نگاه صد ثانیه ای به جهان در گستره فرهنگ

نگاه صد ثانیه ای به جهان در گستره فرهنگ

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:مک لوهان می¬گوید رسانه عین پیام است، اززمانی که وی چکیده مبانی نظری دیدگاه خود در زمینه رسانه و فرایند حاکم بر روابط بیرونی و درونی رسانه نه به عنوان ابزار بلکه به عنوان اصل و متن اصلی در قالب جمله فوق به جهان عرضه کرد، فرم و زوایه دید نگاه نسبت به جهان گستره فرهنگ و هنر دستخوش تغییرات عظیمی شد.
بینارشته¬ای شدن علوم و هنر، پیچیده¬تر شدن فرایند حاکم بر مدرنیته و جهان مدرن، تقسیم جهان بر دو بعد عمیق سوژه و ابژه و گستردن چتر فلسفه برای ایجاد زبانی در جهت تبیین وضعیت جدید و نیز توان گذر از آن مجموعاً همراه با تغییرات مورد اشاره در جهان فرهنگ و هنر و نیز زیربنایی شدن حضور تکنولوژی درعرصه تولیدات و خلاقیت در محیط ابژه و به تناسب آن تغییر صورت سوژه و خلاصه شدن همه چیز در محیط سوژه و به همراه آن تجربه بسیار عمیق بشریت در ابتدای قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم در قالب جنگ های هستی سوز اول و دوم و پیامد ان جنگ¬های منطقه¬ای اقصان نقط دنیا (و به ویژه جنگ تحمیلی و ۸ سال دفاع مقدس) هستی انسانی و جهان انسانی را به شدت مورد سؤال و انکار قرار داد.
انکار عقل مطلق، ابزارگرایی عقلانی، نفی سلطه معنا و پیام به شکل قطب و غایت، شکسته شدن ابعاد مختلف روای و کوتاه و کوچک شدن حضور آن و نیز شتاب گرفتن حضور و ظهور هنرهای جدید چون سینما و عکاسی و نیز هنرهای کیفیت-گرای چون کاریکاتور و همسایگانش گروتسک، کارتون ژورنالیستی، کمیک استریپ و …. و نیز هنر حجم، در ادامه هنرهای مفهومی و انتزاعی، پرفرومنس آرت و ….
در این میان فرم اصل ماجرا بوده و هست. به عبارتی کیفیت¬گرایی یا پرداختن به اصل ماجرا بدون حواشی و کمیت¬گرایی- با کمترین متریال و ایجاد گستره¬ای کیفی که ذهنیت موجود انسانی را نشانه می¬رود: مینی¬مالیسم؟!؟
»آیا می¬توان با حداقل مصالح و متریال به حداکثر توفیق بیانی و ارتباطی در هنر دست پیدا کرد ؟ آیا در عصر جدید که مهم ترین شاخصه آن سهولت است همچنان می¬توان به درازه¬گویی و پرگویی پرداخت و برای بیان مطالب گاه ساده حجم وسیعی از الفاظ و اشیا را به کاربست ؟ براستی ایجاز در ارتباطات بیانی و پرهیز از اطناب شاخصه عصر تازه نیست؟ مینی¬مالیسم، جنبشی را در اشکال متنوع هنر و طراحی بخصوص هنرهای بصری و موسیقی شامل شده و در آن اثر هنری به ساده¬ترین و ابتدایی ترین شکل خود ظاهر می¬شود. این مکتب بعد از جنگ جهانی دوم در هنر غربی به رسمیت شناخته شد، بخصوص در آثار هنری و تصویری آمریکا در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰٫
از برجسته¬ترین هنرمندان این سبک می¬توان به دونالد جاد، اگنس مارتین و فرانک استلا اشاره کرد. مینی مالیسم در مدرنیسم ریشه دارد و اغلب به عنوان عکس العملی دربرابر اکسپرسیونیسم انتزاعی تفسیر می شود که پلی به سمت پست¬مدرن می¬زند. عبارت مینیمالیست درباره کسی استفاده می¬شود که در طراحی یا تولید خود از ساده ترین و ضروری ترین عناصر استفاده می کند….«( سایت سروش) در این بین سینما شاید جدیدترین تجربیات را در عرصه حیات انسانی و در بعد جهانی ان رقم زد.
هنری چون سینما که رکن اصلی آن روایت بوده و این روایت جنس تام و مطلق خود را نیز در سینما داشته و دارد و به همین دلیل تقسیماتی چون فیلم بلند و فیلم کوتاه در آن تقسیم بندی عرفی نبوده و کاملاً متکی بر فرم و شیوه اجرایی آن دارد، دیرتر و ناپایدارتر در حوزه کیفیت¬گرایی و فرم¬گرایی قرار گرفت و بارزترین شکل آن فیلم¬های صد ثانیه¬ای هستند: »فیلم صد فیلمی است؛ نه تیزر تبلیغاتی است،¬ نه نماهنگ و نه بخشی از یک فیلم بلند مدت. زمان آن از ابتدا تا پایان تیتراژ صد ثانیه است، می¬تواند داستانی، مستند و یا پویانمایی باشد. اگر برای هنر- صنعت فیلم و سینما بتوان کاربرد و مصارف گوناگونی را برشمرد از جمله سرگرم کنندگی، انتقال عواطف و احساسات، پیام¬رسانی، انتقال اطلاعات و … به نظر می¬رسد که یک فیلم صد ثانیه¬ای به سبب مدت زمان بسیار کوتاه، بتواند رسانه¬ای مناسب برای انتقال مفهوم و پیام باشد.
شاید از لحاظ اجرایی به تعبیری بتوان آن را با تیزرهای تبلیغاتی مقایسه کرد، اما در جهت ارتقا سطح فرهنگ عمومی مردم هم روزگارمان…. ایجاز و خلاقیت دو عنصری هستند که یک فیلم صد ثانیه¬ای را درخشان و قابل تأمل می¬کنند.
در دنیای کنونی ابزارهای انتقال پیام افزایش یافته¬اند و دسترسی به آنها سهولت بسیار زیادی یافته است. فیلم صد می¬تواند رسانه¬ای نو و مناسب برای ابزارهای جدید باشد؛ گوشی¬های تلفن همراه، تلویزیون¬های شهری، تلویزیون های نصب شده در ایستگاه¬های مترو، فروشگاه¬ها و بانک¬ها، دنیای مجازی و اینترنت، همه و همه می¬توانند محلی برای نمایش این گونه از فیلم ها باشند.
تلویزیون می¬تواند از آنها به عنوان میان برنامه استفاده کند و سینما به عنوان پیش نمایش فیلم¬هایش؛ طبیعی است که محل نمایش تفاوت¬های اندکی را در ساختار این فیلم¬ها ایجاد می¬کند، برای مثال فیلم صد ثانیه¬ای که برای نمایش در تلویزیون¬های شهری آماده می¬شود باید بدون بهره¬گیری از عنصر صدا و موسیقی پیامش را منتقل کند و یا موارد دیگری که باید با توجه به محل نمایش مدنظر قرار گیرند.
در مجموع فیلم صد را می¬توان رسانه¬ای نو ظهور نامید که با قابلیت تاثیرگذاری بسیار بالا در جهان پرشتاب و پرهیاهوی امروز می¬تواند برای ثانیه¬هایی مخاطب بی¬وقت و کم حوصله را به خود مشغول کند و درکنار انتقال مفهوم و پیام خود لذت بصری و زیبایی¬شناسانه هم به او هدیه کند…« (همان)

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۴:۴۶ ق.ظ

دیدگاه


هشت − = 4