موفقیت درازدواج نتیجه تقدیریا تعقل

موفقیت درازدواج نتیجه تقدیریا تعقل

گروه خانواده وسلامت :شکی نیست که چیزی در جهان بدون اراده و خواست الهی تحقق نمی‌پذیرد.
تمامی کارهای بشر و از جمله ازدواج یکی از رویدادهایی است که از حوزه اراده الهی بیرون نیست، اما معنای این سخن نادیده گرفتن اراده و نقش انسان و سلب اختیار از او نمی‌باشد. اراده خداوند در مورد افعال انسان، صدور آن به اختیار و انتخاب است به عبارتی خداوند اراده کرده که کارهای انسان از روی اختیار و انتخاب انجام پذیرد. انسان به حکم این که ذاتاً موجودی مختار و آزاد است، در تصمیم‌گیری هیچ نوع فشاری از برون یا درون بر او وارد نمی‌شود.
و به فرموده شهید مطهری: »همان طوری که هیچ حادثه طبیعی بدون علت طبیعی رخ نمی‌دهد، افعال اختیاری انسان‌ها نیز بدون اراده و اختیار انسان رخ نمی‌دهد، قانون خدا در مورد انسان این است که آدمی دارای اراده و قدرت و اختیار باشد و کارهای نیک یا بد را خود انتخاب کند، اختیار و انتخاب مقوم وجودی انسان است، انسان غیر مختار محال است، یعنی این که فرض شده انسان است و غیرمختار، فقط فرض است نه حقیقت.
بنابراین آن چه در بین مردم معروف است که در ازدواج قسمت و تقدیر دخالت دارد و قبلاً همه چیز معلوم و مشخص شده است، یا مثلاً می‌گویند: فلان دختر»قسمت« فلان پسر است و آن پسر قسمت این دختر نیست و یا اگر قسمت باشد خودش درست می‌شود و دیگر لازم نیست ما کاری بکنیم و اگر قسمت نباشد، ما هر کاری هم بکنیم فایده‌ای ندارد، و سخنانی از این قبیل صحیح نیست و هیچ ریشه دینی و عقلی ندارد. همان طور که به روشنی، اختیار و انتخاب را در خرید و فروش، انتخاب شغل و تعیین رشته تحصیلی می‌بینیم در ازدواج نیز که موضوع مهم و سرنوشت سازی است، این اراده و اختیار رامشاهده می‌کنیم، علاوه بر حکم عقل و منطق و شهادت و وجدان، روایاتی که در آن معیارهای انتخاب همسر ذکر شده دلیل محکمی بر دخالت انسان در سرنوشت خویش است. پیشوایان دین به ما توصیه کرده‌اند که در انتخاب همسر نهایت دقت را مبذول کنیم و چشم بسته ازدواج نکنیم، چرا که ازدواج یک موضوع حیاتی است و برای هر کس به طور طبیعی در طول زندگی‌اش فقط یک بار این فرصت پیش می‌آید. حیاتی بودن امر ازدواج از این نظر است که دختر و پسر می‌خواهند برای خود شریکی در زندگی انتخاب کنند، شریکی که تا پایان عمر با او خواهد بود، شریکی که باید فرزنداو را تربیت کند و در صورت خوب بودن برای او آبرو خواهد بود و در صورت بد بودن، ابروی او، فامیل و خانواده‌اش را به خطر می‌اندازد. چنان که امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: »بنگر شخصیت خود را کجا قرار می‌دهی و چه کسی را در مالت شریک می‌کنی و از دین و رازت آگاه می‌سازی؟ و درجایی دیگر می‌فرماید: زن مانند گردن بند است، بنگر چه گردن بندی برای خود می‌گیری.«
بر این اساس، پسر و دختر جوان، نه این که نباید دست روی دست گذاشته و به امید بخت و شانس و قسمت بنشینند، بلکه چه پسر و چه دختر باید برای این تصمیم سرنوشت ساز خود را آماده نموده و با کمال دقت و خردورزی و با کمک تجارب خانواده، راهنمایی مشاوران دلسوز و کاردان، فرد مورد نظر را انتخاب کنند.
چرا که منشأ و سرچشمه بسیاری از گرفتاری‌ها و بدبختی‌های انسان غفلت و بی‌تفاوتی است.غفلت، در تمام امور، خسارت‌بار است و در مسأله انتخاب همسر، خسارت‌بارتر. ممکن است یک لحظه غفلت و یا انتخاب غیرصحیح، یک عمر پشیمانی و حسرت را به دنبال داشته باشد. افراد زیادی را می‌بینیم که علت ناکامی‌های خود از زندگی زناشویی را یک لحظه غفلت در انتخاب همسر می‌دانند.به همین دلیل پیشوایان معصوم ـ علیهم السّلام ـ ملاک و معیارهایی را هم در انتخاب همسر ارائه نموده‌اند تا دختر و پسر یا زن و شوهری که قصد ازدواج دارند با استفاده از آن بتوانند یک عمر با سعادت و آرامش در کنار هم زندگی کنند که در برخی روایات بر دو عنصر دین و اخلاق در انتخاب همسر بسیار تأکید شده است که در این جا تنها به ذکر یک روایت اکتفا می‌کنیم. شخصی به نام حسین بن بشّار باسطی نامه‌ای خدمت امام رضا ـ علیه السّلام ـ می‌نویسد و درباره خواستگاری که برای دخترش آمده است کسب تکلیف می‌کند و می‌گوید: «فردی از خویشاوندانم به خواستگاری دخترم آمده در حالیکه بداخلاق است، وظیفه من چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: اگر بداخلاق است دخترت را به او نده.
در این روایت، حضرت نفرمود: ازدواج قسمت است، دخترت را به ازدواج شخص مذکور درآور بلکه به صراحت از این ازدواج منع فرمودند. انسان در امر ازدواج و انتخاب همسر باید شناخت کافی پیدا کند.
اگر معیارهای دینی و فرهنگی طرف مقابل مناسب و از نظر خانوادگی اصیل و نجیب باشد، می‌تواند با او ازدواج کند.بنابراین آن چه که گفته می‌شود از قبیل بخت فلان کس را بسته‌اند یا بخت بسته فلان دختر خانم یا آقا پسر باید طلسم گشایی کرد، همان گونه که گذشت سخنان موهوم و نادرستی است، ‌این سخنان را کسانی مطرح می‌کنند که می‌خواهند از این طریق سودجویی کرده و درآمدی به دست آورند به همین دلیل چنین سخنانی را مطرح و در بین مردم شایع می‌کنند تا این که مردم هم باور کرده و برای رفع حوائج خود از قبیل، دعای محبت، پسر زاییدن، شوهر کردن دختر، زبان بندی، دزدیابی و… به چنین افراد دعانویس و یا فالگیرهای دروغین که هیچ گونه اطلاعات علمی ندارند مراجعه نموده و اهم مطالب خود را از آنان بخواهند.
اگر در مورد چنین افرادی که بخت را بسته یا باز می‌کنند به خوبی تحقیق کنید خواهید یافت که آنها نه توان علمی خاصی دارند و نه ریاضت‌های شرعی خاصی در این راه کشیده‌اند تا قدرتی به دست آورده باشند بلکه در اثر بیکاری بازنشستگی و… مغازه‌هایی به عنوان طالع بینی طلسم گشایی، آینه بینی باز کرده و به این امور می‌پردازند تا از این طریق بتوانند از مردم استفاده نموده و کسب درآمدی کنند و یا به شهرتی برسند، بنابراین بسیاری از کسانی که به اصطلاح بخت آنها بسته شده است این طبیعی است چون دختر خانمی که به خاطر ایده و خواسته‌های آرمانی، برای خود در نظر گرفته است و هر خواستگاری را با بهانه‌های غیرموجّه ردّ نموده است، یا زیبایی و جذابیت ظاهری ندارد و یا خانواده دختر مشکلات رفتاری و اخلاقی خاصی دارند و در نتیجه خواستگار به در خانه آنان نمی‌آید، این جاست که یکی می‌گوید بخت او بسته شده است و دیگری می‌گوید باید طالع گشایی شود و سخنانی از این قبیل که موجب شک و تردید او گردیده و در نتیجه به او تلقین می‌شود که این سخنان صحت دارد.
بنابراین چنین سخنانی حداقل اثر روانی خود را خواهند گذاشت که بهترین راه در چنین مواقعی اعتماد و توکل به خداوند متعال، ‌و انجام وظایف شرعی، اخلاقی و اجتماعی است.چرا که آینده هر انسانی از یک سو، در گرو علم و عمل اوست. چنان که قرآن مجید می‌فرماید: »کلّ امریٍ بما کسَبَ رهینٌ؛ هر کس در گرو اعمال خویش است. و در جای دیگر می‌فرماید:«و ان لیسَ للاِنسانِ الّا ما سعی؛ و این که برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست. و از سوی دیگر در گرو توکّل و اعتماد به قدرت بی‌کران خداوند است.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۳ ساعت ۶:۰۱ ق.ظ

دیدگاه


× 3 = دوازده