نادرپادشاه مقتدرایران زمین

نادرپادشاه مقتدرایران زمین

قسمت دوم
مصطفی قلی¬زاده علیار
گروه تاریخ :نادرشاه حقیقتاً نماد درخشان حماسه بزرگ ملی و اقتدار تاریخی ایران بود. حتی شخصیت¬ها و اندیشمندان اسلامی مثل شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی به این حقیقت تصریح کرده¬اند.
البته نادر شاه هم مثل بسیاری از شاهان دنیا نقاط ضعف و ناپسندی در زندگی شخصی و یا شیوه حکمرانی¬اش ممکن است داشته، اما اینکه او با نبوغ خدادادی¬اش بی¬آنکه تعلیمات سیستماتیک نظامی¬گری را در مراکز نظامی و ارتشی بیآموزد، توانست طی عملیات¬هایی حیرت آور ایران بزرگ آن روز را یکپارچه نماید و حکومت¬های متمرد محلی را مطیع خویش گرداند و شرّ متجاوزان را از برخی نواحی و ولایتهای ایران مثل گنجه و ایروان و دربند و باکو و نخجوان و تفلیس و کابل و هرات و… دور سازد و حکومت مقتدر ایرانی خود را در سراسر سرزمین¬های ایرانی برقرار نماید، واقعاً یک حماسه بی¬نظیر است. نادرشاه افشار همانند برخی دیگر از شاهان ایرانی، ترک زبان بود اما ترک زبان بودن او به معنی برپایی پادشاهی و حاکمیت ترکی نبود. حاکمانی که در چارچوب سیستمی ایران به قدرت می¬رسیدند، وارث دولتمداری ایران شده، ریشه قومی آنها دخالتی در حکومت نداشت، حتی برخی از پادشاهان ترک زبان ایرانی همچون غزنویان و سلجوقیان برای کسب مشروعیت، نژاد و نسب خود را به پادشاهان ایران پبوند می¬دادند و منسوب می¬کردند.
نادرشاه در واقع یک حکومت ملی مقتدر ایرانی را که مورد قبول همه اقوام و ولایات ایرانی بود، در سراسر ایران آن روز مستقر کرد. نادرپادشاهی بزرگ به مثابه یک امپراتور قدرتمند بود و بی آنکه مثل بعضی از حاکمان حقیر خود را به یک مذهب یا قوم و زبان و شهر و ولایتی منسوب نماید، خود را »سلطان ایران زمین و خسرو گیتی¬ستان« می¬نامید. این واقعیتی غیرقابل انکار است که علاوه بر مورخان ایران، حتی غربی¬ها هم به آن اقرار داشته و در این موضوع کتاب¬ها نوشته¬اند. تمام منابع بین المللی نادرشاه را به عنوان پادشاه ایران پذیرفته¬اند. از جمله منابع اروپایی که به تاریخ ایران در دوره نادرشاه می¬پردازد، می¬توان به کتاب مشهور “”THE SWORD OF PERSIA (شمشیر ایران) اشاره کرد که به سرگذشت و تاریخ دوره نادری می¬پردازد.در دوران معاصر ما برخی از ناسیونالیست¬های کوته¬فکر که عامل سیاست¬های تجزیه طلبانه غربی¬ها در شرق و در همسایگی ایران هستند، به اقتضای افق بسته ذهنی خود، سعی دارند نادرشاه را کوچک و گستره سلطنت او را بسیار محدود جلوه دهند و او را از آن اقتدار گسترده ایرانی بزرگ احتشام جهانی، در حد یک حاکم کوچک محلی مثلاً شاه ترک زبان و آذری و مخصوص مناطق ترک زبان ایرانی مثل آذربایجان و قفقاز یا ازبکهای خراسان تنزل دهند، در حالی که همه اسناد تاریخی مثل نوشته¬ها و سکه¬ها و کتیبه¬ها و آثار و ابنیه مربوط به آن دوران در چهار سوی ایران بزرگ به تمامی شاهد این حقیقت تاریخی غیرقابل انکار است که نادرشاه پادشاه ایران و سایه حکومتش در تمام این سرزمین¬های ایرانی از سرزمین-های قفقاز و آذربایجان و تفلیس تا خلیج فارس و بحرین، از هرات و قندهار و مرزهای هند تا موصل و… گسترده بود و همه آنها خاک ایران بودند که بعدها در دوره قاجار و پهلوی متأسفانه از ایران جدایشان کرده¬اند و اسمی جداگانه (جمهوری آذربایجان، جمهوری داغستان، ارمنستان، گرجستان، بحرین، افغانستان، و …) روی هر کدام از آنها گذاشته¬اند، در حالی که از نظر تاریخی همه آنها خاک ایران بودند.
هیبت و اقتدار نادرشاه یکبار دیگر شکوه جهانی ایران دوران ساسانی و سامانی و شاه اسماعیل صفوی اول و شاه عباس اول را در تاریخ زنده کرد و تمام اقوام ایرانی از ترک و فارس و عرب و بلوچ و لُـر و گیل و … از هر مذهب و کیشی را زیر یک پرچم متحد ساخت تا اینکه بعدها البته حاکمیت¬های ایران بار دیگر ناتوان گشتند و قضایای تأسف باری مثل معاهده گلستان و ترکمانچای اتفاق افتاد که طی آن بخشهای بزرگی از خاک ایران در شمال کشور مثل سرزمین¬های قفقاز از جمله گنجه و باکو و تفلیس و ایروان و نخجوان و دربند را از ایران جدا کردند و بخشی را از شرق ایران بردند مثل هرات و کابل و… در غرب و جنوب ایران هم مشابه همین فجایع رخ داد و خاک ایران را به مثابه گوشت قربانی تکه تکه کردند و بردند و عجیب اینکه کشور »بحرین« امروزی را که جزو خاک ایران بود، با حمایت و نقشه تجزیه طلبانه انگلیس درسال ۱۳۴۹ از ایران جدا کردند!
اما مضحکه اینجاست که در عصر حاضر تحت سیاستهای تجزیه طلبانه دول غربی، در نواحی ایرانی قفقاز جداشده از پیکر مام وطن، چنین تبلیغ می¬شود که انگار همه آنها فرزندان جداشده از ایران، از روز ازل مستقل و دارای نظام جمهوریت به سبک جدید بوده¬اند و حتی ایران امروز بخشی از آنها بوده است! البته اینها به خیال خود پیش دستی می¬کنند تا مثلاً رودست نخورند و ایران از آنها ادعایی نداشته باشد. اینان برای جعل هویت جدید تاریخی برای خودشان، به فرهنگ و تاریخ ایران بزرگ دست درازی می¬کنند و از افسانه و حقیقت برای خود کارت هویت جعلی جدید و بی¬ریشه می¬سازند و به زور تبلیغات و تحریک احساسات به مغز خالی نسل جوان حک می¬کنند. مصادره شخصیتهای تاریخی ایران به نفع خودشان با داستان پردازی¬های ساختگی و بی اساس هم یکی از این شگردهای ضد ایرانی این افراد است. اخیراً با تألیف یک کتاب غیر علمی و افسانه¬ای، نادرشاه را »پادشاه آذربایجان« (سرزمین جمهوری آذربایجان فعلی که در سال ۱۹۱۸ تأسیس شده) معرفی کرده¬اند در حالی که در هیچ سند و نوشته تاریخی معتبر و حتی غیر معتبر، یک معاهده بین المللی پیش از ۱۹۹۰ به نام کشور پادشاهی آذربایجان، امضا نشده و حتی یک سند و نامه رسمی از طرف نادرشاه که وی خود را پادشاه آذربایجان نامیده باشد، وجود ندارد، نادرشاه افشار در همه اسناد تاریخی خود را پادشاه ایران نامیده و امضا کرده و سکه زده است.این هم ناگفته نماند که علامت شیر و خورشید یک نشان ایرانی است و علاوه بر اینکه در پرچم رسمی ایران نقش داشت، در نشان و مهر رسمی دوره افشار نیز نمایان بود.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۳ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۵:۰۶ ق.ظ

۱ نظر

نظر -49 - 0 از 1اولین« قبل بعد  » آخرین 
  1. +1

    یاشاسین ایران یاشا آذربایجان

نظر -49 - 0 از 1اولین« قبل بعد  » آخرین 

دیدگاه


+ 4 = دوازده