نقش روشنفکران و هنرمندان مسلمان در وحدت امت اسلامی

نقش روشنفکران و هنرمندان مسلمان در وحدت  امت اسلامی

جلال محمدی
قسمت اول
گروه تحلیل : درجهانی که حدود ۲۰۰ کشور در آن وجود دارد، کمتر کشوری را می¬توان یافت که بافت ملت آن یکدست و تک¬قومی باشد. ملت با تعریف روشن و جامع آن، عبارت است از مردمی که در یک میهن مشترک زندگی می¬کنند، دولتی واحد دارند و به تبع آن، اقتصاد و امنیت مشترک و اغلب زبان رسمی و ملی یکسان.
این، مفهوم و تعریفی از ملت است و البته¬ تعریف¬های دیگری نیز از مفهوم ملت به دست داده¬اند که بعضاً مخالف روحِ معنای ملت است. منظور از روح معنای ملت، اینکه؛ کلمه ملت خود بیانگر نوعی وحدت، بهم پیوستگی و قدرت است. برخی تعاریف از ملت با این روح معنایی در تضاد است و پیداست که در عالم حقیقت، نمی¬توان تعریف مخالف با روح معنایی یک کلمه و مفهوم را معنای حقیقی آن دانست. چنین تعریف¬هایی اغلب به علت علاقه¬ های شخصی یا سیاسی به وجود می¬آید. آنچه که موجب بروز عینی مفهوم ملت و مایه قوام و استحکام یک ملت و حافظ سرزمین و میهن اوست، عناصر مهمی مانند »وحدت و همبستگی ملی« است. در تحکیم وحدت ملی، وحدت فرهنگی و معنوی یک ملت، نقش دین و مذهب نقشی انکارناپذیر است. این نقش به ویژه در کشوری مانند ایران، با توجه به وقوع انقلاب اسلامی در آن و تشکیل حکومتی دینی با شکل و مفهومی متناسب با زمان و در قالب مردم¬سالاری، نقشی بسیار برجسته و مهم است. ملت ایران مانند بسیاری از ملت¬ها از اقوام متعددی مانند کُرد، عرب، آذری، گیلک، ترکمن، بلوچ، لُر، فارس و … تشکیل شده است. ملت¬های کشورهایی که همسایه ایران هستند، مانند ترکیه، پاکستان، افغانستان، جمهوری آذربایجان و عراق نیز از اقوام متعددی تشکیل شده است. در ترکیه کردها، آذری¬ها، ارامنه و … درصد چشمگیری از ملت ترکیه را به خود اختصاص داده¬اند. در پاکستان اقوامی مانند پشتون، اردو، فارس، عرب، بلوچ و … زندگی می¬کنند. در جمهوری آذربایجان اقوامی مانند تالش، لزگ، گیل و … هستند و …
علاوه بر تفاوتهای قومی، تفاوتهای مذهبی و دینی نیز در اغلب کشورهای جهان رایج است. در بسیاری از کشورهای جهان، انسانهایی با ادیان و مذاهب مختلف و متفاوت و فرهنگ¬های متضاد در کنار هم زندگی می¬کنند.
در ایران، وجود اقوام مختلف هرگز باعث ایجاد شکاف و اختلاف در بین مردم و ملت نبوده است. نگاهی به تاریخ ایران _ بخصوص سده¬های اخیر و نیز تاریخ انقلاب _ نشان می¬دهد که همه اقوام ایرانی _ هریک در جایگاه و موقعیت اقلیمی خود _ در مبارزه با بیگانگان و حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران جانفشانی کرده¬اند. در دوران صفویه، ترکان عثمانی بارها و بارها به ایران حمله آورده و چندین بار »تبریز« و برخی دیگر از مناطق آذری¬نشین ایران را در قفقاز جنوبی (شمال ارس) به اشغال خود درآوردند. در مقابله با این حملات و تجاوزها، آذربایجانی¬های ایرانی در خط مقدم قرار داشتند. بر خلاف آنچه که برخی افراد سطح¬نگر، کردها را قومی دولت¬ ستیز و ناآرام تصور می¬کنند، کردهای ایران، قومی هستند که همواره خود را ایرانی¬ترین قوم ایرانی می¬دانند.کسانی که با مسایل کردستان ایران و وقایع روی داده در آن طی سالهای بعد از انقلاب آشنایی کاملی دارند، می¬دانند که اگر کردهای میهن¬پرست و بیگانه¬ستیز، در برقراری امنیت و آرامش و حفظ مرزهای کشور با دولت مرکزی همکاری نمی¬کردند، حل مسایلی که با دخالت کشورهای بیگانه و عوامل داخلی آنها مانند گروههای غیرکردی و کردی ضد انقلاب در کردستان به وجود آمده بود، به آسانی میسر نمی¬شد. البته بایستی این نکته را هرگز فراموش نکرد که دولتهای سلطه جو همواره در گستره جهان اسلام مرزبندیهای قومی و ناآرام سازی اقوام و ایجاد بحران های خونین بین اقوام و پیروان مذاهب را در دستور کار دارند و در این راه سرمایه گذاری کلان مالی ، سیاسی و تسلیحاتی و اطلاعاتی انجام داده اند. تصور اینکه بدون دخالت و نقشه دولتهای سلطه گر ، بحرانها و جنگهای قومی و تجزیه طلبانه شکل بگیرد ، در حد محال است.
رژیم بعثی عراق هنگام حمله به ایران شعار امت عربی و دفاع از عرب سر می¬داد و مدعی رهایی عربهای ایرانی از چنگال»فارس¬ها!« بود، با این همه عربهای ایرانی یک ماه با دست خالی و سلاحهای سبک مقابل نیروهای تا دندان مسلح و تانک¬های وحشی این رژیم در خرمشهر ایستادند و با چنگ و دندان از شهر دفاع کردند. آیا آنها کسانی غیر از جوانان عرب منطقه بودند؟ طی هشت سال جنگ رژیم عراق با ایران، اقوام ایرانی اعم از عرب، آذربایجانی، کرد، بلوچ، تالش، ترکمن و دیگر اقوام در قالب ملتی واحد با دشمن به مقابله برخاستند…
وجود اقوام مختلف در ایران نه تنها هرگز منشاء مشکل و اختلاف در بین ملت و عامل شکاف بین مردم و دولت مرکزی نبوده، بلکه در حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور نیز نقش داشته است.این فرضیه و نکته به طور عملی مورد آزمون قرار گرفته و اثبات شده است که تفاوتهای طبیعی میان اقوام در برخی از عناصر فرهنگی مانند موسیقی، رقص و زبان و ادبیات قومی هرگز نمی¬تواند در شکل طبیعی خود به منشاء و موارد اختلاف تبدیل شود، بخصوص در صورتی که اقوام دارای وحدت ملی و دینی بوده و در یک نگاه کلان، فرهنگ واحدی _ فرهنگ اسلامی و ایرانی _ داشته باشند.در بستر و پهنای فرهنگ واحد، تفاوتهای طبیعی و جزئی نمی¬تواند موجب مرزبندی و ایجاد شکاف در بین اقوام شود. مگر اینکه مسأله از ماهیتی سیاسی برخوردار باشد، یعنی دولتها یا افرادی برای ایجاد اختلاف در یک جامعه و تسلط بر آن، تفاوتهای طبیعی بین اقوام را عمده و برجسته کرده و از عناصری مانند زبان برای مرزبندی میان اقوام، ایجاد اختلاف و آشوب و فشار بر دولت جهت امتیازگیری استفاده کنند. با اطمینان می¬توان گفت که در جهان کشوری نمی¬توان یافت که مرزبندیها و اختلافات و آشوبها و کشتارها و جنگهای قومی بدون دخالت و پشتیبانی سیاسی، مالی و تبلیغاتی دولتهای خارج از آن کشور رخ داده باشد. در کشورهایی مانند ترکیه، سودان، عراق، آذربایجان، گرجستان، اندونزی و … فعالیت¬ها و اقدامات احزاب و تشکل¬های قومی و تجزیه¬طلب که هزاران کشته بر جای گذاشته است، جز با تحریک و طراحی دولتهای خارجی میسر نبوده است.
برای برانگیختن اقوام یک ملت به صف¬آرایی در مقابل هم یا دولت مرکزی، عمده و برجسته کردن تفاوتهای طبیعی بین اقوام یکی از شیوه¬های راهبردی دشمنان آن اقوام و ملت است. همه اقوام ایرانی _ به غیر از اقوام کوچک غیراسلامی _ مسلمان و برخوردار از فرهنگ واحد یعنی فرهنگ اسلامی _ ایرانی هستند. فرهنگ و تفکر دینی، پیوندهای محکم و ناگسستنی میان همه مسلمانان و اقوام مختلف آن پدید ¬آورده است. مسلمانان ایرانی از اقوام مختلف دارای آیین¬های دینی و مذهبی یکسان هستند. در ماه مبارک رمضان در اقلیم زندگی هر یک از اقوام ایرانی اعم از کرد، آذری، بلوچ، عرب و … فضای معنوی این ماه مبارک حاکم است. مساجد، این خانه¬های خدا که در سرتاسر ایران و در قلمرو همه اقوام مسلمان ایرانی وجود دارند، هر یک نمادی از وحدت دینی و ملی ایرانیان است. قرآن کتاب زندگی همه مسلمانان جهان و از جمله مسلمانان ایران است…
علاوه بر دین اسلام که تأثیری اساسی در همگونگی و همرنگی فرهنگ و تفکر اقوام مختلف ایرانی داشته و آنان را به یک ملت اسلامی تبدیل کرده است، ادبیات مشترک نیز در همگونگی عواطف و احساسات تفکرساز اقوام ایرانی نقشی برجسته داشته است. شاعرانی چون حافظ شیرازی، سعدی شیرازی، فردوسی طوسی، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی و دهها و صدها شاعر و سخنور دیگر چندان در تحکیم پیوندهای عاطفی و معنوی میان ایرانیان در تمام نقاط جهان، تأثیر دارند که هیچ ایرانی این شاعران را، شاعران یک قوم خاص نمی¬داند، بلکه همه اقوام و همه ایرانیان این شاعران و شخصیت¬های ادبی دیگری از این سان را متعلق به خود و متعلق به ایران و همه ایرانیان می¬دانند و …
گذشته از دین مشترک، عواطف و احساسات ملی و دیگر عوامل و مظاهر ایرانی بودن، »میهن« ارزشی¬ گران¬بها در نزد ایرانیان دارد. »میهن« در نزد همه انسانهایی که به ارزشهای انسانی مانند وفاداری، نوع¬دوستی، آزادیخواهی و ارزشهایی از این دست اعتقاد دارند، از چنان ارزش و منزلتی برخوردار است که به خاطر آن می¬توان از جان گذشت. در حقیقت »میهن واحد« یکی از مهم¬ترین بنیان¬های اتحاد ملی است.
برای انسانهایی که از اصول و روش انسانیت منحرف شده¬اند، شاید »وطن« آن معنا و مفهوم و منزلت والا را نداشته باشد و برایشان تفاوتی نداشته باشد که در زیر کدام پرچم زندگی می¬کنند؛ چنانکه برای انسانی که حس و خصلت آزادیخواهی و وفاداری در او نباشد، بندگی دیگران و خیانت به دوست و وطن و هموطنان امری مذموم تلقی نمی¬شود. انسانی که فاقد ویژگی نوع¬دوستی باشد، در مقابل رنج کشیدن و آزار دیدن دیگران می¬تواند بی¬تفاوت باشد. برای چنین انسانهایی نمی¬توان از ارزش و مفهوم و منزلت »وطن« سخن گفت. از این روست که »میهن¬پرستی« (حبّ وطن) که یک خصیصه فطری و درونی است، در انسانهای منحرف از اصول انسانی به ظهور و بروز نمی¬رسد. و کسانی حاضر به فداکاری و جانبازی در راه میهن و حفظ حریم ملی می¬شوند که از شرافت و کرامت انسانی برخوردار باشند. آنان که از شرافت و کرامت انسانی بی¬بهره¬اند، هرگز شجاعت و شایستگی فداکاری در راه میهن را ندارند.
همانگونه که گذشت، اتحاد اقوام ایرانی در قالب قوم ایرانی و ملت ایران، اتحادی طبیعی و ریشه¬دار است. این اتحاد طبیعی و ریشه¬دار، از مهم¬ترین عوامل حفظ موجودیت ایران است. یکی از اهداف مهم مخالفان موجودیت ایران، برهم زدن این اتحاد و تبدیل آن به اختلاف است. آنها کوشش می¬کنند تا با رو در رو قرار دادن اقوام هموطن، همدین و هم¬فرهنگ ایرانی با همدیگر بر اساس تفاوتهایی مانند زبانهای قومی و گسترش تدریجی تبلیغات ضد میهنی از طریق افراد و نشریات بیگانه¬گرا و استفاده از دیگر شیوه¬های اختلاف¬برانگیز، شیرازه همبستگی ملی ایرانیان را از هم بگسلند…
یکی از عوامل مهمی که در دهه¬های گذشته برای ایجاد بحران و بی¬ثباتی در کشورهای مختلف توسط ابرقدرتها یا کشورهای همسایه مورد آزمایش قرار گرفته، »قوم¬گرایی« است. قوم¬گرایی را می¬توان تلاش برای ایجاد شکاف و اختلاف مابین اقوام مختلف یک جامعه، یا میان اقوام و حاکمیت مرکزی با تکیه بر احساسات و ویژگیهای قومی معنی کرد. در اینصورت، در جامعه میان اقوام مختلف مرزبندی و فاصله ایجاد می¬شود که می¬توان آن را »تجزیه قومی« نامید. تجزیه قومی در حقیقت به معنای آسیب¬پذیر شدن یا سست شدن »وحدت و همبستگی ملی« است. آسیب¬پذیر شدن یا تضعیف وحدت ملی، همان چیزی است که دشمنان یک ملت و کشور، برای از هم پاشیدن آن کشور و ملت سخت به آن نیاز دارند. در حقیقت، تا زمانی که وحدت ملی در کشوری سست نشود، نمی¬توان موجودیت و هویت آن کشور را با مخاطره جدی روبرو کرد.
تلاش برای تجزیه قومی ملت ایران، ایجاد فاصله و شکاف میان اقوام ایرانی، تجزیه فرهنگی ایرانیان و تقسیم آنان بر اساس زبانهای قومی سابقه¬ای در حد ۸۰ سال دارد. در قرون گذشته بیشتر تلاش استعمارگران و دشمنان موجودیت ایران بر تجزیه مذهبی ملت، ایجاد اختلافات مذهبی از طریق تشدید افکار و احساسات متضاد، مذهب¬سازی (مانند بابیگری، بهائیت و …) استوار بود. اما طی هشتاد سال گذشته و با رشد آگاهی¬های دینی و شناخته شدن ماهیت طرحهای مذهب¬سازی و اختلاف-آفرینی دینی بیگانگان و خسته شدن ملت¬ها از ستیزهای مذهبی بی¬اساس، مسأله قومیت¬ها در دستور کار بیگانگان و کشورهای بزرگ قرار گرفت.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۵:۴۷ ق.ظ

دیدگاه


شش × 9 =