نظریه های هفتگانه در مورد نام آذربایجان
بهرام اسدی
گروه گزارش :سرزمین کهن آذربایجان از یک طرف به خاطر آب و هوا و شرایط اقلیمی مناسب و از طرف دیگر به خاطر منابع سرشاری که داشته همواره مورد توجه اقوام مختلف بوده است. سرزمین کهن آذربایجان تاریخ پرماجرا و سرگذشت پر پیچ و خمی دارد. این سرزمین از یک طرف به خاطر آب و هوا و شرایط اقلیمی مناسب و از طرف دیگر به خاطر منابع سرشاری که داشته همواره مورد توجه اقوام مختلف بوده است.ما در این مختصر قصد بحث از تاریخ آذربایجان را نداریم که آن بحث مفصلی است و در این مختصر نمی گنجد. صحبت ما روی واژه «آذربایجان» است و اینکه چه معانیی از این واژه استنباط می شود و چه مفاهیمی برای آن در نظر گرفته شده است. در این خصوص به نظراتی چند اشاره ای گذرا خواهیم داشت:۱ – آنچه در بیشتر منابع فارسی مورد استنباط قرار می گیرد این است که این سرزمین نام خود را از آتروپات گرفته است. آتروپات را عده ای یک قهرمان ملی می شناسند که در مقابل حملات اسکندر مقاومت کرده و گروهی دیگر او را یکی از سرداران اسکندر میشناسند که بعد از او در این سرزمین حکومت کرده است و چون رابطه نزدیکی با مردم داشته، مردم جهت قدردانی از او سرزمین خود را به نام او مزیّن کرده اند (نام قبلی آن مادیا-مدیا بوده است) طبق این نظریه به نام آتروپات پسوند مکانی «کان» اضافه شده و نام آتروپاتکان حاصل آمده است و آتروپاتکان در اثر کاربرد زیاد تغییر شکل داده و بالاخره به شکل آذربایجان در آمده آتروپات+کان=آتروپاتگان=آتروپایگان=آذربایگان (بعد از زرتشت)= آذربایجان(بعد از اسلام).
۲ – گروه دیگری نام این سرزمین را مرکب از دو واژه »آتور« به معنی آتش و »پات« به معنی نگهبان با پسوند مکانی »گان« دانستهاند و اظهار داشتهاند که این سرزمین مهد زرتشت بوده و همولایتیهای زرتشت همواره نگهبان و پاسدار آتش مقدس بودهاند.آتور+پات+گان = آتورپاتگان = آتورپایگان = آذرپایگان = آذربایجان.۳ – عده ای هم نام این سرزمین را آذرآبادگان دانسته اند و گویا تنها مستمسک آنها شاهنامه فردوسی است که در چند مورد به جای آذربایجان، آذرآبادگان آورده است و این بیشتر به دلیل وزن شعری شاهنامه است (فعولن فعولن فعولن فعول) که واژه آذربایجان در این وزن نمیگنجد و ناچار یا باید»آذربجان« گفته شود که معنی دیگری از آن استنباط میشود و یا اینکه واژه مشابه دیگری جایگزین آن گردد که فردوسی دومی را برگزیده و همه جا آذرآبادگان آورده است.۴ – چندی پیش یکی از دوستان نظریه ای را برایم تشریح کرد که کاملاً تازگی داشت. طبق این نظریه در زمانهای کهن دو قوم به نامهای»آذر« و »بیجان« بودهاند و همواره با هم در اختلاف و جنگ و نزاع به سر میبردند. البته ایشان اسنادی را هم از فولکلور مردم این سرزمین ارائه میکردند که مثلاً در داستانها و افسانه های آذربایجان به شخصیتی به نام »بگ بیجان« برخورد میکنیم و این شخصیت بیگ و بزرگ قوم »بیجان« بوده است و قس علیهذا…تا اینکه در یک مرحله تاریخی این دو قوم با هم مصالحه میکنند و اختلافات را کنار میگذارند و جهت اجتناب و جلوگیری از اختلافات بعدی نام سرزمین خود را به نام هر دو قوم مینامند.آذر+بیجان = آذربیجان = آذربایجان.۵ – در یک منبع ارمنی مشاهده کردم که نام اصلی آذربایجان را به زعم خود (آنتروپاتگان) آورده و آن را اینگونه تجزیه کرده بود (آنترو+پاتگان) “آنترو” گویا همان “اندر” و “پاتگان” همان پادگان امروزی است که البته نظری بسیار سست است که قابل بحث نیست.۶ – در برخی منابع (آذربادین) نیز آمده است که در سستی همانند مورد قبلی است.۷ – و اما آذربایجان در منابع ترکی ماجرای دیگری دارد. طبق یکی از این نظریات واژه آذربایجان از چهار جزء تشکیل یافته است:آس+ار+بای+گان = آسربایگان = آذربایگان = آذربایجان.طبق این نظریه:»آس« نام یک قوم است که در دو سوی رود ارس زندگی میکردند، به طوری که الان هم در منطقه قره داغ در آذربایجان شرقی روستایی به نام »آس« باقی مانده است. این نظریه پردازان شخصیت «اصلی» را در داستان مشهور آذری «اصلی-کرم» «آسلی» دانسته او را منسوب بهآس میدانند.ار به معنی جوانمرد، شجاع و بی باک میباشد و ترکیب آس واربه معنی شجاع قوم آس یا قهرمان آس خواهد بود. این دو کلمه به همین معنی به دو صورت با هم ترکیب شده اند:آس + ار = آسر = آذر (جزء اول نام آذربایجان)ر + آس = آراس = ارس (رودخانه ارس)همین گروه قوم «اصحاب الرس» را که در قرآن مجید آمده اصحاب ارس دانسته، آن را به قوم آس نسبت دادهاند. بعدها قوم آس در منطقه وسیعی پراکنده میشود و بالاخره قاره آسیا نیز نام خود را از نام همین قوم اخذ میکند.بای تلفظ اصلی کلمه بیگ در ترکی است به معنی بزرگ و آقا و خان و نهایتاً گان پسوند مکان است که در کلمات دیگری هم مانند گوگان و توفارقان مشاهده میشود و تلفظ قدیمی (کند) میباشد. کند امروزه به معنی روستا و در جاهایی به معنی شهر آمده است و به هر حال به معنی محل آباد و مسکونی است. (کن) نام یکی از روستاهای تهران است و همین کلمه است که به صورت (کان – گان – قان – جان) در پایان نام آبادیها مشاهده میشود و معنی نهایی واژه آس + ار + بای + گان، سرزمین قهرمان بزرگ آس خواهد بود.آذربایجان با نامهای دیگری هم خوانده شده است مانند: آذرستان، و به عنوان مثال شیخ محمد خیابانی همواره به جای آذربایجان، آزادیستان به کار میبرده است و البته نظریات دیگری هم در مورد واژه آذربایجان مطرح است و شاید نظریات جدیدتری نیز مطرح شود ولی ما بحث را بیش از این بسط نمی دهیم و به همین مقدار بسنده می کنیم و قبول یا رد هر کدام از نظریات را به خوانندکان گرامی وا می گذاریم.
نوشته شده توسط admin در جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۶:۱۳ ق.ظ