همه چیز مرتبط با شناختی که از خود داریم

همه چیز مرتبط با شناختی که از خود داریم

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:ارومیه درادبیات داستانی دست‌کم در ۲۰ سال اخیر و بعد از ۸ سال جنگ تجربیاتی کم و‌بیش جدی را در نوع ادبیات داستانی زنانه به خود دیده است. ولی در کل ادبیات داستانی در ارومیه و آذربایجان‌غربی عمر کوتاهی دارد.
برای معرفی ساختاری‌تر ادبیات داستانی زنانه در استان آذربایجان¬غربی و شهر ارومیه لاجرم باید به سراغ نام‌ها رفت: فاطمه باباخانی، زهرا کریم¬زادگان، حکیمه رسولی، سکینه شیرمحمدزاده، مریم خمسه¬لویی و… در میان نویسندگان زن استان و خود شهرارومیه فاطمه باباخانی شاید پر دغدغه‌ترین نام باشد.
روح نوشتن از سنین کودکی در دستان او دمیده شده¬است؛ او هنوز در محدوده بیست و چندسالگی گام بر می¬دارد اما به اندازه یک نویسنده پیشکسوت و پر تجربه سابقه فعالیت دارد.
هنوز در سن نوجوانی بود که او را در جلسات مختلف کانونیِ¬ شاعران و نویسندگان شهرارومیه دیدیم تا … نفر برگزیده مسابقه ادبی فصل کانون پرورش فکری ۱۳۸۱- مقام اول مسابقات فرهنگی هنری آموزش و پرورش ۱۳۸۲
برگزیده جشنواره سراسری افرینش۱۳۸۲ تهران-نفر اول داستان نویسی پرسش مهر ۴ آموزش و پرورش ۱۳۸۳
نفر برگزیده هشتمین دوره جوانان نویسنده و نویسندگان جوان ۱۳۸۵-نفر برگزیده جشنواره منطقه ای داستان کوتاه راوی (ایلام )۱۳۸۸ سردبیری نشریه ادبی داخلی ” برف رود” آموزش و پرورش استان در سال ۸۵ و…. او در محدوده سال‌های ۸۰ تا ۸۵ دبیری صفحه ادبی هفته نامه فردای ما و سابقه همکاری با هفته نامه چی چست را در ۱۳۸۴ داشته است.آثار منتشر شده:چند اثر ادبی و داستانی در کتابچه تخصصی بوتا مجموعه آثار نویسندگان جوان ارومیه – ۱۳۸۳
داستان کوتاه در نشریه انشاو نویسندگی شماره ۲۱- – ۱۳۹۰داستان کوتاه در مجموعه داستان سیرداغ ۱۳۸۹
مجموعه داستان مستقل یک روز ارس گردم (انتشارات افراز- ۱۳۹۱) و…رمان نیمه کاره او در مرحله تحقیق و مطالعه قرار دارد. همچنین از او یک محموعه شعر نیز در راه است.-و در نهایت تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه
باباخانی از زوایای مختلف راه تجربه اصول داستان¬نویسی را طی کرده. حتی شیوه نویسندگان بزرگ را چنان آموخته که انگار می¬خواهد گردش قلمش با آنان هم طراز شود اما به تقلید از آنها نپرداخته است. او شیوه و اسلوب خاص خود را دارد. فضاهای سیال، تکنیک¬مداری مثال زدنی و نیز زاویه دیدهای مختلف و منعطف از ویژگی¬های کار این نویسنده خوب شهر ما است.
شخصیت زنان در متن داستان¬های او و زاویه دیده¬های مختلف در نه خلال حوادث که از خلال استفاده از تکنیک¬های خاص روای/ این زنان دنیایی مشترکی دارند و یا به شکلی دیگر حضور مشترکی در دنیایی با ساخت مردانه دارند:
زنان قصه¬های من به ناچار مشترکا ًدر دنیایی واحد با زیر ساخت¬های عمیق مردانه می¬زیند. و ای کاش می شد که بگویم این زنان اند که دنیا مشترکی دارند اما متأسفانه تنها چیزی که در آن اشتراک داریم حضور فیزیکی ست که در جهان داریم. جنگ¬ها، حمله های اقوام جاهل و دون فرهنگ، سلطنت حکام و قبایل عقب مانده بر جغرافیا و فرهنگ ایران در طی قرن¬های فراوان نوع نگاه به زن را به شدت جنسیتی کرده و اصالت انسانی زن در جایگاه زنانه¬ی خود تحلیل رفته و اکنون ما با خیلی عظیم زن هایی روبه رویم که ذهنیت و عقاید و آرمان¬ها و تمام زندگی¬شان مردانه است.
یعنی زن به معنای تناقضات فراوان با زنانگی¬اش. قالب داستان کوتاه جواب¬گویی خیلی از دقایق یک روایت داستانی نیست و به قول آلن رب گریه تفاوت جهان داستان کوتاه با رمان مثل نسبت زمین با آسمان است!؛ از سویی خیلی از نویسندگان داخلی و خارجی از این ویژگی داستان کوتاه به نفع طرح ریختن یک سیستم چندلایه از یک روایت داستانی سود برده¬اند شما نیز از انتخاب قالب داستان کوتاه برای نوشتن و پرداختن دغدغه¬های خود چنین منظوری داشته¬اید:
داستان کوتاه فرصتی اندکی دارد برای روایت. پس همه چیز را در این قالب نمی¬شود گفت. نمی¬شود در موردش خیلی حرف زد، توضیح داد و کلی شخصیت و اتفاق و بحران آفرید برای به مقصد رساندن طرح. برای همین باید چندین روایت را در لایه¬های مختلف یک روایت جا داد. گاهی و البته باید به جرأت گفت که خیلی وقت¬ها نمی¬شود که خیلی راحت در مورد چیزی که می¬خواهیم حرف بزنیم، برای همین به تو در توهایی در متن پناه می¬بریم. البته دریافت این لایه¬های روایی به نسبت اینکه مخاطب ما حرفه¬ای است یا نه، زن است یا مرد و کلی شرایط دیگر فرق می¬کند. هر کس خودش به سراغ کشف متن می¬رود.
حالا تا چه اندازه آن چیزی که نویسنده می¬خواسته، خواننده کشف کرده یا نه و یا فراتر از آن رفته امر دیگری است. ادبیات¬داستانی شهرارومیه و استان نسبت حرکت و جریان¬مداری این ادبیات¬داستانی و نیز جایگاه مؤلف زن و ادبیات زن محور در آن:ادبیات¬داستانی شهر ارومیه واستان آذربایجان¬غربی ریشه¬ی جوانی دارد. اما ریشه دارد. به نظر من البته.
خوب زن¬های ادبیاتی ما به محض ازدواج و بچه¬دار شدن و اینها به شدت عقب¬نشینی می¬کنند. ادبیات همیشه در حاشیه است. شما چند نفر را در این شهر می¬شناسید که اولویت زندگی¬اش داستان باشد؟ مگر می¬شود. مگر این فرهنگ چنین چیزی را پرورش می¬دهد، یا قبول می¬کند. ولی باید جنگید. من هم مثل خیلی¬های دیگر مسئولیت¬هایی دارم، در قبال خانواده¬ام، همسرم پسر کوچکم و نیز تدریس در دانشگاه و… ولی شاید روند ادبی من گاهی کند شود ولی چیز ادامه داری است.
همسرم هم که علاقه¬مند تئاتر است و قبلا هم فعالیت می¬کرد و این خیلی به من کمک کرده که درک بهتری از من و علایق من داشته باشد. خب مطمئنا اولین منتقد داستان¬های من اوست. نظرات شفاف و واضحی می¬دهد. برایم خوشایند است. البته در زمینه¬ی شعر فعالیت¬های زنانه من پررنگ¬تر است و این جای خوشحالی دارد.
در متن داستان¬های شما عناصر مبتنی بر روحیه بومی زنان منطقه و ایران ( نه ِالمان¬های کلی مانند مینیاتور و…) که شاید بهترین جامعه آماری برای راه بردن به دنیای پچیده زنان و مشکلات حضور واقعی آنان در عرصه هستی خود هستند بروز و ظهور ندارند:خوب خیلی سخت نیست پاسخ این سؤال، همه چیز مربوط می¬شود به شناختی که ما از خود داریم. خودی که در این جغرافیا و با این موقعیت زبانی و فرهنگی می¬زید. خودی که تحریف شده تحلیل رفته و یک چیز آبکی از آب درآمده. زبانی که من به آن حرف می¬زنم زبان غنی¬ای ست اما نه در کاربرد روزمره و عامیانه¬ی آن. یک چیز ناقص را من استفاده می¬کنم. وقتی نوشتنش را نمی¬دانی یعنی چه می¬دانی؟ در مورد تاریخ، در مورد ریشه¬های فرهنگی¬مان هیچ شناختی نداریم.
در مورد آبا و اجدادمان. ریشه¬ها خیلی مهم هستند اگر اهمیت¬شان در شناخت ما اندک بود هیچ انسان-شناس و زیست¬شناس و تاریخ¬شناسی سال¬ها وقت بیهوده برای شناخت ریشه¬های چندین هزارساله¬ی بشری نمی¬کرد. باید به سراغ لایه¬های فسیلی رفت که فرهنگ¬مان را تضعیف کرده¬اند.
وقتی شناخت من از فرهنگ و مردم در حد هیچ نیست ناگزیر شخصیت¬های من هرچند تلاش می¬کنند که بومی شوند ولی یکی از آب در می¬آیند که می¬تواند تنها در تهران یا هر جایی که بیشتر در موردش فیلم می¬بینیم، حرف می¬زنیم کتاب می¬خوانیم و … باشد. این¬ها همه بر می¬گردد به عوامی که از آن تاثیر می¬پذیریم.
بیشترین مطالعات من در زمینه¬ی ادبیات ادبیات امریکای¬لاتین و غرب بوده است. مطمئنا این ها مؤثرند.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۶ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۶:۱۶ ق.ظ

دیدگاه


یک + 4 =