مرز این اعتراضات مشخص شود تا با رویکرد علمیتری به تحلیل این واقعه بپردازند.
با این وجود پس از پایان اعتراضات فرصت برای دلایل این اعتراضات فراهم شده است. در نگاه نخست زمان تصمیمگیری درباره افزایش قیمت بنزین در شرایطی که کشور در معرض شدیدترین تحریمهای بینالمللی قرار داشت نوعی نادیده گرفتن مشقات زندگی معیشتی مردم بود که با واکنش آنها مواجه شد.
از سوی دیگر ادامه رویکرد پرداخت یارانه و افزایش آن از نظر علمی یک خطای استراتژیک مدیریت است که دولت یازدهم بهدلیل ملاحظات سیاسی کوتاهمدت نه تنها آن را متوقف نکرد و بلکه آن را ادامه داده است. نکته مهم درباره اعتراضات اخیر تنها شنیدن صدای معترضان نیست و بلکه زمان آن فرارسیده که در برخی سیاستها و تصمیمگیریها تجدیدنظر صورت بگیرد.
اگر مردم میدانستند این آخرین باری است که دولت مبادرت به افزایش قیمت بنزین یا ارز میکند قطعا خویشتنداری میکردند و اعتراض نمیکردند.
با این وجود هنگامی که مشاهده میکنند این مساله یک چرخه مستمر است و قربانیان اصلی آن نیز مردم و بهخصوص طبقات متوسط و پایین هستند نسبت به چنین تصمیماتی اعتراض میکنند. البته این سیاستها برندگانی نیز دارد. اغلب این افراد در مراکز تصمیمگیری حضور دارند و از این سیاستها بهره میبرند.
در ادامه ماحصل گفتوگوی ما را با دکتر حسین راغفر میخوانید.
*جنس اعتراضات اخیر در کشور اقتصادی بود یا اجتماعی؟ آیا تنها طبقه پایین جامعه در این اعتراضات حضور داشتند؟
اعتراضات اخیر اغلب در مناطق حاشیهای و فقیرنشین شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک رخ داد. در اعتراضات اخیر طبقه ضعیف جامعه احساس میکرد قربانی سیاستهای اقتصادی شده و هیچگوش شنوایی نیز برای شنیدن صدای اعتراض آنها وجود ندارد. تصمیمات اخیر درباره افزایش قیمت بنزین فضای جامعه را ویروسی کرده و شرایط را برای مانور گروههای معاند و ضدانقلاب فراهم کرد.
به همین دلیل بنده ریشه و جنس این اعتراضات را اقتصادی میدانم. با این وجود تاثیر اعتراضاتی که در گذشته در کشور اتفاق افتاده نیز در اعتراضات اخیر خود را بروز داده است. هر کدام از اعتراضاتی که در گذشته رخ داده یک نقطه در حیات اجتماعی و سیاسی جامعه ایران بوده است. به همین دلیل اگر به این اعتراضات پاسخ مناسبی داده نشود روی همدیگر انباشته میشوند و در آینده به اعتراضات گستردهتر و عمیقتری تبدیل میشوند. از سوی دیگر اعتراضات اخیر از نوع برخورد نظام سیاسی و تصمیمگیری ما با اعتراضات گذشته تغذیه شده است.چرا شکل اعتراضات در مناطق مختلف کشور متفاوت بود؟ چرا اعتراضات در تهران شکل مدنیتری داشت؟دلیل این مساله را باید در اتفاقات سالهای قبل جستوجو کرد. قبلا بخش اصلی اعتراضات در تهران متمرکز بود و تجربه پرهزینهای نیز به شمار میرفت.
بههمین دلیل طبقه متوسط در تهران برای حضور در اعتراضات خیابانی خوشبین نبود. در نتیجه از شیوههای مدنی مانند خاموش کردن اتومبیل در بزرگراهها استفاده شد. با این وجود باید به این نکته توجه داشته باشیم که تهران از نظر اقتصادی و اجتماعی یک شهر نابرابر است. تهران به سه بخش فقیرنشین، مرفهنشین و بخش مرکزی برای طبقه متوسط تقسیم میشود.
در اعتراضات اخیر در بخش مرفه نشین تهران اعتراضات وجود نداشت اما در مناطق فقیرنشین اعتراضات وجود داشته که در برخی مناطق شکل مخربی هم به خود گرفت. در نتیجه یکی از دلایل اصلی واکنش مدنیتر تهران نسبت به سایر مناطق کشور نابرابریهای عمیقی است که در این شهر وجود دارد.
*مسئولان از وضعیت زندگی مردم مطلع بودند و بارها در اظهارات خود به این مساله اشاره میکردند. چرا مسئولان با علم به شرایط زندگی مردم در مقطع کنونی چنین تصمیمی گرفتند؟ آیا مسئولان احتمال واکنشهای اجتماعی نسبت به افزایش قیمت سوخت را نادیده گرفته بودند؟
این تصمیم هیچتوجیه منطقی ندارد. در شرایط کنونی کشورهای همسایه مانند عراق و لبنان با اعتراضات خیابانی با محوریت مسائل اقتصادی مواجه هستند. این در حالی است که سرریز هیجانات این کشورها به شکلهای مختلف به جامعه ایران منتقل میشود. برخی واکنشهای داخلی مانند آنچه در استادیوم تبریز یا اهواز رخ داد نیز به همین دلیل بود. اگر مسئولان اجرایی تصمیمگیر در این زمینه، حساسیت شرایط منطقه و احتمال واکنشهای اجتماعی را تشخیص ندادهاند، فاقد صلاحیت سیاسی لازم هستند.
دولت عنوان میکند مابهازای افزایش قیمت بنزین به طبقات پایین جامعه تعلق خواهد گرفت و به همین منظور بستههای حمایتی برای اقشار ضعیف جامعه درنظر گرفته شده است. آیا در شرایطی که دولت همواره با چالش شناسایی اقشار کمدرآمد و پردرآمد مواجه بوده این راهحل به نتیجه خواهد رسید؟تصمیمگیری درباره افزایش قیمت بنزین کاملا شتاب زده بود. هدف اصلی افزایش قیمت بنزین تامین کسری بودجه دولت بوده است. در نتیجه توجیهات بعدی که در این زمینه مطرح میشود غیرعلمی است.
نکته دیگر اینکه پرداخت یارانه نقدی مانند ریختن سم به حلقوم جامعه است. این اتفاقی است که در دولت آقای احمدینژاد نیز رخ داد. در همان زمان کارشناسان این هشدار را به دولت دادند که اگر شما قصد دارید یارانه به مردم پرداخت کنید اولین قربانی این سیاست مردمی هستند که یارانه دریافت میکنند. این وضعیت بهخصوص درباره طبقات پایین جامعه صدق میکند. احمدینژاد با پرداخت یارانه میخواست کام تلخ مردم را نسبت به اتفاقات سال۸۸ شیرین کند.اجرای این طرح از یکسو فرصتهای سرمایهگذاری در کشور را از بین برد و از سوی دیگر کسری بودجه دولت را افزایش داد. نکته دیگر اینکه پرداخت یارانه انتظارات مردم از دولت و جامعه را بالا برد به شکلی که توان پاسخگویی به این انتظارات از بین رفت. در نتیجه پرداخت یارانه به جامعه از ابتدا یک خطای استراتژیک مدیریتی بود.
*چرا این خطای استراتژیک مدیریتی در دولت حسن روحانی نیز ادامه پیدا کرد؟
دولت گذشته در شرایطی این طرح را اجرا کرد که دولت بعدی بهدلیل ملاحظات سیاسی کوتاهمدت خود قادر به حذف آن نبود. دولتها در ایران در سه دهه گذشته همواره در چهار سال نخست خود شعارهایی را مطرح میکنند تا بتوانند آرای انتخاباتی را به سود خود جذب کنند. با این وجود در چهار سال دوم با افزایش قیمت حاملهای انرژی، ارز و سکه تلاش میکنند مطالباتی که در چهار سال اول روی هم انباشته شده را جبران کنند و این بار کج از دولتی به دولت بعدی رسیده است.دولتها هنگامی که روی کار میآیند از دولت قبل انتقاد میکنند که چرا میراث کجی برای آنها به ارث گذشتهاند. با این وجود پس از اینکه رأی انتخاباتی لازم را به دست آوردند همین روند را ادامه میدهند. این چرخه اقتصاد سیاسی در سه دهه گذشته وجود داشته و هیچچشمانداز روشنی نیز برای پایان آن وجود ندارد.اگر مردم میدانستند این آخرین باری است که دولت مبادرت به افزایش قیمت بنزین یا ارز میکند قطعا خویشتنداری میکردند و اعتراض نمیکردند. با این وجود هنگامی که مشاهده میکنند این مساله یک چرخه مستمر است و قربانیان اصلی آن نیز مردم و بهخصوص طبقات متوسط و پایین هستند نسبت به چنین تصمیماتی اعتراض میکنند. البته این سیاستها برندگانی نیز دارد. اغلب این افراد در مراکز تصمیمگیری حضور دارند و از این سیاستها بهره میبرند.
*آقای روحانی در مناظرات انتخاباتی با انتقاد به دولت احمدینژاد طرح هدفمندی یارانهها را یک رویکرد پوپولیستی میدانستند. آیا در شرایطی که دولت حسن روحانی در تنگنای بینالمللی قرار گرفته به سمت پوپولیسم گرایش پیدا کرده است؟بنده معتقدم این خصوصیت از ابتدا نیز وجود داشت. از شعارهای انتخاباتی حسن روحانی به خوبی میشد این مساله را متوجه شد که بسیاری از شعاری انتخاباتی در حیطه اختیارات دولت قرار نداشت و این شعارها تنها برای جذب آرای مردم مطرح میشد.
باید در تصمیمات پرهزینه برای جامعه تجدید نظر صورت بگیرد. یکی از این موارد اصل۴۴ قانون اساسی است که در شرایط کنونی نیاز به توجه ویژه دارد. در قانون اساسی امکان انتقال صنایع بزرگ به بخش خصوصی وجود نداشت. این در حالی است که با نقض این اصل این امکان فراهم شد که صنایع بزرگ و منابع اقتصادی کلیدی کشور در اختیار بخش خصوصی قرار بگیرد.این رویکرد نیز نتیجه سیاستهای نئولیبرالی پس از جنگ بود که در کشور حاکم شد. آنچه امروز در جامعه ایران وجود دارد محصول سیاستهای نئولیبرالی در سه دهه گذشته بوده است. این مساله نیز یک پدیده جهانی است و منحصر به یک منطقه جغرافیایی خاص نیست. آنچه ما از سه دهه گذشته تاکنون شاهد آن هستیم مجموعه عوامل متصل به هم است که اقتصاد، نهادها، قوانین و ارزشها را به شدت آسیب زد و در مناسبات بین گروههای اجتماعی و حاکمیت و مردم خدشه ایجاد کرد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از عصر ایران، یکی از نتایج ملموس این سیاستها فساد گستردهای است که در بین مسئولان شکل گرفته است. بدون شک این سیاستها در اعتراضات و انفجارهای اجتماعی نیز تاثیرگذار بودهاند.
درسهایی که باید از اعتراضات اخیر گرفت این نیست که تنها صدای اعتراضکنندگان را بشنویم، بلکه باید در سیاستهای اشتباهی که تاکنون اتخاذ کردهایم تغییر ایجاد کنیم. بدون شک اگر در این سیاستهای اشتباه تغییر صورت نگیرد در آینده شاهد اعتراضات مشابه و حتی بزرگتر و گستردهتر خواهیم بود.
arazazarbaijan.aghtesadi@gmail.com
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۹ ق.ظ